پیشنهادهای امین ثنایی (١٧٠)
دفتر ازدواج
. I am going to group together words that are similar in meaning or form من قصد دارم کلماتی که در معنی یا شکل شبیه هستند را گرد آوری کنم.
In the most cases, you can see the abbreviation of exempli gratia as "e. g. "
فهمیدنش مشکل است The meaning of this word is difficult to understand.
رابطه طولانی مدت
یک رابطه طولانی مدت
همه چیز بد است
Concrete nouns اسامی ذات که با حواس پنج گانه درک می شوند تخت، میز، اسب، گل و چیزای دیگه در مقابلش abstract nouns هستند اسامی انتزاعی با حواس پنج گ ...
بلافاصله بعد از . My son has to do his homework straight after school
دادن حق اولاد
be full of remorse for احساس پشیمانی کردن برای . . .
به کسی لطف کردن Do someone a good turn
The divorce court awarded the custody of both children to their mother. - دادگاه طلاق، سرپرستی هر دو کودک را به مادرشان سپرد.
City planning یا بخش برنامه ریزی شهری، فرایند طراحی و توسعه ی شهرها و مناطق شهری است. این فرایند شامل برنامه ریزی برای توسعه ی زیرساخت های شهری، مسکن ...
فرآیند تقسیم اموال در طلاق رو divorce settlement می گویند.
دعوای حقوقی طولانی و زمان بر
طلاق تلخی را پشت سر گذاشتن طلاق تلخی را تجربه کردن
بهبود حاصل کردن/ شرایط را بهتر کردن
بهبود حاصل کردن
everlasting همیشگی دائمی، ابدی، جاودان
دوستان قدیمی
باید ها و نباید ها
دنباله ای از ارتباطات
یک دوستی با ارزش experience a rewarding friendship تجربه کردن یک دوستی با ارزش
اخطار قبلی
نامحدودی، ناکرانمندی، بی انتهایی
انتقام سخت همه ی ایرانیا باید اینو بلد باشن
محاکمه شدید امتحان سخت
مخالفش میشه Orient
رسمیش میشه Dispose of از شر چیزی خلاص شدن
به طور کورکورانه
بد نامی، رسوایی و دوتا synonym براش میشه Notoriety Disrepute
Necromancy غیبگویی، جادو
Ill luck بدشانسی، بدبختی
Malodorous بد بو
زنده کردن خاطرات
Liquidate تسویه حساب کردن
Layperson
طی چند شب گذشته
خوش برخورد Companionable
اگه معنی بن بست براش در نظر بگیریم Dead end میشه هم معنیش اگه معنی بی تکلیفی براش در نظر بگیریم Suspense و abeyance میشه هم معنیش
رابطه ی ساختاری
Barb خار
حرف نیش دار
فرسودگی تدریجی
Atrophy لاغر شدن
عمل وحشیانه Atrocity
هر چیز خوبی یک بدی هم دارد.
هیچ کس کامل نیست
ناوگان کشتی های جنگی
اشک شوق ریختن
بسیار اشک ریختن
someone who is friendly and enjoys meeting and talking to people
Aphorism
اصرار جدی
آمار بیمه
Abut نزدیک بودن، متصل بودن یا شدن Adjoin
واقعی نیست Abstract
Abrogate
Abrasive
چپ چپ نگاه کردن
قابل توجه Striking Remarkable
Dysfunctional family
Tight knit family خانواده متحد و صمیمی
کمی بیشتر This word used slightly more in writing than in conversation
حامل یک احساس
آنچه کاملاً واضح است این است که
چربی اشباع
من چنین انتظاری دارم
من چنین تصور می کنم
متأسفانه بله
Impossible غیر ممکن
غیرمنطقی
To have dinner
هزینه این معمولا میشه هزینه ای که توسط یه ارگان دولتی خرج میشه دو تا کلمه ی دیگه به معنی هزینه بگم Expenditure Expense
افتتاح کسب و کار
ویژگی های ظاهری، ترکیب صورت The twins had exactly the same facial features. - ترکیب صورت دوقلوها کاملاً یک جور بود.
وجه اشتراک داشتن
وجه اشتراک داشتن =Have a lot of things in common Have a common ground
هم فکر دوتا صفت دیگه با mind هم جا داره بدونیم Narrow - minded کوته فکر Open - minded روشن فکر
Slightly = somewhat کمی، اندکی
Slightly کمی
Yes and no بگی نگی
So so A kind of A sort of
In proportion to
گشت و گذار که با فعل هایی مثل do یا go میاد Do sightseeing Go sightseeing
Except, Except for به جز
بسیار بحث برانگیز
بسیار موثر
بسیار رقابتی
بسیار غیر معمول
Knock on the wood بزنم به تخته
این اصطلاح غیررسمی، طنز آمیز و بریتانیایی هست یا بهتر بگیم informal, humorous and British به معنی کش رفتن، دزدیدن
خیلی دوستت داریم با عشق فراوان
این اصطلاح که به معنی' بله دقیقا' و' چه جورم' هست کاملا old - fashioned و informal هست
هم معنی هاش As for As regards As respects In reference to معنیش میشه با توجه به
با توجه به هم معنی هاش As regards In reference to As respects As to
با توجه به چندتا synonyms As regards As respects As for As to
با توجه به As regards In reference to As for As to
با توجه به چندتا همه معنی هاش As regards As respect As for As to
با توجه به کاملا formal هست این اصطلاح چندتا از synonym هاش In resource to As respect As to As for
این اصطلاح formal هست و به معنی راه نداره یا امکانش وجود نداره اگه بخوام به صورت informal بگمش میگم No chance
این اصطلاح informal هست و به معنی راه نداره اگه به صورت formal بخوام بگم میگم There's no possibility of that
به ساختار Be compatible with sb با کسی سازگار بود I'm more compatible with my mom
Would rather = would prefer
Can't bear ( doing ) sth تحمل چیزی رو نداشتن
Loathe متنفر بودن
Detest متنفر بودن
Be mad about sth/ sb کشته مرده ی کسی/چیزی بودن دیوونه ی کسی یا چیزی بودن هر دو اصطلاح informal هستند She is mad about clothes او دیوانه ی لباس است.
قیدهای تشدید کننده
Keep to the rules از قانون پیروی کردن
Stick to the rules از قانون پیروی کردن
توضیح مفصل
مدیر بازاریابی
به صورت غیر رسمی به جاش میتونم از launch into
Drop out of به صورت غیر رسمیه ترک کردن دست کشیدن
هزینه ی چیزی را پرداخت کردن که به صورت formal میتونید بگید Bore the cost of. . . .
Board the aircraft ( formal ) =get on the plane سوار هواپیما شدن
میتونیم به جاش از Stay out of his way هم استفاده کنیم مثال Keep him out of our way
می تونیم اینارو هم بگیم که دومی رسمی تره Give my love to Send my regards to سلام مرا برسان
با فعل stands for میاد This acronym stands for. . . این سرواژه نمایان گر فلان کلمه است
قدرشناس ، قدردان اگر به ابتدای کلمه un اضافه شود antonym آن تولید می شود Ungrateful قدرنشناس
Be a bag of nerves خیلی مضطرب و عصبی بودن
At the last moment = at the last minute = at the eleventh hour دقیقه نود دقیقه آخر
Antonym: a quick meal
"Time is up" is correct. "Time's up" is also correct. Both mean exactly the same thing, and both are idiomatic, as usually the direction "up" has not ...
سهوا که متضادش میشه purposely, deliberately, intentionally, on purpose
Has a heart of gold
Start up a business
At Any minute خیلی زود
In my opinion If you ask me In my book In my idea
میخام بگم بیماری در یه جا شیوع پیدا کرده Outbreak hits somewhere
Have second thoughts about sth Hesitate
On father's side E. g. she is my grandfather on my father's side
On mother's side E. g. she is my grandmother on my mother's side
ایستگاه کسی رو گرفتن
معروف به
Nipple
به شدت شرم آور
The poor فقرا The blind نابینایان The elderly سالمندان جمع هستند
لبخند زدن با افتخار و سربلندی
به آرامی زمزمه کردن با حرف اضافه ی to می آید I love you and want to marry you, 'Dylan whispered softly 'to Madison Extracted from English collocat ...
In a wink = in a jiffy
In a wink = in a jiffy = in a flash سه سوته
با feel می آید He felt a surge of anger به طور ناگهانی شدیدا عصبی شد
In command of = in charge of = in control of مسئول چیزی بودن
In charge of
بوران کورکننده
کل طول سال
Israel's iron dome is significant threat for Palestinian terrorists
تعمیر کردن یا تعمیر و نگهداری انجام دادن
بیسکویت یا کلوچه ای که روش شکلات های ریز هست
He closeted himself with his advisers او با مشاوران خود خلوت کرد
Pain subsides درد فروکش می کند
درد کشیدن
To be racked with pain از دردی رنج بردن
It was a blast خیلی لذت بخش بود یکی از معانی blast تجربه ی لذت بخش هست
با get همراه میشه Get legal advice مشاوره حقوقی گرفتن
نظر کاربردی با offer میاد I offer him practical advice on finding a job
فعلی که باهاش میاد provide هست To provide expert advice ارائه دادن نظر کارشناسی
نظر کارشناسی
About the weather means cold For instance: it's parky in the morning and sunny in the afternoon
بدون توجیح
Out of the blue
A pain in the neck حالت مؤدبانه ش هست.
شماره شناسایی شخصی
به شدت مشتاق
به معنی سرواژه می باشد در دیکشنری ها شما می توانید سرواژه که به صورت پر رنگ نوشته شده اند و جلوی آنها معانیشون نوشته شده رو ببینید SYN entry
یک حلقه فیلم
گذشته ش میشه dyed