پیشنهادهای مهدی محمدی (١١٠)
اتاق استراحت معلمان
موج سواری خوابیده
مچاله شده / چروک شده
اصلاً نمی فهممش ( ازش سر در نمیارم ) !
نوعی کشتی که برای جابجایی مسافر و خودرو در مسافت های کوتاه ( مثلاً بین دو ساحل یا به یک جزیره ) استفاده می شود.
گیر افتادن در جایی و ناتوانی در ترک آن ( معمولاً به دلیل نبود وسیله نقلیه، پول یا راه خروج )
محصولی که به روش سنتی، دستی و با مهارت بالا ( نه با ماشین آلات صنعتی ) ساخته شده است. معمولاً کیفیت بالاتر و قیمت گرانتری دارد.
اشاره به لذت های سطح بالا و معمولاً گران قیمت یا هنری زندگی ( مثل موسیقی کلاسیک، ادبیات، غذاهای عالی، سفر ) . چیزهای فاخر و باارزش.
فرهیختگی ( کمال و ادب ) . وقتی کسی Refinement دارد، یعنی سلیقه ی خوب و رفتار مودبانه ای دارد.
در زبان محاوره امروزی و شبکه های اجتماعی برای توصیف کسی یا کاری که بسیار عالی، مشهور و تحسین برانگیز است، استفاده می شود.
سبد چرخ دار خرید
Debit Card: کارت نقدی/عابربانک. ( پول مستقیماً از حساب شما کم می شود ) . Credit Card: کارت اعتباری. ( از بانک قرض می گیرید و بعداً پس می دهید ) .
Debit Card: کارت نقدی/عابربانک. ( پول مستقیماً از حساب شما کم می شود ) . Credit Card: کارت اعتباری. ( از بانک قرض می گیرید و بعداً پس می دهید ) .
دوخت و دوز، کوک ها.
بی عیب و نقص، عالی، منزه. این کلمه جایگزین بسیار قدرتمندی برای "Perfect" است.
مهارت در ساخت، ظرافت هنری، استادی.
چشمان کسی برق زدن ( نشانه خوشحالی، هیجان یا رسیدن به یک ایده ناگهانی )
رنگ و وضعیت طبیعی پوست صورت ( سبزه، سفید، گندمی و. . . )
فروشگاه اجناس دست دوم ( معمولاً ارزان یا خیریه ) ، سمساری.
چیزی که آنقدر خوب است که دیگران آرزوی داشتن آن را دارند ( رشک برانگیز/غبطه برانگیز )
این یکی از معروف ترین اصطلاحات انگلیسی برای توصیف چیزی است که به شدت کسل کننده و ملال آور است. کاری که هیچ هیجانی ندارد و زمان به کندی می گذرد.
خانواده ای که خیلی بهم نزدیک و صمیمی هستند.
خانواده گسترده ( شامل عمو، خاله و. . . ) در مقابل Immediate family ( پدر، مادر، خواهر، برادر )
انجام کاری بدون آمادگی قبلی ( بداهه پردازی )
کلمه Hilarious یک صفت معمولی نیست؛ Funny = خنده دار Hilarious = بسیار بسیار خنده دار نکته گرامری فوق مهم برای تافل: ما هرگز از کلمه "Very" با صفات ...
برای بیان: رنگ از رخ پریدن ( مثل گچ سفید شدن )
مسئولیت کاری را بر عهده داشتن / رئیس بودن در یک بخش خاص.
Nod: سر تکان دادن به نشانه �بله� یا �تأیید� ( Up and down ) . Shake head: سر تکان دادن به نشانه �نه� یا �مخالفت� ( Side to side ) .
چرخاندن آب در انتهای گلو ( غرغره کردن )
You're like a pristine, freshwater pearl تو مثل یک مرواریدِ آب شیرینِ دست نخورده ( بکر و پاک ) هستی.
در متون روانکاوی و فلسفی، واژه ی انگلیسی "Projection" به معنای نسبت دادن ذهنیات خود به دیگری است که معادل صحیح آن در فارسی �فرافکنی� یا �تصویر کردن� ...
در انگلیسی برای �جرم�، �خودکشی� یا �گناه� از فعل Do یا Make استفاده نمی کنیم، بلکه از Commit استفاده می کنیم.
حل وفصل فوری
ناهمخوانی، تفاوت فاحش. واژه ای سطح بالا ( Formal ) برای گفتن Difference. استفاده از این کلمه نشان می دهد سطح زبان شما بالاست.
تبلیغات گمراه کننده. این یک اصطلاح حقوقی و جدی است. یعنی شما دروغ گفتید یا حقیقت را پنهان کردید.
من مشتاق . . . . هستم
برنامه ملموس و واقعی
افکار پراکنده
فراتر از "Continuous" است؛ یعنی چرخه ای که انگار هیچ وقت قطع نمی شود و خود به خود تکرار می شود.
تبدیل مشکل کوچک به بحران بزرگ
اصطلاحی رایج برای کوچک شمردن مشکلات. انگار که مثل دوران بلوغ یا دندان درآوردن نوزاد، خودبه خود تمام می شود.
سنگین کردن، بار شدن ( مثلا برای بیان: سنگینی مسئولیت روی دوش دیگران گذاشتن )
اصطلاحی زیبا برای وقتی که زیر نور خورشید می نشینید و گرما و نور را با لذت جذب می کنید.
کیک خیلی پر زرق وبرق ( بیش از حد مجلل )
صدای جویدن ( صدای خوردن چیزی )
هله هوله ( خوراکی های کم ارزش اما خوشمزه مثل چیپس، پفک، شکلات یا فست فود )
گیر کرده / فشرده شده ( وقتی چیزی در فضای تنگی گیر می کند )
گشت و گذار ( بازدید از جاذبه های توریستی )
هم گروهی ( عضو گروه موسیقی )
حرکتی غیرارادی و سریع ( معمولاً در صورت یا بدن ) که نشان دهنده درد، ناراحتی یا خجالت است