پیشنهادهای عارف طاهری (٣٦٦)
به گمان میرسد اریکه از ارگ آمده باشد یعنی مرتبه؛ جایگاه واژه ه معرکه از ارک آمده که در ابتدا ارگ بوده سپس به ارج شفتید ( تبدیل شد ) اورنگ با شیفت و ...
جناب کشاورز گرامی با سپاس از پندار شما داریوش از دار / دارا یوش یا داری وش ساخته شده که در هر دو نمونه بن و ریشه کار نگهداشته شده چرا که در درویش که ...
دوست گرامی حمید فرهاد ؛ میپذیرم پذیرفتن آن سخت است اما برای ریشه یابی باید با چند زبان آشنا بود و سپس ریشه یابی رو انجام داد. چشم داشت داشتن را در ف ...
معلق = آویز تعلیق = مکث / درنگ ( آونگ میشود صدای بزرگ و از ونگ یا بنگ و بانگ شده ا مروزی آمده یعنی آونگ معلق نمیشود ) معلق در هوا = هواویز / شناور ( ...
قابل قبول = آید پذیر غیر قابل قبول = ناید پذیر
عجب = شگفت / چه عجبا = شگفتا تعجب = کُپ / شگفت / مات متعجب = واکُپ / وامات / واماند / وابرد ( وابردن = متحیر و متعجب ماندن )
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
فرجام = فر جام = به شکوه و بالایی رسیدن = هر چیزی که به حد اوج و فر و والایی خود رسیده باشد = فرجام آیَد = نتیجه / حاصل / سود ( همسان با عاید عربی = ...
باخت با بخت هم ریشه میباشد و بخت نیز با پخت و پختن در پختن جنب و جوش و بیشتر سرخ شدن مدنگر بوده ؛ چیزی که در بخت و شانس بدان اشاره میشود سرخی و فعالی ...
باخت با بخت هم ریشه میباشد و بخت نیز با پخت و پختن در پختن جنب و جوش و بیشتر سرخ شدن مدنگر بوده ؛ چیزی که در بخت و شانس بدان اشاره میشود سرخی و فعالی ...
شخص ایرانیست در زبان مازندرانی به شخص = شِخِدِر میگویند یعنی شخصاً یعنی خود همان فرد = خویشتن ( از خود تنیده ) در زبان فارسی ( نه ایرانی ) برای اشا ...
دوستان گفتند ابهت از اب بها آمده و در فرتوری هم نشان دادند اب/اف/ فر و . . . . . . از یکدیگرند بلی درست گفتند اما ریشه شناسی درست که چطور از یکدیگرند ...
چندین مورد را مثال میزنم ببینید همگی میتواند درست باشد خاور = خاب بر / ور = یعنی از خاب ( خواب ) برامده دوستی ک گفت خاور خ اور یا خ ایوار میباشد بیش ...
چندین مورد را مثال میزنم ببینید همگی میتواند درست باشد خاور = خاب بر / ور = یعنی از خاب ( خواب ) برامده دوستی ک گفت خاور خ اور یا خ ایوار میباشد بیش ...
شرق = بامداد / خاور مشرق = بامدادان / خاور / خاوران غرب = شامداد / باختر مغرب = شامدادان / باختر / باختران طلوع = پگاه / فروغ / فروز طالع = افروز / ب ...
انتها = پایان / تهین / انتهای مکانی = تهلاک ابتدا = سر / آغاز / سراغاز / ابتدای مکانی = سرلاک بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
آیا سُرسُره یا شُرشُر کردن آب نشان از روان و جاری بودن آن ندارد؟؟؟ اینهمه منفی را با دلیل بیان کنید. . . آیا شیر ( آب ) / شیره به معنای جاری شده نی ...
این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . . و پیشتر هم گفته بودم واج هایی ...
به گفته دوستمان این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . . و پیشتر هم گف ...
اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانن ...
اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانن ...
حدیث همان گات یا گاث میشود و گاث های زرتشت نیز بسیار زبانزد است گات ریخت دیگری از گفتن است و در زبان مازندرانی به گفته ؛ گاته میگویند هر واژه ای کار ...
هر واژه ای کاربرد خاصی دارد ؛ مثلا دوستان اشاره کردند حادثه میشود اتفاق اتفاق = بهم رسیدن ( چه فکری / چه جسمی = برخورد ) => اتفاق میشود = هم = جمع = ...
هر واژه ای کاربرد خاصی دارد ؛ مثلا دوستان اشاره کردند حادثه میشود اتفاق اتفاق = بهم رسیدن ( چه فکری / چه جسمی = برخورد ) => اتفاق میشود = هم = جمع = ...
رجوع شود به نمیتواند بنگر به . . . . باشد چراکه بنگر از نگریستن آمده و نگریستن از نگار و انگار و انگار یعنی جمع شده و خیال ( همان خیلی میباشد ) که نش ...
دوتا واژه داریم پِی َک و پِی ک ( در زبان های دیگر ایرانی هم موجود بوده و بدان پِک / بِک نیز گفته میشود ) پِی َک =خبر یا خبرنامه و آگهی و . . . . . ک ...
دوتا واژه داریم پِی َک و پِی ک ( در زبان های دیگر ایرانی هم موجود بوده و بدان پِک / بِک نیز گفته میشود ) پِی َک =خبر یا خبرنامه و آگهی و . . . . . ک ...
همچینین باید گفت که پیک در هنگام شراب خوری به مراقبت و کنترل در هنگام خوردن آن گفته میشود ؛ کاری که در هنگام بو کردن برخی ظروف و غذا انجام میشود و در ...
آرمان / پیرس ( پی رس ) ( شاید بهتر باشد برای دلیل و دلایل از پیرس بهره ببریم ) / تیرخور / آماج ( مورد سخن یا چیز دیگری = آماج ) و . . . . ماج / ماچ ...
پیرس = پِی رَس = ریشه رسیدن = دنبال رسیدن => هدف هدفت ( پِیرَسِت ) از این صحبتها چیه ؟ برخی از تلاش های انسانی به هدف ( پیرس/مراد ) مطلوب ( نیک / خوش ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
در وهله نخست فوران را بررسی میکنیم سپس به سراغ بوران / پوران و . . . . میرویم ریشه یابی فوران و فوریت و . . . . فوران = فور ران = پور ران = پُر ران ...
ریشه یابی فوران و فوریت و . . . . فوران = فور ران = پور ران = پُر ران = حد نهایی از هر چیزی حرکت => نهایت حرکت و جابجایی چرا فور از پُر آمده؟؟؟ و ...
دوستان و بزرگوارن دقت فرمایید زبان ها از هم ریشه گرفتند و خواهند گرفت باید درک درستی از شباهت هایی که میفرمایید داشته باشم که چرا چطور و چگونه اینط ...
موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن ) موتورسیکلت = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گردیدنی هستند و با این گرد ...
موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن ) موتورسیکلت = موتور سیکلت ( سیکل ) = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گرد ...
ساکن / مسکن / سکونت و . . . . همگی از اسکان آمده اند و اسکان همان استکان است یعنی کانی است و هست شده = کانی سفت و موجود شده نمونه های زیر همگانی بودن ...
تنظیم = کوک تنظیم کردن / شدن = کوک کردن / شدن منظم = کوکار افراستن که جناب فرتاش گفتن هم واژه بسیار درست و درخوریست = افراستن = اف راستن = اف ( بسیار ...
پاد از پَد آمده ( همانی که ضربه گیر / یا چیزهای مسطح نرم میدانیم ) همچنین در پِتی ( فرو / کوچک ) مازندرانی و پتیاره فارسی نیز بهع چم کسیست که با خود ...