پیشنهادهای farhad (٤٨٩)
این ضرب المثل کنایه ازاین دارد که کسی را به دنبال چیزی بی ارتباط باموضوعی بی معنی فرستادن - کسی را ازسرخود باز کردن - سر کسی را به طاق کوبیدن
این ضرب المثل کنایه ازاین دارد که کسی را به دنبال چیزی بی ارتباط باموضوعی بی معنی فرستادن - کسی را ازسرخود باز کردن - پی نخود سیاه فرستادن
قهوه یزدی نوعی قهوه سنتی و بومی در شهر یزد است که به جهت استفاده از هل، گلاب و نبات در تولید آن و همچنین مدت زمان پخت طولانی دارای طعم بسیار خوشمزه و ...
معنی ضرب المثل نشاشیدی شب درازه !! هنوز برای اینکه اتفاق بدی بیفتد وقت هست؛ هنوز اول کار است، تصور نکن که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت
داستان ضرب المثل شب دراز است و قلندر بیدار درویش ( قلندر ) بینوایی که کارش کوچه گردی و بیابان نوردی بود در ضمن سیاحت به شهر بلخ رسید. چون آن جا را شه ...
ضرب المثل شب دراز است و قلندر بیدار مواقعی استفاده می شود که بخواهیم به کسی بگوییم که عجله نکند. یعنی وقت بسیار است شتاب و عجله شایسته نیست. بهتر است ...
قلندر به چه معناست؟ بی قید، درویش، صوفی. قلندر به معنای انسان بزرگ و پاک و رها می باشد.
کار بیهوده کردن شایسته نیست. چه لازم که برای خود بیهوده ایجاد زحمت کنند. سری که درد نمی کند دستمال نباید بست این ضرب المثل یعنی کسی که گناهی نکر ...
ضرب المثل مار از پونه بدش میاد در لونه اش سبز میشه معنی: معمولا آدم از هر چیزی که متنفر و بیزار و گریزان باشد با آن روبرو شده یا بر سرش آمده و نصی ...
ضرب المثل پا روی دُمِ کَسی گذاشتن یعنی : کار به کار کسی داشتن و با دخالت و ایجاد مزاحمت او را اذیت کردن . مزاحمت بیجا
خودتو به موش مردگی نزن بیگناه جلوه دادن خود . کنایه از شخصی است که خطایی انجام داده وحالا قصد دارد خودش را بیگناه جلوه دهد
ضرب المثل شتر سواری دولا دولا نمی شود یعنی استفاده از وسیله نامناسب جهت پوشاندن عیب و پنهان داشتن گناه و تقصیر .
تودرکفش کسی کردن معنی: مزاحمت ، فضولی و دخالت در کار کسی پاتو کفش من نکن یعنی توی کار من دخالت بیجا نکن وبرایم مزاحمت ایجاد نکن
شتر گاو پلنگ یعنی زرافه
شوهر کردم وسمه کنم، نه وصله کنم به زنان تنبل و بی عار، و تن پرور ی که آرایش کردن و به خود پرداختن را بر امورخانه داری برتری میدهند گفته میشود
ضرب المثل شاه میبخشه ، شیخعلی خان نمی بخشه معنی: هنگامی که بالا دست یا صاحب حق چیزی را ببخشد اما زیر دست خساست کرده و از بخشیدن خودداری کند.
کنایه از افرادی دارد که از روی عادت ، کاری را انجام می دهند که به ضرر فرد یا افراد تمام می شود . در واقع ، آنها هیچ علت و انگیزه خاصی از انجام آن ندا ...
ضرب المثل فارسی گهی پشت به زین و گهی زین به پشت مصراع بالا حاکی از اینست که گاهی آدمی را به کمال مطلوب می رساند و هر چه خواست و آرزوهایش باشد بر می ...
متکی بودن . روی پای خود ایستادن . خودکفا بودن ضرب المثل است کنایه از اینکه انسان تا زمانی که متکی به خودش باشد نباید منت کسی را بکشد
گردنبند =آویز گردن = سینه ریز در گویش یزدی گلوبند گفته میشود
سینه ریز همان گردنبند است که در گویش یزدی گلو بند گفته میشود
ساپورت نوعی شلوار تنگ کشی زنانه است که در گویش یزدی پاکَش گفته میشود
خمره سفالی = تاپو درگویش یزدی دوره گفته میشود . با تلفظ حرف ( او )
تند وسریع = پرشتاب = باعجله = تند رفتن درگویش یزدی شوت گاز گفته میشود
جگر گوسفند همان کبد گوسفنداست که در گویش یزدی به آن سیَه گفته میشود
پشتِ سر : گویش یزدی آن پسِ کَلّه میباشد
معطل =الاف=منتظر ماندن ، گویش یزدی آن سَفیل میباشد
چُت چُت در گویش یزدی یعنی درِ گوشی صحبت کردن . نجوا کردن
شهر یزد به دلیل معماری تاریخی ارزشمند و بافت سنتی دست نخورده اش در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید این شهر تاریخی به عنوان ...
سیَه در گویش یزدی یعنی جگر گوسفند
سَفیل در گویش یزدی یعنی مُعطَّل سَفیلِت نمُوکُنم یعنی معطلت نمیکنم .
پَسِ کَلَه در گویش یزدی یعنی پشت سر
شوت گاز در گویش یزدی یعنی تندو سریع ، با شتاب
دوره با تلفظ ( او ) در گویش یزدی یعنی خُمره ی سفالی
آبرو کِردَن درگویش یزدی آبرود کرَدن ، مرغ و پرندگان ویا کله گوسفند را در آب جوش قرار دادن برای پَر کردن و پاکسازی پوست آنها
آتیشی ( آتشی ) شدن در گویش یزدی به معنای برافروختن ، عصبانی شدن ، برآشفتن
سِجِل= شناسنامه =دفترچه ای که در آن نام، نشان، تاریخ تولد، ازدواج، طلاق، و فوت ثبت می شود درگویش محلی یزدی بعضاً ( سِجِلد ) گفته میشود
آلِسکا ( آلاسکا ) نوعی بستنی یخی است . ( شربتی با طمع میوه که بصورت یخ زده مصرف میشود . ( ( آلاسکا ( به انگلیسی: Alaska ) بزرگ ترین ایالت کشور ایا ...
پیامَک با ( ک ) تصغیر یعنی پیام کوتاه
چِلُو به برنج آبکِش شده چلو گفته میشود
گاهنامه = گاهشمار= تقویم =روزشمار
مَمَل در گوش عامیانه وخودمانی یزد به اسم محَمّد ، مَمَل گفته میشود
پاکَش در گویش یزدی یعنی شلوار ساپورت ، شلوار تنگ کِشی
گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سینه ریز
خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) دلنشین و تو دلبرو چِقَه خَشُوکی یعنی چقدر تو خوبی ، چقدر تو دلبرویی ، چقدر دلنشینی
آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کردن ، به وضع ظاهری خود رسیدن ، سرخاب سفیداب کردن
غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده شوی خانه ، محل شستشوی مُرده
غسّاله اینکه می گویید غساله آن را خارج کنید یعنی چه؟ مرجع تقلید: آیت الله مکارم شیرازی ( مدظله ) جواب زمانی که چیزی مثل لباس را شستشو می دهند و پس ...
غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی
بیسکوت درگویش محلی یزد همان بیسکویت است