پیشنهاد
٣

این ضرب المثل کنایه ازاین دارد که کسی را به دنبال چیزی بی ارتباط باموضوعی بی معنی فرستادن - کسی را ازسرخود باز کردن - سر کسی را به طاق کوبیدن

پیشنهاد
٣

این ضرب المثل کنایه ازاین دارد که کسی را به دنبال چیزی بی ارتباط باموضوعی بی معنی فرستادن - کسی را ازسرخود باز کردن - پی نخود سیاه فرستادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

قهوه یزدی نوعی قهوه سنتی و بومی در شهر یزد است که به جهت استفاده از هل، گلاب و نبات در تولید آن و همچنین مدت زمان پخت طولانی دارای طعم بسیار خوشمزه و ...

پیشنهاد
٢٠

معنی ضرب المثل نشاشیدی شب درازه !! هنوز برای اینکه اتفاق بدی بیفتد وقت هست؛ هنوز اول کار است، تصور نکن که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت

پیشنهاد
١٢٩

داستان ضرب المثل شب دراز است و قلندر بیدار درویش ( قلندر ) بینوایی که کارش کوچه گردی و بیابان نوردی بود در ضمن سیاحت به شهر بلخ رسید. چون آن جا را شه ...

پیشنهاد
٩

ضرب المثل شب دراز است و قلندر بیدار مواقعی استفاده می شود که بخواهیم به کسی بگوییم که عجله نکند. یعنی وقت بسیار است شتاب و عجله شایسته نیست. بهتر است ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

قلندر به چه معناست؟ بی قید، درویش، صوفی. قلندر به معنای انسان بزرگ و پاک و رها می باشد.

پیشنهاد
١٠

کار بیهوده کردن شایسته نیست. چه لازم که برای خود بیهوده ایجاد زحمت کنند. سری که درد نمی کند دستمال نباید بست این ضرب المثل یعنی کسی که گناهی نکر ...

پیشنهاد
٩

ضرب المثل مار از پونه بدش میاد در لونه اش سبز میشه معنی: معمولا آدم از هر چیزی که متنفر و بیزار و گریزان باشد با آن روبرو شده یا بر سرش آمده و نصی ...

پیشنهاد
١٢

ضرب المثل پا روی دُمِ کَسی گذاشتن یعنی : کار به کار کسی داشتن و با دخالت و ایجاد مزاحمت او را اذیت کردن . مزاحمت بیجا

پیشنهاد
٣

خودتو به موش مردگی نزن بیگناه جلوه دادن خود . کنایه از شخصی است که خطایی انجام داده وحالا قصد دارد خودش را بیگناه جلوه دهد

پیشنهاد
٧

ضرب المثل شتر سواری دولا دولا نمی شود یعنی استفاده از وسیله نامناسب جهت پوشاندن عیب و پنهان داشتن گناه و تقصیر .

پیشنهاد
٦

تودرکفش کسی کردن معنی: مزاحمت ، فضولی و دخالت در کار کسی پاتو کفش من نکن یعنی توی کار من دخالت بیجا نکن وبرایم مزاحمت ایجاد نکن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

شتر گاو پلنگ یعنی زرافه

پیشنهاد
١٠

شوهر کردم وسمه کنم، نه وصله کنم به زنان تنبل و بی عار، و تن پرور ی که آرایش کردن و به خود پرداختن را بر امورخانه داری برتری میدهند گفته میشود

پیشنهاد
٦

ضرب المثل شاه میبخشه ، شیخعلی خان نمی بخشه معنی: هنگامی که بالا دست یا صاحب حق چیزی را ببخشد اما زیر دست خساست کرده و از بخشیدن خودداری کند.

پیشنهاد
٤

کنایه از افرادی دارد که از روی عادت ، کاری را انجام می دهند که به ضرر فرد یا افراد تمام می شود . در واقع ، آنها هیچ علت و انگیزه خاصی از انجام آن ندا ...

پیشنهاد
٣٠

ضرب المثل فارسی گهی پشت به زین و گهی زین به پشت مصراع بالا حاکی از اینست که گاهی آدمی را به کمال مطلوب می رساند و هر چه خواست و آرزوهایش باشد بر می ...

پیشنهاد
٧

متکی بودن . روی پای خود ایستادن . خودکفا بودن ضرب المثل است کنایه از اینکه انسان تا زمانی که متکی به خودش باشد نباید منت کسی را بکشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گردنبند =آویز گردن = سینه ریز در گویش یزدی گلوبند گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

سینه ریز همان گردنبند است که در گویش یزدی گلو بند گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ساپورت نوعی شلوار تنگ کشی زنانه است که در گویش یزدی پاکَش گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

خمره سفالی = تاپو درگویش یزدی دوره گفته میشود . با تلفظ حرف ( او )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

تند وسریع = پرشتاب = باعجله = تند رفتن درگویش یزدی شوت گاز گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

جگر گوسفند همان کبد گوسفنداست که در گویش یزدی به آن سیَه گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشتِ سر : گویش یزدی آن پسِ کَلّه میباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

معطل =الاف=منتظر ماندن ، گویش یزدی آن سَفیل میباشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

چُت چُت در گویش یزدی یعنی درِ گوشی صحبت کردن . نجوا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شهر یزد به دلیل معماری تاریخی ارزشمند و بافت سنتی دست نخورده اش در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید این شهر تاریخی به عنوان ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

سیَه در گویش یزدی یعنی جگر گوسفند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سَفیل در گویش یزدی یعنی مُعطَّل سَفیلِت نمُوکُنم یعنی معطلت نمیکنم .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

پَسِ کَلَه در گویش یزدی یعنی پشت سر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

شوت گاز در گویش یزدی یعنی تندو سریع ، با شتاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوره با تلفظ ( او ) در گویش یزدی یعنی خُمره ی سفالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

آبرو کِردَن درگویش یزدی آبرود کرَدن ، مرغ و پرندگان ویا کله گوسفند را در آب جوش قرار دادن برای پَر کردن و پاکسازی پوست آنها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

آتیشی ( آتشی ) شدن در گویش یزدی به معنای برافروختن ، عصبانی شدن ، برآشفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

سِجِل= شناسنامه =دفترچه ای که در آن نام، نشان، تاریخ تولد، ازدواج، طلاق، و فوت ثبت می شود درگویش محلی یزدی بعضاً ( سِجِلد ) گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

آلِسکا ( آلاسکا ) نوعی بستنی یخی است . ( شربتی با طمع میوه که بصورت یخ زده مصرف میشود . ( ( آلاسکا ( به انگلیسی: Alaska ) بزرگ ترین ایالت کشور ایا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

پیامَک با ( ک ) تصغیر یعنی پیام کوتاه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

چِلُو به برنج آبکِش شده چلو گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گاهنامه = گاهشمار= تقویم =روزشمار

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

مَمَل در گوش عامیانه وخودمانی یزد به اسم محَمّد ، مَمَل گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

پاکَش در گویش یزدی یعنی شلوار ساپورت ، شلوار تنگ کِشی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

گَلوبند : گردنبند ، آویز گردن ، سینه ریز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

خَشُوک در گویش یزدی یعنی ( خش=خوب ) دلنشین و تو دلبرو چِقَه خَشُوکی یعنی چقدر تو خوبی ، چقدر تو دلبرویی ، چقدر دلنشینی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

آراگیرا : درگویش یزدی یعنی آرایش کردن ، به وضع ظاهری خود رسیدن ، سرخاب سفیداب کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

غسّالخانه مُرده شور خانه ، مُرده شوی خانه ، محل شستشوی مُرده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

غسّاله اینکه می گویید غساله آن را خارج کنید یعنی چه؟ مرجع تقلید: آیت الله مکارم شیرازی ( مدظله ) جواب زمانی که چیزی مثل لباس را شستشو می دهند و پس ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

غسّال =شوینده ، جامه شوی ، مرده شوی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

بیسکوت درگویش محلی یزد همان بیسکویت است