پیشنهادهای farhad (٤٨٩)
قلعه تاریخی و توریستی در اسپانیا
کلیسای مهم در اسپانیا
دارویی برای فشار و نارسایی قلب
کاخ سلطنتی در پایتخت اسپانیا
داروی نارسایی قلب
داروی کاهش کلسترول و تری گلیسیرید خون برای پیشگیری از بیماری های قلبی - عروقی.
آب خیار
آسپرین درد بر
ماده منفجره
ژاویر هرناندز
هافبک اسپانیایی
واژن
روز بانوان در باستان و حتی امروزه
بلفور شکل نا درست فی الفور است
فرودگ جشن فروردینگان
رمانی به نام مانی ماحوزایی
برخلاف برعکس، بی شباهت
رمانی به نام زااوتار
White Dwarf
بانکدار یهودی اسپانیایی - پرتغالی که در زمان انقلاب آمریکا از لهستان به نیویورک مهاجرت کرد.
سناتور سابق عضو حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا
فرمانده نظامی و خلبان ایرانی
اکسیدان فیلمی به کارگردانی و نویسندگی حامد محمدی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی محصول سال ۱۳۹۵ است.
سیاستمدار افغانستانی
بازیگر سینما اهل آلمان
بازیگر سینما، و هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا
پهلوان ابراهیم حلاج تفتی یزدی
مسافرخانه، یک نوع مهمان پذیر در قدیم
سیاستمدار اهل ارمنستان
کباب با پلو
رمزنشان
پردازنده و ناصدی چیدمان
دستیار و معاون داده پرداز
کمک انباردار
کسی که در جابه جایی بار پردازش و مدیریت دارد
مَغَل درگویش یزدی همان مَنقَل است
زِوُزا در گویش یزدی یعنی زایمان کردن ( ز ) با حرکت کسره و ( زا ) که از زاییدن می اید
بُوز گَلِ مُولِت اُلِنکونَه در گویش یزدی ( بوز =زنبور ) یعنی زنبور به ( گَل=چسبیده ) ( مُول=گردن ) گردنت چسبیده و ( اولنگون=آویزون ) آویزونه
تارا در زبان فارسی به معنی ستاره و کوکب میباشد . واسم بسیار زیبایی است
کاربر محترم محیا جُمُلی گویش قدیمی ومحلی یک استان است . صرفا جهت اطلاع کاربران ارسال شده است نه برای ترویج واژه
گریمور =چهره پرداز . شخصی که روی چهره بازیگر برای اجرای نقش فیلم در سینما و یا اجرای نقش در تاتر شخصیت سازی میکند . به طوریکه بازیگر از دید تماشاگر ...
چهره پرداز یا گریمور یا مسئول گریم فردی است که آرایش چهره بازیگران برای حضور در نمایش های تلویزیونی، سینمایی یا تئاتری را بر عهده دارد. چهره پرداز ...
گریم در ردیف هنرهای نمایشی ظریف محسوب می شود. این هنر بر پایه ی نقاشی و مجسمه سازیو خطاطی ، بنا شده است. بوم گریمور، چهره ی فرد بازیگر است. یعنی سطحی ...
بوغ در گویش یزدی همان بوق است
اُوچَلَقون در گویش یزدی یعنی آب چکان . ظرف یا شئی که آب از آن میچکد
چَش پارَه در گویش یزدی = چشم دریده کنایه از شخص بی حیا
کُرسِت در گویش یزدی یعنی همان سوتین . . سینه بند زنانه
وَرشوریدَه در گویش یزدی یعنی سر مَست . شخصی که بیش از حد شادمان است
در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد تنقیه گفته میشود
در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد اِمالَه گفته میشود