تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

ایسوندَن در گویش یزدی یعنی ستاندن =گرفتن =، اخذ کردن

پیشنهاد
٦

اَیاقِ کسی را جا آوردن در گویش یزدی یعنی به حساب کسی رسیدن وحال کسی را جا آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اَیّارَه در گویش یزدی یعنی اَلنگو ، دستبند زنانه

پیشنهاد
٦

اَیا خَنجَر خوندن در گویش یزدی یعنی رجز خواندن = مبارزه طلبیدن

پیشنهاد
٦

اُوِ نَخوردَه شِکَم نَبند درگویش یزدی یعنی چیزی که نخورده ای نگو خورده ای ( کنایه : کاری که نکرده ای را گردن نگیر )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اُولِنگون درگویش یزدی یعنی آویزان ، معلق ، آویخته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُو گوش در گویش محلی یزدی یعنی آبگوشت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُوگینه در گویش یزدی یعنی آبگینه = شیشه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُو گَز ( آب گَز ) در گویش یزدی یعنی خوب نپختن شلغم ، چغندر یا سیب زمینی تا حد بدطمع شدن آنها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُو گَردون درگویش یزدی یعنی آب گردان ؛ ملاقه بزرگ مسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُوکِردَه در گویش یزدی یعنی خیسانده میوه های خشک ازقبیل برگه زردآلو ، آلو ، آلبالو وغیره برای خوردن مخصوصا به هنگام بامداد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اُفتُو کورُک در گویش یزدی یعنی غروب آفتاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اُو شُم در گویش یزدی یعنی آویشن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُوسارکَندَه ( اُوسار=افسار=مهار ) درگویش یزدی یعنی افسار گسیخته کنایه از کسی که شلوغ و بی بند وبار است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اورا سَکی در گویش یزدی یعنی آ ن طرف =آن سوی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اووحَد در گدیش یزدی یعنی آن حَد ؛ آن سوی ؛ آن طرف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُوِ چَش رِختَه در گویش یزدی یعنی آب چشم ریخته ( بی حیا = بی شرم )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُو تُلُک در گویش یزدی به آب لَمبو کردن انار جهت مکیدن میگویند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اُو تراش کِردَن درگویش یزدی به تراشیدن هندوانه وخربزه وپالوده کردن آنها گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اووَتَر درگویش یزدی یعنی آنطرف تر

پیشنهاد
٦

اُو پایین کِردن در گویش یزدی یعنی کسی را لو دادن : توطئه بر علیه کسی چیدن ؛ دردسر برای کسی درست کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُو به اُو شدن درگویش محلی یزدی یعنی دوهواشدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَنگَل گِرِفتن درگویش یزدی قلاب کردن دست برای اینکه دیگری پا برآن گذارد وبالا برود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

انگشت لیسیده درزبان یزدی کنایه از بی مال ومنال شدن ( ( مثلا میگویند چرا خودم را انگشت لیسیده کنم ) )

پیشنهاد
٥

انگشت پَس کیلیچی در گویش یزدی به چهارمین انگشت دست گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

انگشت کیلیچی در گویش یزدی به کوچکترین انگشت دست گفته میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

اُفتیدَن در گویش یزدی همان اُفتادن است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِسّوندَن درگویش یزدی یعنی گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التماس _ زارز_ الحاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اِزُّ و چِزّ در گویش یزدی یعنی التماس _ زاری _ الحاح

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُریف در گویش یزدی = کج - قناس - مورب ( همان اُریب است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

اَروارَه در گویش یزدی همان آرواره ( استخوان فَک ) است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَرنَه سَردادن درگویش یزدی فریاد کشیدن بچه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَرنَه در گویش یزدی یعنی فریاد بچه _عربَده - عَرعَر کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَرَبونه در گویش محلی یزدی یعنی دایره ( =داریه ) نوعی وسیله موسیقی شبیه دَف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَدوئَه دون در گویش یزدی به ظرفی مسی یا سفال لعابدار گفته میشود که در آن ادویه نگهداری میشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَدوئَه در گویش یزدی یعنی اَدویه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

پَچَخ کردن در گویش یزدی یعنی لِه کردن مثلا گوجه روی زمین پَچَخ شده یعنی گوجه روی زمین لِه شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَپیشُو کِردَن در گویش یزدی یعنی عطسَه کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَپو شُد در گویش یزدی یعنی تموم شد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شاسپَرَنگ در گویش یزدی به گیاه ریحان گفته میشود ( ازسبزی خوردن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

مُطبَخ در گویش یزدی همان مَطبَخ هست فقط به جای فتحه روی حرف میم ضمه قرار میگیرد . - آشپزخانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

بَشن در گویش یزدی یعنی قدو بالا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

درگویش یزدی اُمبار با ضمه روی الف یعنی آب انبار و با کسره روی الف ( اِمبار ) یعنی اینبار _این دفعه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خِنگ درزبان یزدی یعنی یک دنده _ کُودَن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دُوری در گدیش یزدی یعنی بشقاب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

تَقّا در گویش یزدی یعنی سَکو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

پُکید در گویش یزدی یعنی تَرَکید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دولَخ در گویش یزدی یعنی گَردوخاک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاروس در گویش یزدی همان عروس است