پیشنهادهای Amir hakimi (٢٠٩)
یادآور شد
که در آنجا کندرانجا کندر آنجا
کندر کندر آنجا که در آنجا که
تودگانی تودگانه
. . . . . . . . . . . مگر. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چون یک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . تنها چون . . . . . ...
خودبزرگ انگارانه خود ستایانه
نیم بند
فشارهای اجتماعی نیروهای اجتماعی جریانات اجتماعی
folkloric در این جمله به معنای ساده یا عمومی یا غیر رسمی است he is standing there, looking folkloric
دفتر بخش
برداشت دریافت
قرارگاه دیدبانی پاسگاه نگهبانی
وا پس مانده
جاسوسی خبررسانی
داشتن
رندانه
به عنوان فعل هم کاربرد دارد
بازتاب نمایش
از اونجا که بار جنسیتی داره نه تنها منشی بنابراین بهتره virility نرینگی ترجمه بشه
از پشت سر ار پشت
تک نگاریک اختصاصی
گونه شناسی اجتماعی گونه شناختیِ اجتماعی
رده شناختی
ناتوانان بدی/جسمی
حواشی پیرامون
در حالت پابوسی
دلایل واهی/بی اساس/ناشناخته
گمنام
همراهیِ . . . با . . . .
حالت کرنشگر ( در حال کرنش ) در حال ستایش یا سجده
به خوبی پوشش یافتن به خوبی رسانه ای شدن تحت پوشش قرار گرفتن منتشر شدن
ناشناسا: مثلا در مورد آثار هنرمندانی که که چاپشان بی ذکر نام و به رسمیت شناسی نق شان چاپ می شود بنابراین این آثار ناشناسا هستند
آثار نظری بدون عنوان نام هنر مند
کوچک
گاهی تنها با کافی است به ترجمه مندقت کنید heir work combined a need to express solidarity with the poor and document their condition as well as a nos ...
برای نمونه
پاسداشت/ستایش
پس از چندی
سرپوش علمی/آکادمیک/پژوهشیک به معنی مخفری کاری و کتمان چیزی در ساحت دانش
خودگرا
ناشی از . . .
هنرنمایی
عملی نشدن شکست خوردن متوقف شدن به جایی نرسیدن
سازگار بودن
می آمد به/ نیز می آمد / چه در پوشش در کنش. برای نمونه: این سبک. . . . . . به نگاه او نیز می آمد
همسو بود با اینهمانی داشت با
چون تو / همچون تو/ بسان تو
did not do so with the X. . . . اثر نداشت بر. . . X X. . . . آنرا پس زد
بسته به متن به گمان بهترن ترگمان این است: خود ایمن سازی/خود ایمن ساز
بی پرده نمایی ( گستاخانه )