تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چالش گریز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همزمان با کاری . . . . . . . . . . . . . . . به کار دیگری رسیدن وقت گذاشتن برای کاری در عین شلوغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه: They thought nothing of love - making امر معاشعه را کاملاً ساده می گرفتند ( چون برایشان عادی و پیش پا افتاده بود پس بی فکر عمل می کردند )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازساخت بازنمود ( در قالب یک گزارش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزنگار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همین بود که. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیوساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معرفی شد آشنا شد به/با پذیرفته شد در کنار چیزی قرار گرفت آغاز به کار کرد ( در کنار چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گیرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازشناسایی/بازشناسیدن از آنجا که به معنی داوری و معینی سازی میان چند چیز است پس بجای شناسایی می توان از بازشناسایی/بازشناسیدن بهره برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رضای گرامی واژه عامیانه از واژه رایایی/ایرانی هامه گر - راستا یا همگانی گرفته شده است که خود واژه اومانیستی و انسان گرا ریشه در همان است! بنابراین تض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدستگی" دسته ای که همدل و هم بسته و هم باش یکدیگر در راهی هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشمارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساده : ( از منظر پیش پا افتادگی، دم دستی و ناگهانی بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسست اطلاعاتی/دانشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مردم شناسی فرهنگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میزان. . . گستره ی. . . ابعاد. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چنانچه/ برای اینکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خود خواسته چیزی را پذیرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بایسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متاسفم در مورد دوستان کرد که گویش خودشون رو خارج از دیگر زبان های ایرانی به ویژه پارسی بر می شمارند! دستگاه های یهودی و غربی در کارشون کامل موفق بودن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه ترجمان دقیقی در متون عکاسی و هنرسنجی ندارد! پیشنهاد کاربردی من بهره گیری از عبارت �عکاسی تودگانی� برای این سبک عکاسی است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

نمیدونم چرا دوستا ن می نویسند پیش! این واژه به عنی پس زمینه/دورنما/نمایی در دوردست است! نه پیش رو! منتهی پیشینه هم معنی میده چون از گذشته می گوید! نا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیچیدن ( به خود ) مثه فنر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنگمایگان خنثی یا خاکستری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پای. . . . در دامنه ی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پخته شکوهمند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دوستان عکاس و مترجمان این حوز پیش نهاد می شود به جای عکاسی منظره و عکاسی چشم انداز که در خیلی از متون کار رو سخت می کنند از این برگردان بهره بگیرن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

فضا متن ( مثلا متن پژوهشی ) مجاری علمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرهوادار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بر می ساخت برساخت برساختن یا از نو ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

این واژه در تمان زمان های ایرانی مشترک است، محلی نیست! هموند به معنی عضو هموندان: اعضا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شباهت های آشکار تشابهات ظاهری یکسانگیِ های موضوعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گزارش نشده تر دیده نشده تر بی سر و صدا خاموش مانده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شمار بالا شمار زیاد ( از چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پشتوانه ی باوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشتوانه اندیشگانی پشتیبانی فکری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جدا از سبک میتواند معنی سبک یا سیاق هم بدهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در پرده در پشت پرده در خفا پنهانی ضمنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نادیده گیری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توجه جداگانه توجه ی ویژه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ترجمانی بر این در واژه نامه های عکاسی ندیدم و به باورم ترجمان درست این عبارت، نوار پیش نمایش است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارکرد. . . چگونگی. . . روندی که. . . . روندی. . . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آشنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فراهم آورد مطرح کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واپس ماندگی

پیشنهاد
٠

فرهنگ فراگیر ملی