پیشنهاد

حواشی پیرامون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در حالت پابوسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلایل واهی/بی اساس/ناشناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گمنام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همراهیِ . . . با . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت کرنشگر ( در حال کرنش ) در حال ستایش یا سجده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خوبی پوشش یافتن به خوبی رسانه ای شدن تحت پوشش قرار گرفتن منتشر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناشناسا: مثلا در مورد آثار هنرمندانی که که چاپشان بی ذکر نام و به رسمیت شناسی نق شان چاپ می شود بنابراین این آثار ناشناسا هستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آثار نظری بدون عنوان نام هنر مند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

گاهی تنها با کافی است به ترجمه مندقت کنید heir work combined a need to express solidarity with the poor and document their condition as well as a nos ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای نمونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پاسداشت/ستایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از چندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرپوش علمی/آکادمیک/پژوهشیک به معنی مخفری کاری و کتمان چیزی در ساحت دانش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناشی از . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرنمایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عملی نشدن شکست خوردن متوقف شدن به جایی نرسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سازگار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می آمد به/ نیز می آمد / چه در پوشش در کنش. برای نمونه: این سبک. . . . . . به نگاه او نیز می آمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همسو بود با اینهمانی داشت با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چون تو / همچون تو/ بسان تو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

did not do so with the X. . . . اثر نداشت بر. . . X X. . . . آنرا پس زد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسته به متن به گمان بهترن ترگمان این است: خود ایمن سازی/خود ایمن ساز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی پرده نمایی ( گستاخانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

new meaning دیگر در اینجا جدا از معنای نو می توان معنای دیگر هم معنی کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

همچنین/افزون بر این/وانگهی هم معنی می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جان دادن به نیرو دادن به

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسته به متن معنی: گفت نوشت بیان داشت گزارش داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در جمله این عبارت به صورت" نیز" ترجمه شده This type which featured “primitive” scenes among others, treads an uncertain ideological path: این ریختا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

می تواند بسته به متن در راستای معنای گنجاندن به صورت "پوشش دادن رسانه ای" مثلا نیز معن دهد این مجله کارهای . . . . . . را پوشش می داد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

was given a voice in some avant - garde periodicals and by the art gallery در اینجا by معنی در می دهد - - - - - - - و در گالری هنر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به چم دانسته و درک هم هست برای نمونه نگاه فلسفی= دانش یا باور فلسفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شبه افکنی در باره ی چیزی کاشت تردید در دل در مورد چیزی به چالش کشی چیزی