عرض اندام

/~arzandAm/

مترادف عرض اندام: اظهاروجود، تظاهر، خودنمایی، عرض وجود

برابر پارسی: جلوه نمایی

معنی انگلیسی:
defiance, parade, self-assertion, foray

پیشنهاد کاربران

به نظر می رسد واژه ی صحیح "عرضه ی اندام" باشد، چرا که در اصل نشان دادن اندام توسط افراد نیرومند به یک دیگر و ایجاد ترس در نفر مقابل می باشد.
هنرنمایی
نمودی نمودن ؛ خودی نشان دادن. اظهار وجود کردن : امیر بغداد در غیاب با خلیفه عتاب کرد و نمودی نمود. ( تاریخ بیهقی ص 438 ) .
خودنمایی.
جلوه نمایی همسنگ درستی برای این واژه نیست زیرا جلوه واژه ای تازی به مانای آشکار است بنابراین واژه خودنمایی را پیشنهاد می کنم خواهشمندم بازنویسی گردد
سپاسگزارم

مانور
۱ - مطرح کردن٬ مطرح شدن.
۲ - نمایش دادن٬ نشان دادن٬ پز دادن٬ خود را در مرکز توجه قرار دادن.
۳ - جلوه٬ جلوه کردن٬ بارز شدن٬ معلوم شدن.

بپرس