پیشنهادهای فرتاش (٢,٠٨٤)
قاطع = بُرا قاطعانه = بُراوار ( به پیامِ شماره 3 از زیرواژه "قیدها در زبان پارسی" در همین تارنما بنگرید. )
برابرپارسیِ واژگانِ آلمانیِ زیر چنین هستند: zweideutig = دوپهلو zweideutigkeit = دوپهلویی mehrdeutig = چندپهلو mehrdeutigkeit = چندپهلویی
برابرپارسیِ واژگانِ آلمانیِ زیر چنین هستند: zweideutig = دوپهلو zweideutigkeit = دوپهلویی mehrdeutig = چندپهلو mehrdeutigkeit = چندپهلویی
برابرپارسیِ واژگانِ آلمانیِ زیر چنین هستند: zweideutig = دوپهلو zweideutigkeit = دوپهلویی mehrdeutig = چندپهلو mehrdeutigkeit = چندپهلویی
برابرپارسیِ واژگانِ آلمانیِ زیر چنین هستند: zweideutig = دوپهلو zweideutigkeit = دوپهلویی mehrdeutig = چندپهلو mehrdeutigkeit = چندپهلویی
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد ...
"بخشون، بخشونه" از فعل "بَخشودن، بَخشای - " هستند؛ این واژگان ساختاری بمانند" آزمون/آزمودن"، "نمون، نمونه/نمودن"، "افزون، افزونه/افزودن" ، "پالون، پا ...
"بخشون، بخشونه" از فعل "بَخشودن، بَخشای - " هستند؛ این واژگان ساختاری بمانند" آزمون/آزمودن"، "نمون، نمونه/نمودن"، "افزون، افزونه/افزودن" ، "پالون، پا ...
پیشوندهایِ دوتایی یا دوگانه در زبانِ پارسی ویژگیِ "جابجایی پذیری" ندارند؛بدین معنا که: اگر x، y هر دو پیشوند باشند و Z نیز یک فعل باشد، آنگاه : xyZ ب ...
پیشوندهایِ دوتایی یا دوگانه در زبانِ پارسی ویژگیِ "جابجایی پذیری" ندارند؛بدین معنا که: اگر x، y هر دو پیشوند باشند و Z نیز یک فعل باشد، آنگاه : xyZ ب ...
پیشوندهایِ دوتایی یا دوگانه در زبانِ پارسی ویژگیِ "جابجایی پذیری" ندارند؛بدین معنا که: اگر x، y هر دو پیشوند باشند و Z نیز یک فعل باشد، آنگاه : xyZ ب ...
پیشوندهایِ دوتایی یا دوگانه در زبانِ پارسی ویژگیِ "جابجایی پذیری" ندارند؛بدین معنا که: اگر x، y هر دو پیشوند باشند و Z نیز یک فعل باشد، آنگاه : xyZ ب ...
پیشوندِ " - heran" در آلمانی، با پیشوندِ "فَر ( ا ) - " در پارسی همکارکرد است. نمونه: برابرپارسیِ واژه یِ آلمانیِ "herankommen"، واژگان " فراشدن، فر ...
برابرپارسیِ واژه یِ آلمانیِ "herankommen"، واژگان " فراشدن، فرارسیدن، فرارفتن، فرامدن" هستند.
در زبانِ سانسکریت " سَم چی :sam - či" به معنایِ " مرتب کردن، به ترتیب درآوردن، آراستن" بوده است که این واژه به زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با " هَم ...
در زبانِ سانسکریت " سَم چی :sam - či" به معنایِ " مرتب کردن، به ترتیب درآوردن، آراستن" بوده است که این واژه به زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با " هَم ...
در زبانِ سانسکریت " سَم چی :sam - či" به معنایِ " مرتب کردن، به ترتیب درآوردن، آراستن" بوده است که این واژه به زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با " هَم ...
در پاسخ به کاربر گرامی " ایرزاد ایرزادی": پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهای ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
پیشوندِ "وی" در زبانِ پارسیِ باستان - میانه و اوستایی، و پیشوندِ "گُ - " در پارسیِ نو همکارکرد با پیشوندهایِ زیر از زبانِ آلمانی هستند: 1 - auseinand ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
چهار واژه به زبانِ پارسی: اَختر ( نام ) :صورتِ فلکی ( Constellation ) اَباختر، باختر ( نام ) :سیاره ( Planet ) ( نکته: "اَب/ب" در این واژگان پیشوند ...
پیشنهادِ واژه: " آگاره" چنانکه داریم: "نگاره" از " نِگاشتن/نِگار - " "پَرگاره" از "پَرگاشتن/پَرگار - " : ( افزارِ پَرگارندگی ) پس خواهیم داشت: " آگ ...
پیشنهادِ واژه: " آگاره" چنانکه داریم: "نگاره" از " نِگاشتن/نِگار - " "پَرگاره" از "پَرگاشتن/پَرگار - " : ( افزارِ پَرگارندگی ) پس خواهیم داشت: " آگ ...
درود بیکران بر سرور "کشاورز" گرامی. ( این نشان از والامنشیِ شماست، ولی برادرم، من بسیار کوچکتر از آنم که واژه یِ "اُستاد" برایم بکار رود. ) دیدگاهِ ...
پیامِ شماره 3: در زبانِ پارسیِ میانه، چنانکه در پَسگشتِ زیر آمده، " - وار" پسوندِ قیدساز بوده است که هم از صفتها و هم از نامها ساخته می شده است. نمو ...
" ایوَر:ēwar" در زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با واژگانِ بیگانه " مسلما، قطعا، حتما، مطمئنا، به طور قطع/حتم" بوده است. همچنین این واژه برابر با واژ ...
" ایوَر:ēwar" در زبانِ پارسیِ میانه - نو برابر با واژگانِ بیگانه" for sure، for certain, certainly" می باشد. ( همچنین است: "ēwarīhā" که در آن "īhā ...