سمی

/sammi/

مترادف سمی: زهرآگین، زهرآلود، زهرناک، سم آلود، سمدار، کشنده

برابر پارسی: زهرآبه، زهرآگین، زهری

معنی انگلیسی:
poisonous, toxic, noxious, poison, poisonously, virulent, venomous

لغت نامه دهخدا

سمی. [ س َ می ی ] ( ع ص ، اِ ) هم نام. ( غیاث ) ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ) ( ناظم الاطباء ). || همتا.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بلند. رفیع. ( ناظم الاطباء ). || مثل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مِثل. مانند. ( ناظم الاطباء ).

سمی. [ س ُ می ی ] ( ع اِ ) ج سماء، به معنی آسمان و آسمان خانه و جز آن. ( آنندراج )( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). و رجوع به سماء شود.

سمی. [ س ُ ما ] ( ع اِ ) آوازی که در آن خیر باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سمی. [ س َم ْی ْ ] ( ع مص ) روان شدن برای شکار. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

هم اسم، همنام، همتا
( صفت ) همنام هم اسم .
روان شدن برای شکار

فرهنگ معین

(سَ مّ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - زهر - آلود. ۲ - هر مادة کشنده .
(سَ ) [ ع . ] (ص . ) همنام ، هم اسم .
(سَ مِ یّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - عالی ، بلند. ۲ - همنام ، همتا.

فرهنگ عمید

۱. هم اسم، همنام.
۲. همتا.
دارای سم، زهرآلود: مار سمّی.

دانشنامه عمومی

سمی (فیلم ۲۰۱۰). سمی ( به انگلیسی: Toxic ) فیلمی محصول سال ۲۰۱۰ و به کارگردانی آلن پائو است. در این فیلم بازیگرانی همچون مستر پی، کوری لارج، دامینیک سوین، دنی ترخو، دامین پوتیر، سوزان وارد، چریتی شی، بایی لینگ، استیون باوئر، نیک چینلاند، جیمز دووال، جان انوس سوم، سی توماس هوول، شار جکسون، پل جوهانسون، کستاس مندیلر، هولت مک کالانی، ساندار مک کوی، لاکلین مونرو، برند رادریک، تام سایزمور، تابیتا استیونز، یوهان اورب، سرینا وینسنت و جنیفر والکوت ایفای نقش کرده اند.
عکس سمی (فیلم ۲۰۱۰)

سمی (مجارستان). سِمِی ( به مجاری: Szemely ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پچ واقع شده است. [ ۱] سمی ۹٫۴۷ کیلومتر مربع مساحت و ۴۴۲ نفر جمعیت دارد.
عکس سمی (مجارستان)عکس سمی (مجارستان)عکس سمی (مجارستان)عکس سمی (مجارستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

زهراگین

مترادف ها

noxious (صفت)
مضر، مهلک، موذی، سمی

toxicant (صفت)
سمی، مسموم کننده، مسموم، داروی سمی

venomous (صفت)
زهر الود، سمی، زهردار

toxic (صفت)
سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین

poisonous (صفت)
سمی، زهردار، سم دار

pestilent (صفت)
مهلک، سمی، طاعونی، طاعون اور

فارسی به عربی

سام , سم

پیشنهاد کاربران

زهر زده ( در تاجیکستان )
نام گزاری کردن
زهرآگین، زهرآلود، زهرناک، سم آلود، سمدار، کشنده
مخفف اسم سمانه

بپرس