پیشنهادهای علی سیریزی (٣,٦٠٢)
شهریار، پادشاه، سلطان و شاهنشاه ( نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲ عددی پاسور )
مشمول، جنگجو، نظامی، ( نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲عددی پاسور )
آسیاب ، نام یک نوع از کارت های چهارگانه ۵۲ عددی پاسور ( تک ، توس )
پیک یعنی قاصد ، نامه رسان، چاپار . ( ( لیوان شیشه ای عرق خوری ) ) [پیک، pik ] نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت ...
أجر خام ، نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.
نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.
نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.
نام یکی از خال های چهارگانه پاسور ( ( ورق بازی ) ) که دارای سیزده کارت بنام های ( دو تا ده ) ( آس ) ( سرباز، بی بی و شاه ) می باشد.
ابزار بازی، برگ بازی، ورق بازی، قططه بازی ( ( مترادف گنجفه که نوعی ورق یا برگی قبل پاسور در ادوار گذشته بوده ) به مجموعه ۵۴ کارت با چهار خال بنام های ...
رجوع به ( قالش را کندن ) شود
پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و یا بالکن یک خانه ، آشیانه می سازند؛ سر و صدا و قیل و قال دارند؛ از این رو هرگاه یکی آشیانه ایشان را خراب کند یا ب ...
پرندگان زمانی که در تالار ، ایوان و یا بالکن یک خانه ، آشیانه می سازند؛ سر و صدا و قیل و قال دارند؛ از این رو هرگاه یکی آشیانه ایشان را خراب کند یا ب ...
خمیازه ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان، به خمیازه افاک می گویند. ) فاژ، فنجا. آسا. پاسک
فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. و افاک ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان. )
فاژ، خمیازه. فنجا. آسا. پاسک و افاک ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان. )
هاک . فنجا. آسا. پاسک و افاک ( در گویش جنوبی ها به ویژه استان کرمان. )
افاک در گویش جنوبی ها، هاک . فنجا. آسا. پاسک . فاژ
ناله و زاری کردن در خواب به صورت صدای مبهم.
نام پسرانه . نام برادر زاده داریوش بزرگ. وارای آفت. پس از آسیب یعنی بدور از گزند و آسیب.
سگ زرد کنایه ای از بد بودن است و شغال کنایه از بدتر. آنچه از این ضرب المثل بر می آید این است که هرچند در مقام مقایسه سگ زرد بهتر از شغال است؛ اما د ...
فرشته سجادیه اولین بانوی گریمور یزدی و هنرمند صدا و سیما، تأتر و سینما.
نام هنرمندی یزدی که در سینما. تأتر و صداو سیما، هنر آفرینی داشته. وی اولین گریمور بانوی یزدی است.
بی گناه. معصوم. نام پسرانه
نام پسرانه. رستگاری
نام پسرانه. رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی
نام پسرانه. دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار
نام پسرانه. مرد نیک و نیکو. بهترین مرد. نام برگزیده
نام پسرانه. کسی اصل و بنیاد شادی دارد . دارای روحیه شاد.
نام یکی از سرداران هخامنشی. نام پسرانه
نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشی. نام پسرانه
نام پسرانه. اندیشه والا. بلند اندیشه. نیک اندیش
بهره. نام یکی از سرداران خشایار شاه. نام پسرانه
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( هرگاه شخصی به دیگری بدی و ظلم کند؛ هرگز از گزند روزگار ایمن و آسوده نخواهد ماند و عاقبت به شری گرفتار می شود. )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( براثر گفتگو وجنجال ، سخن کسی قطع شدن، از ادامه صحبت بازماندن . )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( روزی و رزق هرکسی ویژه اوست؛ هیچ کس نمی تواند رزق و روزی او را تصاحب کند. )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( به شوخی، به شخصی که به تمیزی بدن و جامه اش بی اعتنا است؛ می گویند. )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( اگر انسان پرگویی می کند؛ ایرادی ندارد؛ حرف زدن برای آدمی، نوعی از سرگرمی است. )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( اگر انسان پرگویی می کند؛ ایرادی ندارد؛ حرف زدن برای آدمی، نوعی از سرگرمی است. )
ضرب المثل یا ترپند با مضمون : ( ادم طماع و طمع پیشه، جان خود را به خطر می اندازد. )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن، مانع تداوم کمک به کسی شدن. )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن. )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن. )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون: ( راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است. )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( ( پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن ) )
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون : ( ( می داند رقیبش، توانمند و پر قدرت است؛ شهامت مقابله با او را ندارد. و یا از هر کجا و هر زمان جلوی ضرر را بگیرد منفع ...
ضرب المثل یا ترپندی با مضمون: ( ( برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر روش بر حریف چیره شدن. ) )
فارسی واژه مثل است. ( ولی از دیرباز، اصطلاحی برای داستان ها و افسانه های کوتاه و برای سخنان لطیف به کار رفته. مترادف ضرب المثل است. ) مهمانسرا_ هتل
متل فارسی واژه مثل، اگر این مثال زدن و ضرب المثل آوردن، بی ادبانه باشد؛ به آن متلک گویند
ضرب المثل ( که در اصطلاح یعنی مثال زدن و مانند آوردن، که از دو یا چند کلمه و حتی با چند جمله، در قالب پند و اندرز، یک حکایتی را مثال زدن. ) فارسی مثل ...
فرودک ( فروردین گان ) : این جشن در روز فروردین از ماه فروردین در گاهشمار باستانی ( نوزدهم فروردین خورشیدی ) برگزار می شود. همانگونه که از نامش پیداست ...