پیشنهادهای SuperSU (١,٥٢٣)
از نظر ریشه شناسی به معنای احساس کردن/ فرستادن هست. مثال: sense: ‘feeling’ faculty nonsensical: not ‘feeling’ right sensible: ‘feels’ right to do ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ساختن هست. مثال: destruction restructure constructWhen you construct something, you build or create it. destructionTh ...
از نظر ریشه شناسی به معنای خود, همان, یکسان, شبیه هست. مثال: autograph: signature written by a person her"self" autobiography: life history writte ...
از نظر ریشه شناسی به معنای زنده/زندگی هست. مثال: biology biography biology: study of ‘life’ microbiology: study of very small ‘life’ forms amphibi ...
از نظر ریشه شناسی به معنای قدرت/توان هست. مثال: dynamic dynamite dynamicA dynamic person is full of energy and life, making them very active. d ...
از نظر ریشه شناسی به معنای بد/سختی/بد اقبالی هست. مثال: dysfunctional dyslexic Dyslexia Dyslogistic Dysentery Dysfunction Dysarthria Dyspepsia ...
از نظر ریشه شناسی به معنای نوشته, خط، قلم، حرف هست. مثال: epigram telegram epigramAn epigram is a short poem or sentence that expresses something ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دگر/متفاوت هست. مثال: heteronym heterogeneous heterodoxHeterodox beliefs, ideas, or practices are different from acce ...
از نظر ریشه شناسی به معنای یکی/مانند هست. مثال: homologousThings that are homologous are similar in structure, function, or value; these qualities ...
از نظر ریشه شناسی به معنای آب هست. مثال: hydration dehydrate carbohydrate dehydration hydrant hydraulic hydrocarbon hydroelectric hydrofoil , ...
از نظر ریشه شناسی به معنای زیر/ تحت هست. مثال: hypodermic: pertaining to ‘under’ the skin hypo: short for hypodermic hypothermia: condition of hav ...
از نظر ریشه شناسی به معنای شناسی/مطالعه چیزی/علم/ نظریه هست. مثال: tautologyWhen you employ a tautology, you needlessly and often unintentionally ...
meter/metr از نظر ریشه شناسی به معنای اندازه گیری هست. مثال: symmetryObjects that possess symmetry have equally balanced halves or evenness of sha ...
از نظر ریشه شناسی به معنای کوچک/ریز هست. مثال: micro: ‘small’ microscope: instrument that makes ‘small’ things perceptible microorganism: very ‘sm ...
mis/miso از نظر ریشه شناسی به معنای تنفر هست. مثال: misanthropeA misanthrope is someone who hates and mistrusts people. misogynistA misogynist is ...
از نظر ریشه شناسی به معنای علاقه/عشق هست. مثال: Philip : A lover of horses Philosopher : A lover of wisdom Philodendron : Loves trees Hemophiliac ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ترس هست. مثال: Claustrophobia Arachnophobia Acrophobia Agoraphobia Phobia Phobic Androphobia Autophobia Brontophobia
از نظر ریشه شناسی به معنای صدا/صوت هست. مثال: microphone: device that makes the small ‘sound’ of a voice louder megaphone: device that makes a ver ...
photo/phos از نظر ریشه شناسی به معنای نور هست. مثال: photo - electric photogenic photograph photography photogravure photoinduction photojournalis ...
photo/phos از نظر ریشه شناسی به معنای نور هست. مثال: photo - electric photogenic photograph photography photogravure photoinduction photojournalis ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ساختگی/غیر واقعی هست. مثال: pseudonymA pseudonym is a fictitious or false name that someone uses, such as an alias or p ...
از نظر ریشه شناسی به معنای روح/ روان هست. مثال: psychoactive ( adj. ) also psycho - active, "of or pertaining to drugs that affect mental states, ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دیدن هست. مثال: arthroscopicof a special type of endoscope used to examine and treat joints colonoscopyvisual examinati ...
از نظر ریشه شناسی به معنای هنر/علم/فن هست. مثال: technique technological technologyTechnology is the use of knowledge in science to make useful t ...
از نظر ریشه شناسی به معنای گرما هست. مثال: thermal thermometer hyperthermiaabnormally high body temperature hypothermiasubnormal body temperature ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دور هست. مثال: television telephone telegram telegraph telescope telex
از نظر ریشه شناسی به معنای قرار دادن تصور کردن یا تعریف کردن هست. مثال: posit: to “place” an idea before position: how you are “placed” positive: ...
از نظر ریشه شناسی به معنای حرکت یا جابجایی هست. مثال: Motion: حرکت، جنبش. Motivate: تحریک کردن، انگیزه دادن برای انجام کاری. Promote: ترویج دادن ...
از نظر ریشه شناسی به معنای اعتبار دادن یا باور کردن هست. مثال: credible” “credit” “incredible” “creditor”
از نظر ریشه شناسی به معنای نوشتن/کشیدن هست. مثال: graphic phonograph geography: Earth ‘writing’ biography: ‘writing’ of someone’s life bibliogra ...
از نظر ریشه شناسی به معنای اولیه اولین یا اصلی هست. مثال: primary ( adj. ) : of or pertaining to “first” things primer: paint applied “first, ” or ...
از نظر ریشه شناسی به معنای صد هست. مثال: Centennial Centimeter Centigrade Century Percent
از نظر ریشه شناسی به معنای نوشتن هست. مثال: Scribe Transcribe Inscribe Manuscript Scribble
عروسک جنسی . منظور به یه ادم بی ارزش که فقط برا سکس بدرد میخوره
VAC = Valve Allow Cheats Valve Anti Cheat
بیش از دو نفر یا بیشتر
بین دو نفر نه بیشتر!!!!!!!!
دقیقا زیر چیزی نبودن ( دقیقا فرقش باunder همینه کهunder به معنای زیر هست دقیقا زیر چیزی )
دقیقا زیر چیزی بودن. ( دقیقا فرقش با below همینه کهbelow به معنای پایین هست نه قیقا زیر چیزی )
برای چیزی که دقیقا مختصاتش رو میدونیم دقیقا برعکس Above
چیزی در بالا که مختصات دقیقی ازش نیست برعکس over هست
اگر با حروف بزرگ نوشته بشه Dnd The end تهش پایان تمام
Pretty Fucking Tight * Pulmonary Function Test * Personal Fitness Trainer * Pure Fucking Trash * proof that *
کمترین ( قابل شمارش )
کمترین ( غیر قابل شمارش )
پات رو از گلیمت بیشتر دراز کردی
پارو از گلیم بیشتر دراز کردن مثال: u r a bit too far پات رو از گلیمت بیشتر دراز کردی
to be continued ادامه دارد. . .
Pull requests
"That's the contracted form of "Source