تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای احساس کردن/ فرستادن هست. مثال: sense: ‘feeling’ faculty nonsensical: not ‘feeling’ right sensible: ‘feels’ right to do ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای ساختن هست. مثال: destruction restructure constructWhen you construct something, you build or create it. destructionTh ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای خود, همان, یکسان, شبیه هست. مثال: autograph: signature written by a person her"self" autobiography: life history writte ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از نظر ریشه شناسی به معنای زنده/زندگی هست. مثال: biology biography biology: study of ‘life’ microbiology: study of very small ‘life’ forms amphibi ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای قدرت/توان هست. مثال: dynamic dynamite dynamicA dynamic person is full of energy and life, making them very active. d ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای بد/سختی/بد اقبالی هست. مثال: dysfunctional dyslexic Dyslexia Dyslogistic Dysentery Dysfunction Dysarthria Dyspepsia ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای نوشته, خط، قلم، حرف هست. مثال: epigram telegram epigramAn epigram is a short poem or sentence that expresses something ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای دگر/متفاوت هست. مثال: heteronym heterogeneous heterodoxHeterodox beliefs, ideas, or practices are different from acce ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای یکی/مانند هست. مثال: homologousThings that are homologous are similar in structure, function, or value; these qualities ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای آب هست. مثال: hydration dehydrate carbohydrate dehydration hydrant hydraulic hydrocarbon hydroelectric hydrofoil , ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای زیر/ تحت هست. مثال: hypodermic: pertaining to ‘under’ the skin hypo: short for hypodermic hypothermia: condition of hav ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای شناسی/مطالعه چیزی/علم/ نظریه هست. مثال: tautologyWhen you employ a tautology, you needlessly and often unintentionally ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

meter/metr از نظر ریشه شناسی به معنای اندازه گیری هست. مثال: symmetryObjects that possess symmetry have equally balanced halves or evenness of sha ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای کوچک/ریز هست. مثال: micro: ‘small’ microscope: instrument that makes ‘small’ things perceptible microorganism: very ‘sm ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

mis/miso از نظر ریشه شناسی به معنای تنفر هست. مثال: misanthropeA misanthrope is someone who hates and mistrusts people. misogynistA misogynist is ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای علاقه/عشق هست. مثال: Philip : A lover of horses Philosopher : A lover of wisdom Philodendron : Loves trees Hemophiliac ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای ترس هست. مثال: Claustrophobia Arachnophobia Acrophobia Agoraphobia Phobia Phobic Androphobia Autophobia Brontophobia

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای صدا/صوت هست. مثال: microphone: device that makes the small ‘sound’ of a voice louder megaphone: device that makes a ver ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

photo/phos از نظر ریشه شناسی به معنای نور هست. مثال: photo - electric photogenic photograph photography photogravure photoinduction photojournalis ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

photo/phos از نظر ریشه شناسی به معنای نور هست. مثال: photo - electric photogenic photograph photography photogravure photoinduction photojournalis ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای ساختگی/غیر واقعی هست. مثال: pseudonymA pseudonym is a fictitious or false name that someone uses, such as an alias or p ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای روح/ روان هست. مثال: psychoactive ( adj. ) also psycho - active, "of or pertaining to drugs that affect mental states, ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای دیدن هست. مثال: arthroscopicof a special type of endoscope used to examine and treat joints colonoscopyvisual examinati ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای هنر/علم/فن هست. مثال: technique technological technologyTechnology is the use of knowledge in science to make useful t ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای گرما هست. مثال: thermal thermometer hyperthermiaabnormally high body temperature hypothermiasubnormal body temperature ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای دور هست. مثال: television telephone telegram telegraph telescope telex

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای قرار دادن تصور کردن یا تعریف کردن هست. مثال: posit: to “place” an idea before position: how you are “placed” positive: ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای حرکت یا جابجایی هست. مثال: Motion: حرکت، جنبش. Motivate: تحریک کردن، انگیزه دادن برای انجام کاری. Promote: ترویج دادن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای اعتبار دادن یا باور کردن هست. مثال: credible” “credit” “incredible” “creditor”

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای نوشتن/کشیدن هست. مثال: graphic phonograph geography: Earth ‘writing’ biography: ‘writing’ of someone’s life bibliogra ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای اولیه اولین یا اصلی هست. مثال: primary ( adj. ) : of or pertaining to “first” things primer: paint applied “first, ” or ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای صد هست. مثال: Centennial Centimeter Centigrade Century Percent

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از نظر ریشه شناسی به معنای نوشتن هست. مثال: Scribe Transcribe Inscribe Manuscript Scribble

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عروسک جنسی . منظور به یه ادم بی ارزش که فقط برا سکس بدرد میخوره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

VAC = Valve Allow Cheats Valve Anti Cheat

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش از دو نفر یا بیشتر

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بین دو نفر نه بیشتر!!!!!!!!

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا زیر چیزی نبودن ( دقیقا فرقش باunder همینه کهunder به معنای زیر هست دقیقا زیر چیزی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا زیر چیزی بودن. ( دقیقا فرقش با below همینه کهbelow به معنای پایین هست نه قیقا زیر چیزی )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای چیزی که دقیقا مختصاتش رو میدونیم دقیقا برعکس Above

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی در بالا که مختصات دقیقی ازش نیست برعکس over هست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر با حروف بزرگ نوشته بشه Dnd The end تهش پایان تمام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pretty Fucking Tight * Pulmonary Function Test * Personal Fitness Trainer * Pure Fucking Trash * proof that *

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمترین ( قابل شمارش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمترین ( غیر قابل شمارش )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پات رو از گلیمت بیشتر دراز کردی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پارو از گلیم بیشتر دراز کردن مثال: u r a bit too far پات رو از گلیمت بیشتر دراز کردی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to be continued ادامه دارد. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Pull requests

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"That's the contracted form of "Source