پیشنهادهای زهراکهدویی (٥٦٤)
حرص خوردن
مرز تعیین کردن
ورق زدن کتاب برگ درآوردن
ناچار
تعهدنامه
بلغور کردن
موهبت
تخمک گذاری
چرت و پرت گفتن حرف زدن راجب چیزهایی که مهم نیستن
شفاف سازی کردن
Worktop
به آرمی مقدار چیزی را کاهش دادن
مست
تصدی
صمیمی تر شدن
چشم به راه
بدردنخور
فضیلت
توی بازی و ورزش اگر کسی sideline بشه بخاطر آسیب جسمانی مدتی از بازی کردن محروم میشه
حوصله سر بر خسته کنند
coroner
Coarse موی زبر
گرفتی عضله
بی معنی
فردی که برای گروه خاصی خیلی جذابه
حرف های بی ربط و اضافه زدن برای نگفتن حقیقت
ملک شریکی مخصوصا اگر یه جای تفریحی باشه که برای تعطیلات میرن
میز غذا را ترک کردن چیزی نوشتن دپرس و ناراحت شدن ( کردن ) با انرژی رقصیدن به سختی غذا را خوردن و قورت دادن
منطقه/ جایی که بیماری های واگیردار و عفونی از اونجا شروع میشن منطقه/جای خطرناک به خاطر اینکه ممکنه جنگ رخ بده، رادیو اکتیو وجود داشته، یا کلا به اتف ...
مخالفت
دودستی چیزی را تقدیم کردن
هم ردیف قرار دادن
لاغر مردی Very slender
بدون اطلاع کسی بدون اینکه کسی خبر داشته باشه
Car park
جای پارک ماشین
حیران طوری که طرف ندونه چی جواب بده یا چه عکس العملی نشون بده
مسابقه ای که شرکت فقط برای افرادی که دعوت شده اند آزاد است. فراخوانی
بدون فکر
تجلی چیزی بودن
هیجان انگیز و باحال
اعضای صورت خودرا در هم کشیدن
این کلمه فعله یعنی پرنده ای که بالش به اندازه کافی رشد کرده تا بتونه پرواز کنه
نوعی چوب سبک که از درختی در امریکا تهیه میشه
قدیمی بدرد نخور بی ارزش
سطح پایین قدیمی پوسیده
از گشنگی مردن: We were left to starve خیلی گرسنه بودن: I'm starving. کمبود بیش از حد چیزی حس شدن: Arts are starved here ( انگلیسی قدیمی ) هوای سرد ...
لرزان از روی ترس
به فردی گفته میشه که تلاش می کنه مجموعه یا کالکشن چیزی رو داشته باشه حالا مهم نیست اون چیز ارزشمنده هست یانه
کسی را تحت فشار قرار دادن