پیشنهادهای کیانا خانم (٨٤)
در این مثال since mid - 1970s turnaround فکر می کنم باشه از اواسط دهه ۷۰ به بعد . . .
مطرح
گفتنی است
به طبع خود. . . به خودی خود . . . ماهییتاً. . .
مسلّم شده
روال. رایج اشنا برای همه
بیش از حد پویا و جنبان
بسیار سریع و متغیر. . بسیار متحرک. . . . مانند عصر سرمایه داری بسیار متغیر
مجوز
هم راستا با دامن زدن میشه معنای گسترش افزایش رو بکار برد
محاسبه شد. ارریابی شد. حاصل امد. بدست امد. پیدا شد
تعصب بی جا
مدت حبس. دوران زندانی شدن
The only exception to this class rule turns up in those countries and periods where. . . در این مثال میشن �برمیگردد به� یا �مربوط میشود به�
مجموعه
جرم . خلاف . عمل غیر قانونی، کار مغایر با قانون ،
سپس
تقریباً
متقابلاً
به همین ترتیب، به همین صورت ، همان سان همانگونه همانطور به همان شکل
کوپن ، ژتون ، مارک ، فیش
انشعابات. در حال انشعاب ، در حال افزایش ، افزایشی متعدد
متعدد
کد
سر هم بندی شده ترکیب شده کنار هم قرار گرفته ( چسبیده به هم ) مخلوط شده در هم پیچیده
معمول سازی ، روال سازی ، عادی سازی
ساختار کلی ، سراسر بین، همه جانبه ، نظاره گر به همه ی ابعاد
نقض شده تکمیل نشده
رفتار کردن، برخورد کردن، سروکار داشتن، مواجه شدن ارتباط داشتن
رسیدگی کردن ، پردازش ، ساخت و پرداخت
غیر عادی بی سابقه
هضم کردن ، تجزیه و تحلیل کردن ، از سر گذراندن
از سر گذراندن
گندم رسیده ، گندم اماده ی برداشت