پیشنهادهای نازنین عظیمی (١٨٧)
مانا
سگ ولگرد
خوش آهنگ
با فراغ بال، راحت و آسوده
emotionally با شور و هیجان
زننده به معنی زننده یا چیزی که دل را می زند هم هست.
تملق آمیز
a figure in formation dances, such as the lancers and Scottish reels, in which couples split up and move around in a circle in opposite directions, p ...
خوشوقتم. ( در تعارف )
فراک
screw up her eyes چشم هایش را تنگ کرد
از حدقه درآمده
خوش نوشی
گل انداختن گونه یا لپ
بی تفاوت مثلا با لحنی بی تفاوت گفت. . .
تل سر بچگانه مثل تل خرگوشی
سِر شدن
لب و لوچۀ آویزان pucker of the lips
silk dress لباس حریر
کم نور مثل فضای کافه.
هوس آلود
هستی گرا
ناجور - ناجورترین
خشک و رسمی مثلا، برخوردشان خشک و رسمی بود.
به صفر رساندن
شانه خالی کردن
جاسوئیچی
بی لطف و مهر، ملال انگیز
خراش خورده
سوسیس سوئدی
تمنا
حرف اضافه how nothing bromidic ever spilled from his lips چطور هیچ حرف اضافه ای از دهانش خارج نمی شد
واپس زدگی
با کس دیگری بودن Do you think he’s already spoken for? تو فکر می کنی مَرده با یکی دیگه ست؟
معنا بخشی به کار عبارت �معنا در سرکار� به این موضوع اشاره دارد که شغل، به فرد تجربه ی معناداری را ارائه نماید، چیزی که برای او ارزش داشته باشد. این ...
روی دست کسی بلند شدن، پیش گرفتن
لاس زدن
داری اشتباه می زنی!
دلگرم شدن از چیزی
خون گرمی ذاتی، خودخوش بودن برای حل مشکل دیگران
شاخسار
بی امان
to behave in a way intended to make people admire or support you خودنمایی کردن
ته مانده
تکه تکه
خستگی ناپذیر
آهنگین
در مباحث نقد ادبی آمده است که شاعران مطالب را دراماتیزه یعنی نمایشی می کنند. به زبان ساده آن ها را قابل تجسّم و تصوّر می کنند.
مُمل در برابر مُخل قرار دارد. شرط ایجاز ادبی این است که مُخل نباشد و شرط اِطناب ادبی این است که مُمل نباشد.
پارک بازی