پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
کندن و بردن .
برای اینکه
لطف
خجالت آور
Nauseated
سوت و کور
کسی که غذا می خورد محلی که در آن غذا خورده می شود
Proverbial
سکنی گزیدن ( n ) تسلیم رضا
فرد حاضر . شرکت کننده
توصیف شده . دارا شده
سوال متناقض
در وسط آینده وساطت کننده ( n , adj )
گفتن بیان کردن
در نتیجه ی چیزی بودن به علت چیزی رخ دادن مثال: accounts for neglect به علت غفلت رخ می دهد
یعنی هنوز یه عملی انجام نشده مثل: those who have yet to understand یعنی کسایی که هنوز نفهمیده اند
درگیر بودن . سرگرم بودن
رها کردن . رها شدن
ایجاد شده
چغلی کسی را به کسی کردن
دسترسی داشتن به دست آوردن
کاغذ رنگی
Construction paper
اشتباه سهوی . اشتباه غیر عمدی
شربت منیزیم . شربت معده
Horrid
اخراج کردن . رفتن
Don't make a fuss Don't make a racket
تاثیری نداشتن
Pick at sth
شرمنده کردن . تحقیر کردن . n
نژاد
انحصار وراثت شده
شاخ و برگ
انحصار وراثت وقف
کنترل کردن
عقیده . اصول. مکتب
جذاب. ملیح
خوشبختی، خوشحالی، سعادت
Purge
جزئیات
چیز برجسته
There's a vast quantity of information
اول مطرح کردن . مثلا یه حرفی میخواد بزنه ، میگه اول این رو بگم که . . . .
Turning point
ماهر در آن زمینه
حساب . حسابی
Generalizability
نمونه رایج
Rise فعل ناگذر به معنای: بالا آمدن ، بالارفتن طلوع کردن ترقی کردن بلند کردن Arise فعل ناگذر به معنای : به وجود آمدن ( مشکل، فرصت، موقعیت )