پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٢٨)

بازدید
٦,٩٦٧
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به جای این کلمه از کلمه ی گناه استفاده می شود. مثال، طفلکی سامان باید ایام تعطیل کار کنه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نخیرم ( Nakheyram ) : یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nakheyram/ یعنی نخیر، این جوری که تو میگی نیست یا شاید در اصل نخیر هم بوده وبه معنای نخیر در ضمن، است لذا یا ابتدا جواب نخیر را بصورت ضمنی می دهد یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Nesfeh mundeh /در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای نیمه تمام و نیمه کاره است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نیمه تمام، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه کاره است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه تمام:نیمه کاره، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه تمام است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اِقَّدِه/ eghghadeh/در گویش شهرستان بهاباد به معنای این قدر است و کلمه ی اِقَّ/eghgha/ هم همین معنی را دارد و نیز اگر بخواهیم حرف اضافه ی /که / را بع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد برای گوشت از عبارت تکه کردن استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

از ته دل:از صمیم قلب، با تمام وجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دل و جان:از روی میل و رغبت، خالصاً و مخلصاً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از روی میل و رغبت.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد پلنگ /palang/پلنگ/polang/ تلفظ می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماه نو کردن/Mah now kardan/در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mah now kardan/استهلال، در گویش شهرستان بهاباد به دیدن ماه جدید، ماه، نو کردن می گویند و برای دیدن ماه جدید که در آسمان ظاهر می شود آدابی در کتب مذهب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گردوی غُوز، در گویش شهرستان بهاباد به گردویی که مغز آن به سختی در می آیدو مغز آن خرد خرد بیرون می آید و ممکن است مقداری کمی از مغز آن جا بماند و نوعی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کور و شرمنده :در گویش شهرستان بهاباد در مقابل لطفی که فردی به دیگری می کند بیان می شود و معنی ( سپاس گزاریم ) می دهد. مثال، در برابر خدمت فردی به او ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Meytokhm/میتخم یا می تخم در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Meytokhm/در گویش شهرستان بهاباد به بذر شوید گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

حرف گوش کردن در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

حرف گوش کرد:پذیرفت، قبول کرد، و حرف گوش نکرد :نپذیرفت، قبول نکرد. در گویش شهرستان بهاباد عبارت گوش حرف کردن معادل همین ترکیب حرف گوش کردن نیز استفاد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

qalat/اشتباه، غلط کردن:اشتباه کردن، و اصطلاحی در گویش شهرستان بهاباد است به نام /به غلط کردن افتادن/ به معنای به شدت پشیمان شدن به گونه ای که مکررا ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Kedde/در گویش شهرستان بهاباد مخفف/ کرده /است. مثال، پسرم غلطی ( اشتباهی ) کده شما به بزرگواریتون ببخشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اُوْسال/در گویش شهرستان بهاباد به معنای افسار است مثال، شیطون اوسالش کده ( کرده ) ، یعنی شیطان به او افسار زده و او را به راه های خلاف می کشاند کنایه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Laghatmal /در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد مال است. مثال، مادر به فرزند کودکش که از سر کله شوهرش بالا میره میگه نکن، اق ( این قدر ) پدرت را لغتما ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Laghat kardan/در گویش شهرستان بهاباد به معنای لگد کردن است. مثال، کاهگل خوب کاهگلی است که مرتب لغت کرده باشند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن بیشتر منظور نوعی بسته بندی برای جلوگیری از پخش و پلا شدن یا برای انتقال آسان تر به جایی بکار می رود اما جمع و جور کردن بیشتر هدف مرتب کردن ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Tey kardan/ در گویش شهرستان بهاباد به جای تا کردن لباس از فعل تی کردن استفاده می شود. مثال، اگر لباساتا تی کنی لباس بیشتر ی می تونی تو چمدون قرار بدی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Koloft/در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر معنی ضخیم و قطور به معنای گونه و لپ هم هست. مثال، کلفت بچه را نکش، بچه حساسه اذیت میشه. در ضمن در گویش این شهر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد فعل مرکب حواس فهمیدن به معنای دقت کردن، توجه کردن و تمرکز کردن است. مثال، بذار ( بگذار ) حواس، بفهمم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد فعل مرکب حواس فهمیدن به معنای دقت کردن، توجه کردن و تمرکز کردن است. مثال، بذار ( بگذار ) حواس، بفهمم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مخفف کلمه ی بگذار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِقَّ/eghgha/در گویش شهرستان بهاباد به معنای این قدر است و کلمه ی اِقَّدِه/ eghghadeh/هم همین معنی را دارد و نیز اگر بخواهیم حرف اضافه ی /که / را بعد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش یزدی از کلمه ی اولنگون /olengun / به همین معنی آویزان استفاده می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

/olengun /دلهای اولنگون: کنایه از آدم های ترسو و بزدل است دل یا به عبارتی قلب این آدمهای ترسو به جای که قرص و محکم باشد گویی از جای خودش کنده است و ح ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Olengun/در گویش شهرستان بهاباد به معنای آویزان است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اوسِیی/useyi/در گویش شهرستان بهاباد به معنای اون لحظه، اون وقت و اون هنگام است به نظر می رسد اصل این کلمه اون سان باشد. مثال: اوسیی گفتم، تو گفتی حال ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به این ور اون ور کردن لباس، پَس وارون کردن می گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تدریج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

Daraki /در گویش شهرستان بهاباد از سوی مردم بومی منطقه به مهاجری که وارد شهرشان شده و این شهر را محل سکونت قرار داده است گفته می شود.

پیشنهاد
١

قاطی پلو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

طلب حساب. مثال ما با فلانی خورده برده ای نداریم یعنی طلب حسابی نداریم که پامون گیر باشه یا مجبور بشویم کار ی بر خلاف باور و اعتقادمان به خاطر او انجا ...

پیشنهاد
٤

مرتب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

دُوْر بَریها، اما اطرافیان متملق و چاپلوس را ( بادمجان دور قاب چین ها ) گویند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد واژه دُوْ رُ بَرا به معنای همین نزدیکی ها و اطراف می باشد این واژه در اصل دوروبرها بوده است. مثال، بابات کجا هستند؟ پاسخ می ده ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

دُوْ رُ بَرا/در گویش شهرستان بهاباد به معنای اطراف، همین جاها می باشد این واژه در اصل دوروبرها بوده است. مثال، بابات کجا هستند؟ پاسخ می دهد همین دورو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در گویش شهرستان بهاباد به میوِه/mive/مِیْوِه/meyve/ می گویند و کلمات ترکیبی چون بشقاب میوه خوری نیز بر اساس همان تلفظ مِیْوِه بیان می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مشکل و سختی. مثال، مهمانی های امروزه دنگ و فنگ خودشا داره