پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٣,٠٢٩)

بازدید
٧,٠١٩
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شاسپرم /šāsparam/ ( اِ مرکب ) ریحان را گویند در گویش شهرستان بهاباد به شاسپرم، شاسپره /shaspareh/ گفته می شود که تغییر یافته همین کلمه شاسپرم است و ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

shaspareh/ در گویش شهرستان بهاباد به ریحان سبز گفته می شود این کلمه در اصل شاسپرم /šāsparam/بوده است و نام های دیگر آن، اسپرغم [ اِ پ َ غ َ] ، شاه اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چوب واحد شمارش کبریت است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش کبریت است و به جای چوب کبریت گفته می شود شاخ کبریت. درضمن شاخ، واحد شمار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تار واحد شمارش مو است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش مو می باشد و مثلا به جای گفتن یک تار مو، گفته می شود یک شاخ مو. درضمن در این ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

چوب واحد شمارش کبریت و تار واحد شمارش مو است اما در گویش شهرستان بهاباد ( ( شاخ ) ) واحد شمارش کبریت و مو است و به جای گفتن چوب کبریت و تار مو از شاخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر چیزی که دارای فهرست باشد مانند منوی غذا که دارای فهرستی از غذا ها و توضیحاتی چون قیمت و غیره دارد یا منوی استارت ( منوی شروع ) در رایانه که با کلی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( کَ رِ ) ( اِ. ) چربی ای که از ماست و دوغ و خامه گرفته می شود اما ( کَعْرِه ) ، در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

در گویش شهرستان بهاباد به بچه ی بز ( بزغاله ) ، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

[کامپیوتر] جست ؛ پرش, وقتی دستوری به کامپیوتر داده می شود گاهی اوقات پنجره ای باز می شود که یکی از گزینه های آن اسکیپ است که اگر این گزینه انتخاب شود ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان چهار زانو و علت نامگذاری شاید به این دلیل باشد که وقتی چهار زانو می نشینیم قسمت انتهایی هر یک از پا ها زیر زانوی پای دیگر قرار می گیرد که اگر کس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

بَعد/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات بعد، سپس و آن وقت از واژه ی اُوسا استفاده می شود. در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمات سپس، بعد از آن و آن وقت از واژه ی اُوسا استفاده می شود. در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اوُسا، در گویش شهرستان بهاباد به معنی سپس، بعد از آن و آن وقت است . در ضمن کلمه ی اوسا با کلمه ی محلی ( اوسیی ) تفاوت معنایی دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

( سُ ) در گویش شهرستان بهاباد سس همان شش یا ریه یا جگر سفید است که در استان کرمان پف ( پُ ) به آن گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شُش/ریه یا جگر سفید که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شُش یا جگر سفید که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

شش یا ریه که در استان کرمان پف ( پُ ) و در شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( پُ ) در گویش استان کرمان به معنا ی جگر سفید است که در گویش شهرستان بهاباد به آن سس ( سُ ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به مقدارکمی از مایعی چکو/Chekku/ گفته می شود. مثال چکویِ آبی، یا چکویِ روغنی. اصل این کلمه از همین کلمه ی چکه گرفته شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Chekku/در گویش شهرستان بهاباد به مقدارکمی از مایعی چکو گفته می شود. مثال چکویِ آبی، یا چکویِ روغنی. اصل این کلمه از کلمه ی چکه گرفته شده است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

یه لحظه یعنی یک دم، یک دقیقه و یک مدت کوتاه که در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از کلمه ی یه لا /yala/استفاده می شود. مثال من یه لا برم مادرمو ببینم ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه لا /yala/ در گویش شهرستان بهاباد بجز مورد استفاده عمومی در مورد منسوجات، به معنای یک لحظه یا یک زمان کوتاه نیز استفاده می شود. مثال من یه لا برم م ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

/شِنگ/در گویش شهرستان بهاباد به خیار چنبر گفته می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گویش شهرستان بهاباد به آن شنگ/شِنگ/ گفته می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

میخ گوشتی در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به میخچه/ میخ گوشتی /می گویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

/آبتُلو/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی/ آب لمبو/ از این کلمه استفاده می شود که به میوه ای که آن را با دست فشار داده و آبکی کرده باشند و معمولا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

میوه ای که آن را با دست فشار داده و آبکی کرده باشندکه معمولا سوراخ کوچکی در پوست آن ایجاد می کنند واز آنجا آب آن را می مکند البته باید پوست آن خشک نش ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

چِیْ زِه/در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ( چیست ) از کلمه ی چیزه ( چِیْ زِه ) استفاده می شود که به معنای ( چه هست ) یا ( چه چیزی است ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ( چیست ) از کلمه ی چیزه ( چِیْ زِه ) استفاده می شود که به معنای ( چه هست ) یا ( چه چیزی است ) می باشد.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

هِچی/این کلمه در گویش شهرستان بهاباد به معنای هیچی است که همان مخفف هیچ چیز است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

هیچی، مخفف هیچ چیز که در گویش شهرستان بهاباد هِچی تلفظ می شود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

[ گویش بهابادی ] /chi shi/ به معنای همان چی که در موارد زیر به کار می رود: 1. کلمه ای برای نشان دادن تعجب در مقابل گوینده 2. کلمه ای برای درخواست تکر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

چی در موارد زیر به کار می رود : 1. کلمه ای برای نشان دادن تعجب در مقابل گوینده 2. کلمه ای برای درخواست تکرار جمله گوینده 3. چی به معنای چه چیزی کلمه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی هیچ، از کلمه ی هش ( هِش ) استفاده می شود این کلمه شبیه کلمه ی هیش است که دربعضی مناطق از آن استفاده می گردد. مثل ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

هِش/در گویش شهرستان بهاباد به معنای هیچ می باشد. مثلا، به شما هش ربطی نداره.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

در شهرستان بهاباد به آش شولی/shuli/ یزدی، آش شلپتو/sholpotu/ می گویند. اُماچوی/omaachu/کرمان هم تقریباً معادل شولی و شُلپُتو است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

( قَ ) همان چارقد در گویش شهرستان بهاباد ، پارچه ای مربع شکل مخصوص زنان که آنرا دولا کرده بشکل مثلث در آورند و سپس آنرا در وسط طوری بر روی سر اندازند ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به چارقد، چاقد ( قَ ) می گویند.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

قَتِق بالا. در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

آبکش. در گویش شهرستان بهاباد به آبکش یا صافی؛ ترش بالا، چلو صافی و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

تُرُش بالا/در گویش شهرستان بهاباد به آبکش یا صافی؛ ترش بالا، چلو صافی و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به صافی یا آبکش؛ چلو صافی، تُرُش بالا و قَتِق بالا هم گفته می شود که مورد اخیر معادل قاتق پلو در گویش مازنی است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

همان چار زانو و علت نامگذاری شاید به این دلیل باشد که وقتی چهار زانو می نشینیم قسمت انتهایی هر یک از پا ها زیر زانوی پای دیگر قرار می گیرد که اگر کسی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

در استان کرمان به نوعی زاغ که درون بال هایش پرهای سفید رنگی وجود دارد و دمش درازتر وبسیار هم فضول و باهوش است کلاجَک گفته می شود. در ضمن، احتمالا کل ...