علی ماشا اله زاده

علی ماشا اله زاده

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



fall off the wagon١٨:٠٢ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥دوباره در دام الکل افتادن دوباره الکلی شدن ( معتاد به مشروبات الکلی شدن )گزارش
25 | 0
be on the wagon١٧:٥٠ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥سر به راه شدن ( دیگر مشروبات الکلی نخوردن )گزارش
2 | 0
knock off١٢:٥٧ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥پرت شدن از ( جایی ) accidentally knocked the vase off the shelf as I walked by. من اتفاقی گلدان را کوبیدم ( پرت کردم ) از روی قفسه ( افتاد ) وقتی ... گزارش
21 | 1
prospective٢٠:٥٢ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣۱ - امید آینده/احتمال آینده/چشم و چراغ آینده/prospective teacher ۲ - احتمال وقوعprospective damage گزارش
12 | 0
cutting edge٢٠:٣٩ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣نقطه ی عطفِ. . . . هیجان انگیزترین مرحله ی. . . نقطه ی اوجِ. . . . قله ی . . . گزارش
12 | 0
stay the course١٩:٣٤ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣دلسرد نشدن و کار را تا آخر ادامه دادن روی موضع خود تا حصول نتیجه ماندنگزارش
21 | 0
fat loss١٩:١١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣چربی سوزی Fat loss technology فناوری چربی سوزی ( کاهش وزن )گزارش
0 | 0
leading edge١٨:٥١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣خط مقدم، پیشرو، جزء اولین ها ( در یک کار )گزارش
7 | 0
self help٠٩:٤٤ - ١٣٩٩/٠٦/٠٣هم یاری the activity of providing what you need for yourself and others with similar experiences or difficulties without going to an official organiz ... گزارش
0 | 2
one note١٣:٢٥ - ١٣٩٩/٠٦/٠٢یکنواخت ، بدون تغییرگزارش
9 | 0
lie around١٠:٥٨ - ١٣٩٩/٠٦/٠٢( بیکار و عاطل و باطل ) لم دادنگزارش
21 | 1
comic strip١١:٣٢ - ١٣٩٩/٠٥/٢٨نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ، داستان پی نماگزارش
14 | 0
resiliency١٤:١٣ - ١٣٩٩/٠٥/٢٤انعطاف پذیریگزارش
16 | 0
bring on١٤:١٠ - ١٣٩٩/٠٥/٢٤باعث عود کردن. . . شدن ( بیماری، سر درد ) باعث. . . شدن ، باعث بروز. . . شدن سر باز کردن ( زخم کهنه ، مشکل قدیمی ) رو آمدن/ رو آوردن /تازه کردن ( ی ... گزارش
44 | 1
recording٠٩:١٤ - ١٣٩٩/٠٥/٠١نوار ( صوتی، ویدیویی )گزارش
16 | 0
throw caution into the wind٢٣:٢٠ - ١٣٩٩/٠٤/٠٥دل را به دریا زدنگزارش
28 | 1
stud٢١:٣٩ - ١٣٩٩/٠٤/٠٥۱ - پروار کردن، بار دار کردن، باروری ۲ - مرد زن بازگزارش
25 | 1
instep٢٠:٤٧ - ١٣٩٩/٠٤/٠٥۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پا،گزارش
7 | 1
game winning shot١٦:٥٨ - ١٣٩٩/٠٤/٠٣پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امتیازی ( پرتاب توپ به قصد کسب امتیاز )گزارش
14 | 0
performance coach٠٩:٥٠ - ١٣٩٩/٠٣/٣١مربی بهره وری، مربی کارایی ، مربی عملکردگزارش
2 | 0
in your face١٤:٢٢ - ١٣٩٩/٠٣/٢٩بطور آزاردهنده ای جلوی صورت ( جلوی چشم ) ( چیزی ) تو ذوق ( زدن ) I hate all these pop - up ads in my face when I'm just trying to look something u ... گزارش
12 | 1
contemplate١٨:١٢ - ١٣٩٩/٠٣/١٨تعمق کردن درگزارش
14 | 1
strain١٧:٠١ - ١٣٩٩/٠٣/١٨[T] کار کشیدن از ، فشار آوردن به you should strain your mind/brain/head [I] زور زدن، تقلا کردنگزارش
18 | 1
long odds١٣:٠٣ - ١٣٩٩/٠٣/١٦چالشهای بسیار، مشکلات ( فرا روی ) بسیارگزارش
16 | 1
intake١٨:١٩ - ١٣٩٩/٠٣/١٣دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . ) در بدن جذب ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . . ) در بدنگزارش
78 | 0
attention deficit disorder١٩:٥٤ - ١٣٩٩/٠٣/١١اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )گزارش
5 | 1
outside work١٩:٠٧ - ١٣٩٩/٠٣/١١کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج شرکت )گزارش
0 | 0
cash flow١٣:٣٣ - ١٣٩٩/٠٣/١١گردش پولگزارش
25 | 0
admonish٢١:١٥ - ١٣٩٩/٠٣/٠٩تذکر لسانی دادن، متنبه کردن، ارشاد کردنگزارش
14 | 0
champion١٦:١٠ - ١٣٩٩/٠٣/٠٧( مجازی ) جنگیدن ( برای یک عقیده، هدف، حق ) تلاش کردن ( برای اثبات یا بدست آوردن چیزی )گزارش
18 | 1
blend in١٦:١٧ - ١٣٩٩/٠٣/٠١تناسب داشتن، متناسب بودن، به هم آمدن ( از لحاظ رنگ، . . . از یک خانواده بودن )گزارش
25 | 1
regard١٦:٢٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٨منزلت، شان، حرمت Teachers are held in low regard in the societyمعلمین در منزلت ( اجتماعی ) پایینی نگه داشته میشوند در این جامعهگزارش
21 | 0
blow it١٨:٠٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٧تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم ) عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )گزارش
7 | 0
kinaesthetic١٧:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/٢٦حرکتی، جنبشیگزارش
12 | 1
unleash٠٧:٢٦ - ١٣٩٩/٠٢/١٨رها کردن ( احساسات، عواطف، بغض، فریاد ) His comments unleashed a wave of protest اظهار نظر هایش موجی از اعتراضات را به راه انداخت ( رها کرد )گزارش
25 | 0
tap١٤:٣٥ - ١٣٩٩/٠٢/١٦( پول، انرژی ) برداشت کردن، برداشتن، بهره برداری کردن چون کلمه ی tapیعنی با دست ضربه زدن میباشد لذا در طیف مجازی آن هم برداشت کردن ( فرضا با دست ) از ... گزارش
30 | 1
turn up١١:١٦ - ١٣٩٩/٠٢/١٥رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) After seven months on the case, the police failed to turn up any any real clues بعد از ۷ ماهروی این پرونده، پلیس نتو ... گزارش
14 | 1
global١٠:١٥ - ١٣٩٩/٠٢/١٥همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا را در بر می گیرد، کلی، کل نگر Identity is a collection of beliefs. Identity is a global belief هویت یک مجموعه از ... گزارش
32 | 1
put behind١٢:٠٢ - ١٣٩٩/٠٢/٠٩به . . . . فکر نکردن Put it behindبهش فکر نکن. ( بگذارش کنار از ذهنت )گزارش
7 | 0
ground٠٣:٤٤ - ١٣٩٩/٠٢/٠٧بنا کردن، پایه ریزی کردن I must ground my efforts in loveمن باید تلاش هایم را در زمینه ی عشق پایه ریزی کنم/بنا کنمگزارش
16 | 1
get on٠٠:٢٠ - ١٣٩٩/٠٢/٠٧داخل . . . . شدن ( حقیقی و مجازی ) Please get on the carلطفا داخل ماشین شوید ) سوار ماشین شوید ( Please get on our forumsلطفا داخل نشست های ما شوی ... گزارش
9 | 1
interest٢٣:٥٠ - ١٣٩٩/٠٢/٠٦ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتصادیگزارش
16 | 1
tribe٢٣:٢٤ - ١٣٩٩/٠٢/٠٦دار و دسته، کولونیگزارش
14 | 1
ignite٢٢:٤٨ - ١٣٩٩/٠٢/٠٣شعله ور کردن ( جنگ/زندگی/بحث ) Ignite a war / life/issueگزارش
18 | 1
jog١٤:٢٨ - ١٣٩٩/٠٢/٠٣هروله کردنگزارش
9 | 1
gain time١٢:٥٧ - ١٣٩٩/٠٢/٠٣زمان خریدن، وقت خریدنگزارش
7 | 0
pace yourself٠٩:٢٣ - ١٣٩٩/٠٢/٠٣آهسته و پیوسته پیش رفتنگزارش
41 | 0
forum١٩:٣٢ - ١٣٩٩/٠٢/٠٢نِشَست، میزگردگزارش
12 | 1
giddy tendrils٠١:٥٠ - ١٣٩٩/٠٢/٠١تب و تاب، شور و هیجان Giddy tendrils raced through my gut and chestتب و تاب و شور و هیجان درونم پیچیدگزارش
5 | 0
outlandish١٨:٣٤ - ١٣٩٩/٠١/٣١) آدم ) دور از انتظار، دور از ذهن، غیر منتظرهگزارش
14 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده