
علی ماشا اله زاده
دیکشنری
پیشنهادهای برتر
مایل ( به انجام کاری ) متمایل ( به انجام کاری ) I'm inclined to study mathematic من مایل هستم به مطالعه ی ریاضیات مستعد ( انجام کاری ) با استعداد ( ...
مخ ( دختر/پسر ) را زدن
دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . ) در بدن جذب ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم، . . . . ) در بدن
حال روحی کسی خراب شدن در خود شکستن حال شکستگی پیدا کردن He broke down and cried او حالش خراب شد و گریه کرد. She broke down in tears when she heard ...
به تدریج گردآوری کردن به تدریج انباشتن به تدریج توسعه دادن به تدریج تقویت کردن به تدریج رسوب کردن build up. . . . . develop
ترجمههای برتر
این بچه ها خوب با هم اخت شدند در مهد کودک
این نوع بازجویی ها ( بازخواست کردن ها ) ( سوال جواب کردن ها ) می تواند برای بچه ها مرعوب کننده باشد
انسانها معمولا می ترسند از چیزهایی که نا آشنا هستند باهاشون