ترجمههای لیلا ( مترجم) (٢٨)
آنها در هراس دائم از پیدا شدن و دستگیر شدن زندگی می کردند.
برخی از ادیان به زندگی ابدی بعد از مرگ معتقد هستند.
هواپیمای کاغذی دورتر برو و قلب مرا با خود ببر
این شلوار جین کهنه، راحت ترین شلوار من است.
آن پیام درخواست کمک اضطراری دقیق نیست.
ما درخواست کمک به پدر بیل را از رادیوی ماشین شنیدیم.
مزایای جنبی شامل بیمه ی درمانی رایگان است.
ناخن های شما خیلی بلند هستند. قبل از اینکه رشد کنند و وارد گوشت شما شوند باید کوتاه کنید، وگرنه درد زیادی خواهید داشت.
از خیابان گذشت و در امتداد سانترال پارک قدم زد.
دختر سوار دوچرخه اش شد و پسر همراه او دوید.
اگر احتمالا بانکها هم شکست بخورند، باز پول آنها امنیت دارد.
او از پول ارث پدرش درآمد دائمی دارد.
این جنگل بخشی از زمینهای دولتی است.
فکر خوبی است، اما به همه ی بحثهای پیچیده ی بعد از آن فکر کنید.
برای اجرای یک کارزار انتخاباتی باید سخت کوشید.
ما می توانستیم رد تخریب زمین بر اثر طوفان را از آسمان ببینیم.
دسترسی به کلبه فقط با قایق ممکن است.
پدر او دماغش را فشرد. - - ( فشرده کردن دماغ یکی از حالات صورت و یکی از رفتارهای انسان مثلا برای نشان دادن تنفر است. )
نامه را مچاله کرده و در سطل زباله انداختم.
به سمت راست که نگاه کردیم چند تا شالیزار دیدیم.