SuperSU - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

active reconnaissance: این عبارت به معنای شناسایی فعال، به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

banged: to have sex with someone

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

address bus: این عبارت به معنای گذرگاه نشانی، به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wdym: What do you mean

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ambient occlusion: This setting is responsible for the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kms: Kill myself

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

igpu: integrated GPU Or the GPU inside ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kys: Kill yourself

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dgpu: dedicated GPU or Your graphic car ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strap on: دیلدو با کمربند دیلدو کمری Strap ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subsequent punishment: مجازات متعاقب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tnx: Thanks

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dsr: DSR – Factors DSR stands for Dynami ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hoes: خانوم هات یا یکم جینده دوست دختر . ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rma: 1 Return Material Authorisation or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ty: Thank You

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rtv: Return to vendor ( RTV ) refers to ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touchdown: توی دروازهههه و گل معادلش برای ما ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck your mum: This sentence is British and you ca ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

XO: بوس بغل

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck your dad: This sentence is British and you ca ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fittest: برترین / بهترین survival of the fi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suck your nana: suck your nana This sentence is Br ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baller: ادم باحالی که کارای جالب انجام میده ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

p core: performance Core

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grind: Grind to make it سخت تلاش کن موفق ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ecore: Efficient core

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loud: اگر در مورد لباس باشد به معنای تو چ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hundo p: صد در صد

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nail: به معنای سیخ زدن ( گا*یدن ) هم میبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wsl: window subsystem for Linux زیر ساخ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obsessed: بهترین معادل برای این کلمه : " تو ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wsa: window subsystem for Android ( ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

federal: حکومتی که از چندین بخش کشوری تشکیل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rdr2: red dead redemption 2

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communist: یعنی یک دولت مرکزی صاحب همه چیز است ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vndk: Vendor Native Development Kit

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

LAD: در انگلستان به معنای آقاییم برای دخ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bbg: baby girl برای وقتی که پسر ی از دخت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ASF: As fuck یا af برای تاکید بر یک صفت ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

milker: معادل دقیق این کلمه میشه پستون ( خا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dd: . DD is a bra size معادل همون 85 ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quick on the trigger: حاضر جواب

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have to see about it: حالا ببینم چی میشه معلوم نیست

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dsu: Dynamic System Updates

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

q tip: کسی که پیر شده و سن و سالی ازش گذشت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pbrp: Pitch Black Recovery Project

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

50 shades: Fifty Shades of Grey is a 2015 Amer ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fifty shades: Fifty Shades of Grey is a 2015 Amer ...

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rinsed: شسته شدن خیس شدن آبکشیده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

besides: از این گذشته

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: جریمه . تنبیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

midnight: نیمه شب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: سرک کشیدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sniffing through: سرک کشیدن در

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roams: سرگردان بی هدف حرکت دادن/کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nightcaps: نوشیدنی قبل خواب . که میتونه الکلی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you'd: you had or you would

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gutter: بد . آب گذر طرفین شیروانی. مذاب. جو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the gutter: چیز بد. مثلا در ذهن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inclination: علاقه ای

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

auditioned: شنوایی، قدرت استماع، استماع، ازمایش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guidelines: دستور العمل. خط مش . قوانین نوشته ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole: تمام، درست، دست نخورده، کامل، بی خر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

becoming: شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerd: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you'll survive: زنده باشی. زنده باد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coaching: اموزش دادن . مربی ت میشم. یادت میدم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

realizes: تحقق بخشیدن پی بردن فهمیدن تحقق یاف ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worst: بد ترین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

macho jackass: مرد احمق. خر نر کسی که فقط مرد اس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spermination: در پزشکی اسپرم گذاری ، خارج شدن اس ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

creamed: کاربرد اول: خیس کردن ( ترشحات در ه ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retardedment: The highest level of being retarded ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offensive: تکان دهنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doppelganger: alternate: 'Doppelg�nger', noun De ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positively: قاعدتان معلومه که - ( "هیچوقت اون ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

making me: مجبور کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the run: فراری دادن پروندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the runs: the run

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole body bone scan: اسکن کامل کل استخوان های بدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suckage: تو یه وضعیت بد بودن دهن ش سرویس شد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrumptious: معمولا وقتی این کلمه رو می گن که طر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrance: خوشکله پسر . پسر خوشکل هایی که لپشو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

might: ممکنه که . . . . . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: در گیر شدن دعوا کردن یقه کسی رو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass cavities: عوضی لاشخور بدردنخور

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teel: اهنی فولادی قوی نیرومند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounce: گفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flawless: شاهکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bug eyes: چشم درشت بزرگ

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

droning on: کوتاه نمیاد

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yummy: تو دل برو جیگر مثال؟Isn't he yumm ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deserve: شایسته ی لیاقت ه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chasing: دوندگیی خواستن دنبال کردن تعقیب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stalk: the main stem of a plant, or the na ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bummed: bummed ( depressed ) . I was really ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reliving: to make an unpleasant feeling, such ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliving: to make an unpleasant feeling, such ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honestly: راست حسینی شو بخوام بگم. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tingly: feeling an emotion such as exciteme ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abruptly: یهویی یه دفعه ناگهان

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assbag: فوش ناجور*******

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

GSA: Gay Straight Alliance

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pushing: فشار اوردن عصبانی کردن دیوانه شدن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

friending: دوستی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pedo: کودک آزار شخصی که اختلالات روانی د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't turn him in i can't: من نمی تونم این کارو باهاش کنم

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acetaminophen: ستامینوفن یا پاراستامول رده درمانی: ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acquaintances: a person that you have met but do n ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquaintances: a person that you have met but do n ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosy: شخص کنجکاو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scored: به ارمغان اوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bla bla bla: فلان فلان فلان نیویورک ی ها معمولا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ngl: Not Gonna Lie راستشو بخوای نمی خ ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gal: دو معنی میده اگر طرف ایبونیک ( افر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SC: shmibb club. a boys club, usually i ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SR: sr Slow Reply/Replies. Usually seen ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god in church: به معنای مقدس بودن یک چیز Sacred

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

super su: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crisp bill: اسکناس نو تازه و تا نخورده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wears on: طول کشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow: عقب بودن My watch is ten minutes s ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doesn't agree: سازگار نبودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yawner: خسته کننده ضد حال

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit on her: مخش رو زدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit on her: مخش رو زدن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wussup: خوب بودن . اوکی بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hustle off: انداختن قالب کردن چیزی به کسی مثا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hailed: مچ کسی رو گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graceful: چابک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

littlest: کوچک ترین

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whirpool: Whirlpool

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sfs: Share for Share تو شبکه اجتماعی ینی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NCL: Newcastle

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

g org: Gorgeous

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ACC: Account

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pfp: Profile pic

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pfp: Profile pic

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smack that 'till you get sore: Hit that ass so hard

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taebo: tae - kwondo and bo - xing

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tae bo: tae kwondo and bo xing

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BI: Bisexuality ================== از ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lnc: Like and comment

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defo: :British definitely

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defo: :British definitely

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bunda: Ass Bum

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunda: Ass Bum

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exe: شهر اگزتر ( در جنوب باختری انگلیس ) ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NC: New Castle

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GC: British English: Group chat

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tites: Boobs

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

omw: On my way

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

omw: On my way

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FFS: For fuck sake

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made out: ماچو بوسه کردن . لب گرفتن و تا جایی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professionally: تجربه کاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

NaN: Mom

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clit: کلیتوریسم چوچوله

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

logistically: in a way that involves the careful ...

١١ ماه پیش

مدال‌های SuperSU