پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٤,٨٥٨)

بازدید
١٤,٦٨٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بزرگ انگشتی ( اسم ) : وضعیتی که در آن شخص انگشتان دست یا پای به طور غیرعادی بزرگ یا دراز دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم خونی درشت گویچه ای ( اسم ) : کم خونی که در آن فرد دارای گلبول های قرمز غیرعادی بزرگ است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درشت گویچه ای ( صفت ) : مربوط به درشت گویچه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درشت گویچه فزونی/ خونی ( اسم ) : وضعیت وجود درشت گویچه ها در خون.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بزرگ لبی ( اسم ) : حالت داشتن لب ها بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بزرگ سری ( اسم ) : حالت داشتن سر غیرعادی بزرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درشت زایاگانی ( صفت ) : مربوط به غذایی است که به طور طبیعی و بدون افزودنی های مصنوعی یا نگهدارنده تولید شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرستار مک میلان ( اسم ) : پرستاری که در مراقبت از سرطان تخصص دارد و توسط سازمان کمک به سرطان مک میلان استخدام شده است.

پیشنهاد
٢

رباط های کاردینال/ مَکِنرود ( اسم جمع ) : رباط هایی که نواری از بافت همبند را تشکیل می دهند که از دهانه رحم و مهبل تا دیواره های لگن امتداد می یابد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کافت زیما ( اسم ) : آنزیمی که در سفیده تخم مرغ و اشک یافت می شود و باکتری های خاصی را از بین می برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اسم ) : 1. کافت: تخریب یک سلول توسط لیزین که در آن غشای سلول از بین می رود. 2. فروکش: کاهش تب یا بیماری به آرامی در طی یک دوره زمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لیزین ( اسم ) : 1. پروتئینی در خون که سلولی را که در مقابل آن هدایت می شود، از بین می برد. 2. سمی که باعث تخریب سلول ها می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک انجمادی ( اسم ) : عمل حفظ بافت، پلاسما یا سرم با خشک کردن انجمادی آن در خلاء

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لنفوکین ( اسم ) : پروتئینی که توسط لنفوسیت ها تولید می شود و بر سایر سلول های سیستم ایمنی اثر می گذارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بافت شبه تنابه ای ( اسم ) : بافتی در غدد لنفاوی، لوزه ها و طحال که در آن توده های لنفوسیت ها توسط شبکه ای از رشته ها و سلول های شبکه ای حمایت می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنابه خیز ( اسم ) : تورم ناشی از انسداد عروق لنفاوی یا رشد غیرعادی عروق لنفاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنابه یاخته فزونی ( اسم ) : افزایش تعداد لنفوسیت ها در خون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنابه تنده ( اسم ) : سلول غیر معمولی که در لوسمی لنفوبلاستیک حاد در نتیجه تغییری که در لنفوسیت در تماس با آنتی ژن ایجاد می شود، تشکیل می گردد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجرای تنابه ای ( اسم ) : هر مجرای حامل لنف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رگ تنابه ای ( اسم ) : لوله ای که لنف را در سراسر بدن از بافت ها به سیاهرگ ها می برد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستگاه تنابه ای ( اسم ) : مجموعه ای از عروق که لنف را از بافت ها از طریق غدد لنفاوی و به درون جریان خون منتقل می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رگ های تنابه ای ( اسم جمع ) : عروق لنفاوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقده لنفاوی ( اسم ) : یک گره لنفاوی کوچک که به صورت خوشه ای در بافت ها یافت می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عقده/ گره/ غده تنابه ای ( اسم ) : توده ای از بافت لنفاوی واقع در نقاط مختلف سیستم لنفاوی، به ویژه در زیر بغل و کشاله ران، که لنف از آن عبور می کند و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مویرگ تنابه ای ( اسم جمع ) : هر یک از مویرگ هایی که از بافت منتهی می شوند و به عروق لنفاوی می پیوندند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنابه غده گشادی ( اسم ) : تورم عروق لنفاوی کوچکتر در نتیجه انسداد عروق بزرگتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپید رگ نگاری ( اسم ) : معاینه عروق لنفاوی با اشعه ایکس پس از تزریق مواد رادیو - حاجب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنابه غده برداری ( اسم ) : برداشتن غده تنابه با جراحی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تنابه/ لنف ( اسم ) : مایع بی رنگ حاوی گلبول های سفید خون که در سیستم لنفاوی از تمام بافت های بدن می گذرد و مواد زائد را از بافت ها به وریدها می برد. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لوپوس ولگاریس ( اسم ) : نوعی سل پوستی که در آن لکه های قرمز روی صورت ظاهر و عفونی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هلالچه ( اسم ) : یک علامت سفید قوسی در پایه ناخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نمودار لوند و برودر ( اسم ) : نموداری برای محاسبه مساحت سطح سوختگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

استخوان هلالی ( اسم ) : یکی از هشت استخوان کوچک مچ دست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرمان برداری ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برداشتن یک توده سخت از بافت مانند تومور پستان و دست نخورده گذاشتن بافت اطراف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اسم ) : 1. لومن : واحد بین المللی نور ساطع شده در ثانیه 2. مجرا: عرض داخلی یک گذرگاه در بدن یا ابزاری مانند آندوسکوپ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهره های کمری ( اسم جمع ) : هر یک از پنج مهره بین مهره های سینه ای و خاجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رخنه/ بزل ( اسم ) : سوراخ مرتبی که با ابزار تیز ایجاد می شود ■بزل/ رخنه کردن ( فعل ) : با ابزار تیز در بافت سوراخ کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رخنه کمری/ بزل نخاع ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برداشتن نمونه ای از مایع مغزی نخاعی با وارد کردن یک سوزن توخالی در قسمت تحتانی کانال نخاعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رخنه کمری/ بزل نخاع ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برداشتن نمونه ای از مایع مغزی نخاعی با وارد کردن یک سوزن توخالی در قسمت تحتانی کانال نخاعی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

لاب داپ ( اسم ) : دو صدای ایجاد شده توسط قلب، که از طریق گوشی پزشکی شنیده می شود و نشان دهنده هر چرخه قلبی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یاخته عصبی/ پی ‏یاخته ( اسم ) : یاخته ای در سیستم عصبی که تکانه های عصبی را منتقل می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پی ‏یاخته های حرکتی تحتانی ( اسم جمع ) : نورون های مرتبطی که تکانه های حرکتی را از طناب نخاعی به ماهیچه ها حمل می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاوپشت ( صفت ) : مربوط به کاوپشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اسم ) : 1. قوس : انحنا یا خمیدگی در یک خط، به ویژه یکی از انحناهای خاص در اثر انگشت 2. حلقه: یک قطعه سیم خمیده ای که برای جلوگیری از جلوگیری از بار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قرار طولی ( اسم ) : وضعیت معمول جنین که در امتداد محور بدن مادر خوابیده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قوس طولی/ کف پایی ( اسم ) : قسمت خمیده کف پا که در امتداد طول پا قرار دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قوس طولی/ کف پایی ( اسم ) : قسمت خمیده کف پا که در امتداد طول پا قرار دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کنده غلتانی ( اسم ) : فرآیند جابجا کردن فردی که دراز کشیده است به موقعیت دیگری با استفاده از روش کنده غلتانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کُنده غلتان ( اسم ) : روشی برای چرخاندن افراد در رختخواب به پهلو با قرار دادن آنها در حالت مستقیم و کشیدن ملحفه زیر آنها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قائم مقام/ جانشین موقت ( اسم ) : یک متخصص مراقبت های بهداشتی مانند یک پزشک یا داروساز که برای مدتی جای دیگری را می گیرد.