exfoliation


معنی: تراش
معانی دیگر: پوسته پوسته سازی، پوسته پوسته شدگی، ورقه

جمله های نمونه

1. this disease has caused a complete exfoliation of the bark of forest trees
این بیماری موجب ریزش کامل پوست درختان جنگل شده است.

2. Regular deep-cleansing and exfoliation should be part of your beauty routine.
[ترجمه گوگل]پاکسازی عمیق و لایه برداری منظم باید بخشی از روتین زیبایی شما باشد
[ترجمه ترگمان]پوسته سازی و پوسته سازی منظم باید بخشی از برنامه زیبایی شما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Exfoliation Exfoliation will improve the texture of the skin, particularly if you are over thirty.
[ترجمه گوگل]لایه برداری لایه برداری بافت پوست را بهبود می بخشد، به خصوص اگر بالای سی سال دارید
[ترجمه ترگمان]Exfoliation Exfoliation بافت پوست را بهبود خواهد بخشید، به خصوص اگر بیش از سی سال داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We present two cases of idiopathic true exfoliation of the lens capsule, with histopathologic confirmation.
[ترجمه گوگل]ما دو مورد از لایه برداری واقعی ایدیوپاتیک کپسول لنز را با تایید هیستوپاتولوژیک ارائه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما دو مورد از پوسته سازی واقعی the با تایید histopathologic را ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The effect of quenching agent on exfoliation corrosion resistance of 2519 alloy was investigated by means of hardness tests and transmission electron microscopy (TEM).
[ترجمه گوگل]اثر عامل خاموش کننده بر مقاومت در برابر خوردگی لایه برداری آلیاژ 2519 با استفاده از تست سختی و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر عامل جداسازی بر مقاومت در برابر خوردگی آلیاژ ۲۵۱۹ با استفاده از آزمایش های سختی و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Physical weathering: thermal expansion and contracting, ice wedging, exfoliation, salt crystallization.
[ترجمه گوگل]هوازدگی فیزیکی: انبساط و انقباض حرارتی، لایه برداری یخ، لایه برداری، کریستالیزاسیون نمک
[ترجمه ترگمان]هوازدگی فیزیکی: انبساط حرارتی و منقبض شدن، پوسته پوسته شدن یخ، پوسته سازی، تبلور نمک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Regular exfoliation encourages elimination of dead cells and impurities from skin. Awakens skin's natural vitality, and leaves skin feeling fresh and looking youthfully radiant.
[ترجمه گوگل]لایه برداری منظم باعث از بین رفتن سلول های مرده و ناخالصی های پوست می شود شادابی طبیعی پوست را بیدار می کند و پوست را شاداب و درخشان می کند
[ترجمه ترگمان]پوسته سازی منظم باعث از بین بردن سلول های مرده و ناخالصی ها از پوست می شود سرزندگی طبیعی پوست را حفظ می کند و باعث می شود که پوست احساس شادابی و شادابی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Use textured side for gentle exfoliation and smooth side to lift away dulling impurities.
[ترجمه گوگل]از سمت بافت دار برای لایه برداری ملایم و از سمت صاف برای از بین بردن ناخالصی های کدر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک طرف بافت دار برای پوسته سازی ملایم و یا طرف صاف برای حذف ناخالصی ها استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Disposal: No rash, complete escharosis exfoliation, chickenpox was cured.
[ترجمه گوگل]دفع: بدون بثورات، لایه برداری کامل اسکاروز، آبله مرغان درمان شد
[ترجمه ترگمان]هیچ جوش و جوش و complete کامل نیست آبله مرغون درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results showed that the datum of silk exfoliation is in close relation with raw cocoon regarding to its size, cocooning season and the control of temperature and humidity while silkworm spins.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که داده لایه برداری ابریشم از نظر اندازه، فصل پیله و کنترل دما و رطوبت در زمان چرخش کرم ابریشم با پیله خام ارتباط تنگاتنگی دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که داده های پوسته سازی ابریشمی ارتباط نزدیکی با پیله خام در رابطه با اندازه آن، فصل cocooning و کنترل دما و رطوبت دارند در حالی که کرم ابریشم به دور خود می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exfoliation of organoclay was obtained after 4 min of mixing time in a banbury mixer.
[ترجمه گوگل]لایه برداری از خاک رس پس از 4 دقیقه زمان اختلاط در مخلوط کن Banbury به دست آمد
[ترجمه ترگمان]بعد از ۴ دقیقه مخلوط کردن در یک میکسر به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Exfoliation is increased by sunburn.
[ترجمه گوگل]لایه برداری با آفتاب سوختگی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]آفتاب سوختگی براثر آفتاب سوختگی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is little doubt that skin does benefit from exfoliation.
[ترجمه گوگل]شکی نیست که پوست از لایه برداری سود می برد
[ترجمه ترگمان]شک کمی وجود دارد که پوست از پوسته سازی بهره مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This low sensitivity rate has encouraged the use of instruments to enhance cell exfoliation.
[ترجمه گوگل]این میزان حساسیت کم استفاده از ابزارهایی را برای افزایش لایه برداری سلولی تشویق کرده است
[ترجمه ترگمان]این نرخ حساسیت پایین استفاده از ابزار برای افزایش پوسته سازی سلولی را تشویق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراش (اسم)
scratch, shaving, shave, excoriation, rasure, exfoliation

تخصصی

[عمران و معماری] رویه سابی - ورقه شدن - برگ وار
[دندانپزشکی] افتادن، از دست دادن فیزیولوژیکی دندانهای شیری( برای رویش دندانهای دائمی)
[زمین شناسی] فرسایش پوست پیازی،پوسته پوسته شدن فرآیندی که بوسیله آن، فلس ها، صفحات یا پوسته های هم مرکز سنگ، با ضخامت کمتر از 1 سانتی متر تا چند متر، بطور متوالی لایه لایه می شوند یا از سطح برهنه توده بزرگ سنگی کنده می شوند. این حالت توسط نیروهای فیزیکی و شیمیایی حاصل می شود که تنش های تفریقی درون سنگ را موجب می شود، مثلاً بوسیله انبساط کانی ها در نتیجه هوازدگی شیمیایی نزدیک سطحی یا بوسیله آزاد شدن فشار احاطه کننده سنگی که زمانی در اعماق دفن شده بوده (هنگامی که بوسیله فرسایش به سطح نزدیک می رسد) (درز و شکاف هایی از فشار). این حالت معمولاً باعث یک توده سنگی گرد شده یا تپه گنبدی شکل می شود. مقایسه شود با: هوازدگی شبه کروی، جدایش شبه کروی. مترادف: پوسته، پوسته شدن، فلس شدن، پوست پیازی، تورق، درزه بندی سطحی.
[نساجی] ریزش آهار

انگلیسی به انگلیسی

• shedding; peeling away (of skin, bark, etc.); removal of several layers of the epidermis

پیشنهاد کاربران

ورقه ورقه شدن پوست وجدا شدن و ریختن قشرهای سطحی آن ، پوسته ریزی ، ریختن پوسته ها یا لایه ها ، جدا شدن پوسته ها یا فلس هایی از پوست
exfoliation ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: پوسته‏پوسته شدن
تعریف: فرایندی که در آن پوسته‏ها یا ورق های هم‏مرکز از سنگ جدا می‏شود|||متـ . پوسته‏پوسته 1
لایه برداری

بپرس