پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٣٩)
مول گوشتی: ( اسم ) ماده درون رحم پس از مرگ جنین
ستیغ: ( اسم ) سازه ای به شکل کف قایق، به عنوان مثال غضروف در نقطه ای که نای به نایژه ها منشعب می شود.
طرح مراقبت: ( اسم ) طرحی که توسط کارکنان پرستاری برای معالجه یک بیمار خاص تهیه می شود.
سم قلبی: ( صفت ) دارای اثر سمی برای قلب.
نشانگان قلب بُری: ( اسم ) مایع در غشای اطراف قلب پس از کاردیوتومی ( برش قلب )
قلب بُری: ( اسم ) جراحی که شامل بریدن دیواره قلب است.
قلب جنین نگاری: ( اسم ) ثبت ضربان قلب جنین
قلبی سینه ای: ( صفت ) ( مربوط به ) قلب و ناحیه قفسه سینه
قلب بین: ( اسم ) ابزاری متشکل از لوله ای که در انتهای آن لامپی وجود دارد و برای بررسی داخل قلب استفاده می شود.
دستگاه قلبی ریوی: ( اسم ) قلب و ریه ها با هم به عنوان یک واحد عملکردی در نظر گرفته می شوند. . kɑ:diəυ| 'pлlmən ( ə ) ri . sistəm
کنارگذر قلبی ریوی: ( اسم ) دستگاه یا روشی برای گردش مصنوعی خون بیمار در حین جراحی قلب باز که قلب و ریه ها از گردش خون جدا شده و با یک پمپ به فعالیت م ...
قلبی ریوی: ( صفت ) مربوط به هر دوی قلب و ریه
فلج قلبی: ( اسم ) توقف قلب بیمار، با سرد کردن آن یا استفاده از دارو، به طوری که بتوان عمل جراحی قلب را انجام داد.
کاردیوفن: ( اسم ) میکروفونی که برای ضبط صداها به بیمار متصل می گردد و معمولاً برای ضبط قلب نوزاد متولد نشده استفاده می شود.
مسیر مراقبت: ( اسم ) کل فرآیند تشخیص، درمان و مراقبتی که بیمار طی می کند.
قلب آماس: ( اسم ) التهاب بافت همبند قلب
قلب گردانی: ( اسم ) روشی برای اصلاح ضربان نامنظم قلب با اعمال یک تکانه الکتریکی به دیواره قفسه سینه.
دستگاه قلب و عروق: ( اسم ) سیستم اندام ها و رگ های خونی که به وسیله آن، خون در سراسر بدن گردش می کند و شامل قلب، شریان ها و وریدها می باشد.
بیماری قلبی عروقی: ( اسم ) هر بیماری که بر سیستم گردش خون تأثیر بگذارد، مثل فشار خون
قلبی عروقی: ( صفت ) ( مربوط به ) قلب و دستگاه گردش خون
قلب نژندی: ( اسم ) هر نوع بیماری قلبی
کاردیومیوپلاستی: ( اسم ) عملی برای بهبود عملکرد قلب، با استفاده از لتیسیموس دورسی ( latissimus dorsi ) به عنوان محرک
متخصص قلب: ( اسم ) پزشکی که در مطالعه قلب تخصص دارد. . kɑ:di|'סləd3Ist
قلب زاد: ( صفت ) ناشی از فعالیت یا بیماری قلبی
رباط های کاردینال: ( اسم جمع ) رباط هایی که نواری از بافت همبند را تشکیل می دهند که از دهانه رحم و واژن تا دیواره های لگن امتداد می یابد. = رباط های ...
ورید قلبی: ( اسم ) یکی از وریدهایی که از میوکارد به دهلیز راست منتهی می شود.
تامپوناد قلبی: ( اسم ) فشار بر قلب در اثر که پر شدن حفره پریکارد از خون
( اسم ) جراحی ( بر روی ) قلب
بازتاب قلبی: ( اسم ) رفلکسی که ضربان قلب را به طور خودکار کنترل می کند
ضربان ساز قلبی: ( اسم ) وسیله ای الکترونیکی که روی قلب بیمار کاشته می شود یا بیمار آن را به قفسه سینه متصل می کند و این وسیله، ضربان قلب را تحریک و ت ...
روزنه فم المعدی: ( اسم ) دریچه ای که مری به معده می پیوندد.
( اسم ) 1. بریدگی قلبی: نقطه ای در ریه چپ که دیواره داخلی سمت راست آن خم شده است. 2. بریدگی فم المعدی: بریدگی در نقطه ای که مری به انحنای بزرگ معده م ...
شاخص قلبی: ( اسم ) برون ده قلبی به ازاء هر متر مربع از سطح بدن ( معمولا بین 3. 1 تا 3. 8 لیتر در دقیقه به ازاء هر متر مربع )
تقلیل فشار قلبی: ( اسم ) رفع هماتوم یا انقباض قلب
چرخه قلبی: ( اسم ) ضربان مکرر قلب که از دیاستول و سیستول تشکیل شده است.
سیستم هدایت قلبی: ( اسم ) سیستم عصبی در قلب که دهلیز را به بطن متصل می کند، به طوری که این دو با سرعت یکسان، به ضربان در می آیند.
فشردگی قلب: ( اسم ) فشرده شدن قلب توسط مایع در پریکارد
سیروز قلبی: ( اسم ) سیروز کبدی ناشی از بیماری قلبی
کاتتریزاسیون ( سونداژ ) قلبی: ( اسم ) روشی که شامل عبور کاتتر به قلب است.
کاتتر قلبی: ( اسم ) کاتتری که از طریق ورید ( برای نمونه گیری خون، ثبت فشار یا بررسی داخل قلب قبل از عمل جراحی ) به داخل قلب عبور داده می شود.
آسم قلبی: ( اسم ) مشکل در تنفس ناشی از نارسایی قلبی
آشالازی فم المعدی: ( اسم ) حالتی که در آن بیمار نمی تواند کاردیا ( ماهیچه ورودی معده ) را شل کند و در نتیجه غذا وارد معده نمی شود.
فم المعده: ( اسم ) دریچه ای در بالای معده که آن را به مری می پیوندد.
تومور کارسینوئید: ( اسم ) تومور روده ای به ویژه در آپاندیس که باعث اسهال می شود.
کربوکسی هموگلوبینمی: ( اسم ) وجود کربوکسی هموگلوبین در خون
کربوکسی هموگلوبین: ( اسم ) ترکیبی از مونوکسید کربن و هموگلوبین که هنگام تنفس مونوکسید کربن ناشی از دود تنباکو یا دود اگزوز اتومبیل به وجود می آید.
مونوکسید کربن: ( اسم ) گاز سمی که در دود ناشی از موتورهای اتومبیل، سوختن گاز و کشیدن سیگار یافت می شود.
کربنیک انیدراز: ( اسم ) آنزیمی که به عنوان یک بافر عمل می کند و تعادل آب بدن از جمله ترشح اسید معده و تولید زلالیه را تنظیم می کند.
برف دی اکسیدکربن: ( اسم ) دی اکسید کربن جامد که در درمان توده های پوستی مانند زگیل یا حفظ نمونه های بافتی استفاده می شود.
کپسول بُری: ( اسم ) روشی جراحی شامل برش به داخل کپسول اطراف قسمتی از بدن، به عنوان مثال برش به داخل عدسی چشم در حین درمان آب مروارید.