پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٦٥٠)
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
Bristowe syndrome [ˈbrɪstəʊ ˈsindrəʊm] نشانگان بریستو {ا}: مجموعه ای از نشانه ها ( از جمله فلج ناقص دست و پا و کنش پریشی ) که ناشی از تومور جسم پینه ...
Bristowe syndrome [ˈbrɪstəʊ ˈsindrəʊm] نشانگان بریستو {ا}: مجموعه ای از نشانه ها ( از جمله فلج ناقص دست و پا و کنش پریشی ) که ناشی از تومور جسم پینه ...
Bristowe syndrome [ˈbrɪstəʊ ˈsindrəʊm] نشانگان بریستو {ا}: مجموعه ای از نشانه ها ( از جمله فلج ناقص دست و پا و کنش پریشی ) که ناشی از تومور جسم پینه ...
Brissaud Sicard syndrome [brɪˈsɔ: ˈsɪkɜːd ˈsindrəʊm] نشانگان بریساد سیکارد {ا}: فلج گهگیر و اسپاسمی نیمه بدن که در اثر ضایعه های پل مغزی ایجاد شود.
Brissaud Sicard syndrome [brɪˈsɔ: ˈsɪkɜːd ˈsindrəʊm] نشانگان بریساد سیکارد {ا}: فلج گهگیر و اسپاسمی نیمه بدن که در اثر ضایعه های پل مغزی ایجاد شود.
Brissaud Sicard syndrome [brɪˈsɔ: ˈsɪkɜːd ˈsindrəʊm] نشانگان بریساد سیکارد {ا}: فلج گهگیر و اسپاسمی نیمه بدن که در اثر ضایعه های پل مغزی ایجاد شود.
Brennemann syndrome [ˈbrenəmʌn ˈsindrəʊm] نشانگان برنمن {ا}: التهاب غدد لنفاوی میان روده ای و خلف صفاقی که به عنوان پیامد عفونت های گلو رخ می دهند.
Brennemann syndrome [ˈbrenəmʌn ˈsindrəʊm] نشانگان برنمن {ا}: التهاب غدد لنفاوی میان روده ای و خلف صفاقی که به عنوان پیامد عفونت های گلو رخ می دهند.
Brennemann syndrome [ˈbrenəmʌn ˈsindrəʊm] نشانگان برنمن {ا}: التهاب غدد لنفاوی میان روده ای و خلف صفاقی که به عنوان پیامد عفونت های گلو رخ می دهند.
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Melnick Fraser syndrome [freizəz ˈsindrəʊm] branchiootorenal syndrome branchiootorenal ( BOR ) syndrome [ˈbr�ŋkɪəʊ. təʊˈriː. nəl ˈsindrəʊm] نشانگان ش ...
Bradbury Eggleston syndrome [ˈbr�dbrɪ ˈeɡəlˌstəʊn ˈsindrəʊm] "نشانگان برادبری اگلستون/ نارسایی خودکار خالص یا اولیه {ا}: سندرمی از اختلال دستگاه عصبی ...