پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٥٥٢)

بازدید
١٦,٥٠٢
تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

تاریخ
٢٣ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Bazex syndrome [beɪzeks ˈsindrəʊm] نشانگان بازکس/ انتها شاخینگی پرانورویشی {ا}: : ضایعه های اگزمایی و پسوریازیسی شکل بر روی گوش ها، بینی، گونه ها، دس ...

پیشنهاد
٠

acrokeratosis [ˈ�k. rəˌkerəˈtəʊsɪs] انتها شاخینگی {ا}: رشد بیش از حد لایه بیرونی شاخی پوست دست ها و پاها

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

acrokeratosis [ˈ�k. rəˌkerəˈtəʊsɪs] انتها شاخینگی {ا}: رشد بیش از حد لایه بیرونی شاخی پوست دست ها و پاها

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

acrokeratosis [ˈ�k. rəˌkerəˈtəʊsɪs] انتها شاخینگی {ا}: رشد بیش از حد لایه بیرونی شاخی پوست دست ها و پاها

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Barth syndrome [bɑːθ sˈindrə‍ʊm] سندرم بارث {ا}: یک اختلال وابسته به کروموزوم X ناشی از جهش در ژن TAZ ( که پروتئینی با عملکرد ناشناخته را کدگذاری می ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Barth syndrome [bɑːθ sˈindrə‍ʊm] سندرم بارث {ا}: یک اختلال وابسته به کروموزوم X ناشی از جهش در ژن TAZ ( که پروتئینی با عملکرد ناشناخته را کدگذاری می ...

پیشنهاد
٠

Bannayan Zonana syndrome [bəˈnɑːjən zəʊˈnɑːnəˈsindrəʊm] نشانگان بانایان زونانا {ا}: یک سندرم نادر اتوزومال غالب که با همانژیوم های تنه، توده های چربی ...

پیشنهاد
٠

Bannayan Zonana syndrome [bəˈnɑːjən zəʊˈnɑːnəˈsindrəʊm] نشانگان بانایان زونانا {ا}: یک سندرم نادر اتوزومال غالب که با همانژیوم های تنه، توده های چربی ...

پیشنهاد
٠

Bannayan Zonana syndrome [bəˈnɑːjən zəʊˈnɑːnəˈsindrəʊm] نشانگان بانایان زونانا {ا}: یک سندرم نادر اتوزومال غالب که با همانژیوم های تنه، توده های چربی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

craniostenosis [kreiniəʊste'nəʊsis] تنگی جمجمه {ا}: بسته شدن زودهنگام استخوان های جمجمه نوزاد و بنابراین منقبض شدن و کوچک ماندن غیرطبیعی جمجمه cranio ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

craniostenosis [kreiniəʊste'nəʊsis] تنگی جمجمه {ا}: بسته شدن زودهنگام استخوان های جمجمه نوزاد و بنابراین منقبض شدن و کوچک ماندن غیرطبیعی جمجمه cranio ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

craniostenosis [kreiniəʊste'nəʊsis] تنگی جمجمه {ا}: بسته شدن زودهنگام استخوان های جمجمه نوزاد و بنابراین منقبض شدن و کوچک ماندن غیرطبیعی جمجمه cranio ...

پیشنهاد
٠

craniostenosis [kreiniəʊste'nəʊsis] تنگی جمجمه {ا}: بسته شدن زودهنگام استخوان های جمجمه نوزاد و بنابراین منقبض شدن و کوچک ماندن غیرطبیعی جمجمه cranio ...

پیشنهاد
٠

Balint's syndrome [ˈb�l. ɪnts ˌsɪn. drəʊm] نشانگان بالینت {ا}: فلجِ خیرگی، توازن پریشی حرکات چشم و سایر اختلالات توجه بینایی با حفظ حرکات خود به خودی ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Balint's syndrome [ˈb�l. ɪnts ˌsɪn. drəʊm] نشانگان بالینت {ا}: فلجِ خیرگی، توازن پریشی حرکات چشم و سایر اختلالات توجه بینایی با حفظ حرکات خود به خودی ...

پیشنهاد
٠

Babinski Nageotte syndrome [bəbinski n�ɡi:ɒt ˈsindrəʊm] نشانگان بابینسکی ناگئوت {ا}: سندرمی ناشی از ضایعه های متعدد که هرم مدولاری و مجاری حسی، پایه ...

پیشنهاد
٠

Babinski Nageotte syndrome [bəbinski n�ɡi:ɒt ˈsindrəʊm] نشانگان بابینسکی ناگئوت {ا}: سندرمی ناشی از ضایعه های متعدد که هرم مدولاری و مجاری حسی، پایه ...

پیشنهاد
٠

Babinski Nageotte syndrome [bəbinski n�ɡi:ɒt ˈsindrəʊm] نشانگان بابینسکی ناگئوت {ا}: سندرمی ناشی از ضایعه های متعدد که هرم مدولاری و مجاری حسی، پایه ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Baastrup syndrome [ˈbɑːstrʌp ˈsindrəʊm] نشانگان باستروپ/ بیماری ستون فقرات بوسه زننده/ التهاب کیسه زلالی بین خاری کمری {ا}: سندرمی که در اثر تماس بین ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Ayerza syndrome [ˈaivərzə ˈsindrəʊm] نشانگان آیرزا {ا}: پرفشاری خون ریوی همراه با اتساع شریان های ریوی، مربوط به بیماری ریه ها

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Ayerza syndrome [ˈaivərzə ˈsindrəʊm] نشانگان آیرزا {ا}: پرفشاری خون ریوی همراه با اتساع شریان های ریوی، مربوط به بیماری ریه ها

پیشنهاد
٠

Ayerza syndrome [ˈaivərzə ˈsindrəʊm] نشانگان آیرزا {ا}: پرفشاری خون ریوی همراه با اتساع شریان های ریوی، مربوط به بیماری ریه ها

پیشنهاد
٠

Axenfeld syndrome [�ksənfeld ˈsindrəʊm] نشانگان آکسنفلد {ا}: تکامل ناقص بخش قدامی چشم و امتداد نوارهای عنبیه به داخل قرنیه که با آب سیاه و نقص در رشد ...

پیشنهاد
٠

Axenfeld syndrome [�ksənfeld ˈsindrəʊm] نشانگان آکسنفلد {ا}: تکامل ناقص بخش قدامی چشم و امتداد نوارهای عنبیه به داخل قرنیه که با آب سیاه و نقص در رشد ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Axenfeld syndrome [�ksənfeld ˈsindrəʊm] نشانگان آکسنفلد {ا}: تکامل ناقص بخش قدامی چشم و امتداد نوارهای عنبیه به داخل قرنیه که با آب سیاه و نقص در رشد ...

پیشنهاد
٠

Avellis syndrome [�v. əllɪs ˈsindrəʊm] نشانگان آولیس {ا}: سندرمی که در آن ضایعه ساقه مغز، عصب دهی واگ را به صورت یک طرفه محدود نموده و منجر به فلج هم ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Avellis syndrome [�v. əllɪs ˈsindrəʊm] نشانگان آولیس {ا}: سندرمی که در آن ضایعه ساقه مغز، عصب دهی واگ را به صورت یک طرفه محدود نموده و منجر به فلج هم ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

Avellis syndrome [�v. əllɪs ˈsindrəʊm] نشانگان آولیس {ا}: سندرمی که در آن ضایعه ساقه مغز، عصب دهی واگ را به صورت یک طرفه محدود نموده و منجر به فلج هم ...

پیشنهاد
٠

autoimmune lymphoproliferative syndrome ( ALPS ) [ɔ:təʊi'mju:n lˈimfəprəlifərətiv ˈsindrəʊmz] نشانگان لنف تکثیری خودایمن {ا}: یک اختلال ارثی آپوپتوز ...

پیشنهاد
٠

autoimmune lymphoproliferative syndrome ( ALPS ) [ɔ:təʊi'mju:n lˈimfəprəlifərətiv ˈsindrəʊmz] نشانگان لنف تکثیری خودایمن {ا}: یک اختلال ارثی آپوپتوز ...

پیشنهاد
٠

autoimmune lymphoproliferative syndrome ( ALPS ) [ɔ:təʊi'mju:n lˈimfəprəlifərətiv ˈsindrəʊmz] نشانگان لنف تکثیری خودایمن {ا}: یک اختلال ارثی آپوپتوز ...

پیشنهاد
٠

autoimmune lymphoproliferative syndrome ( ALPS ) [ɔ:təʊi'mju:n lˈimfəprəlifərətiv ˈsindrəʊmz] نشانگان لنف تکثیری خودایمن {ا}: یک اختلال ارثی آپوپتوز ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

autoimmune lymphoproliferative syndrome ( ALPS ) [ɔ:təʊi'mju:n lˈimfəprəlifərətiv ˈsindrəʊmz] نشانگان لنف تکثیری خودایمن {ا}: یک اختلال ارثی آپوپتوز ...

پیشنهاد
٠

Asherson syndrome [ˈaʃəsən sˈindrə‍ʊm] نشانگان آشرسون یا آشالازی انگشتری حلقی {ا}: سندرمی از دیسفاژی، ناشی از عدم هماهنگی عصبی عضلانی و آشالازی عضله ...

پیشنهاد
٠

Asherson syndrome [ˈaʃəsən sˈindrə‍ʊm] نشانگان آشرسون یا آشالازی انگشتری حلقی {ا}: سندرمی از دیسفاژی، ناشی از عدم هماهنگی عصبی عضلانی و آشالازی عضله ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

Asherson syndrome [ˈaʃəsən sˈindrə‍ʊm] نشانگان آشرسون یا آشالازی انگشتری حلقی {ا}: سندرمی از دیسفاژی، ناشی از عدم هماهنگی عصبی عضلانی و آشالازی عضله ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

Asherson syndrome [ˈaʃəsən sˈindrə‍ʊm] نشانگان آشرسون یا آشالازی انگشتری حلقی {ا}: سندرمی از دیسفاژی، ناشی از عدم هماهنگی عصبی عضلانی و آشالازی عضله ...

پیشنهاد
٠

Asherson syndrome [ˈaʃəsən sˈindrə‍ʊm] نشانگان آشرسون یا آشالازی انگشتری حلقی {ا}: سندرمی از دیسفاژی، ناشی از عدم هماهنگی عصبی عضلانی و آشالازی عضله ...