پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٦٦٥)
cat eye syndrome [k�t aɪ ˈsindrəʊm] نشانگان چشم گربه {ا}: همراهی کولوبومای عنبیه و بی سوراخی مقعد که ممکن است با ناهنجاری های دیگری نیز از جمله زائده ...
Carney syndrome [ˈkɑːnɪ ˈsindrəʊm] نشانگان کارنی {ا}: اختلالی که با تغییرات در رنگ پوست و افزایش خطر ابتلا به تومورها مشخص و بسیاری از علائم و نشانه ...
Carney syndrome [ˈkɑːnɪ ˈsindrəʊm] نشانگان کارنی {ا}: اختلالی که با تغییرات در رنگ پوست و افزایش خطر ابتلا به تومورها مشخص و بسیاری از علائم و نشانه ...
Carney syndrome [ˈkɑːnɪ ˈsindrəʊm] نشانگان کارنی {ا}: اختلالی که با تغییرات در رنگ پوست و افزایش خطر ابتلا به تومورها مشخص و بسیاری از علائم و نشانه ...
capillary leak syndrome [kəpɪləri lik ˈsindrəʊm] نشانگان نشت مویرگی {ا}: برون تراوش مایع و پروتئین های پلاسما به فضای خارج عروقی که منجر به افت فشار ...
cardiac syndrome [kɑ:di�k ˈsindrəʊm] نشانگان قلبی {ا}: یک سندرم نسبتاً خوش خیم آنژین صدری یا درد قفسه سینه شبه آنژینی که با نمای طبیعی شریان های کرون ...
cardiac syndrome [kɑ:di�k ˈsindrəʊm] نشانگان قلبی {ا}: یک سندرم نسبتاً خوش خیم آنژین صدری یا درد قفسه سینه شبه آنژینی که با نمای طبیعی شریان های کرون ...
cardiac syndrome [kɑ:di�k ˈsindrəʊm] نشانگان قلبی {ا}: یک سندرم نسبتاً خوش خیم آنژین صدری یا درد قفسه سینه شبه آنژینی که با نمای طبیعی شریان های کرون ...
Capgras syndrome [ˈk�pɡrəs ˈsindrəʊm] نشانگان کاپگراس {ا}: نوعی عدم شناسایی هذیانی که در آن، بیمار معتقد است سایر افرادِ محیط، خودِ واقعیِ شان نیستند ...
Capgras syndrome [ˈk�pɡrəs ˈsindrəʊm] نشانگان کاپگراس {ا}: نوعی عدم شناسایی هذیانی که در آن، بیمار معتقد است سایر افرادِ محیط، خودِ واقعیِ شان نیستند ...
Capgras syndrome [ˈk�pɡrəs ˈsindrəʊm] نشانگان کاپگراس {ا}: نوعی عدم شناسایی هذیانی که در آن، بیمار معتقد است سایر افرادِ محیط، خودِ واقعیِ شان نیستند ...
capillary leak syndrome [kəpɪləri lik ˈsindrəʊm] نشانگان نشت مویرگی {ا}: برون تراوش مایع و پروتئین های پلاسما به فضای خارج عروقی که منجر به افت فشار ...
capillary leak syndrome [kəpɪləri lik ˈsindrəʊm] نشانگان نشت مویرگی {ا}: برون تراوش مایع و پروتئین های پلاسما به فضای خارج عروقی که منجر به افت فشار ...
extravasation [ekstr�və'seiʃən] برون تراوش {ا}: نشت و انتشار خون یا مایع از رگ ها به درون بافت های اطراف که به دنبال جراحت، سوختگی، التهاب و حساسیت ا ...
extravasation [ekstr�və'seiʃən] برون تراوش {ا}: نشت و انتشار خون یا مایع از رگ ها به درون بافت های اطراف که به دنبال جراحت، سوختگی، التهاب و حساسیت ا ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
cerebral autosomal dominant arteriopathy with subcortical infarcts and leukoencephalopathy ( CADASIL ) syndrome: [ˈser. ə. brəl ˌɔː. təˈsəʊ. məl ˈdɒm ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Butler Albright syndrome [ˈbʌt. lə ɑ:lbrait ˈsindrəʊm] نشانگان باتلر آلبرایت {ا}: نوعی اسیدوز ریزلوله های انتهایی کلیه که دیرتر از نوزادی رخ داده و و ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Buschke Ollendorff syndrome [bˈʌ. ʃk pɒləndɔrf ˈsindrəʊm] نشانگان بوشک اولندورف {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب، که در بدو تولد وجود داشته و یا قبل از بل ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brunsting Perry syndrome [ˈbrʌns. tɪŋ ˈper. i ˈsindrəʊm] نشانگان برونستینگ پری {ا}: نوعی از پمفیگوئید جوشگاهی با ضایعه هایی بر روی پوست سر و گردن که ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brugada syndrome [brʊɡeɪ. də ˈsindrəʊm] نشانگان بروگادا: سندرم اتوزومال غالب و نوعی از بیماری کانال یونی که با فیبریلاسیون بطنی ناشناخته ناگهانی در ی ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown Vialetto van Laere syndrome [braʊn ˈvaɪ. əl. ət. əʊ v�n lˈɪə. r ˈsindrəʊm] نشانگان براون ویالت ون لار {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب متشکل از فلج ...
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brown vertical retraction syndrome [braʊn ˈvɜː. tɪ. kəl rɪˈtr�k. ʃən ˈsindrəʊm] نشانگان توکشی عمودی براون {ا}: چسبندگی عضلات چشم در جنین
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooks Wisniewski Brown syndrome [brʊks wiːzniefskɪ braʊn ˈsindrəʊm] نشانگان بروکس ویسنیوفسکی براون {ا}: یک سندرم مرتبط با کروموزوم X با چهره های نما ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
Brooke Spiegler syndrome [brʊk ˈspɪˈeɡ. lə ˈsindrəʊm] نشانگان بروک اشپیگلر {ا}: یک سندرم اتوزومال غالب که با تومورهای پوستی متعدد و معمولاً در ناحیه ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
bronze baby syndrome [brɒnz ˈbeɪ. bi ˈsindrəʊm] نشانگان کودک برنزه {ا}: تغییر رنگ قهوه ای پوست ( ناشی از عدم دفع صحیح محصولات بیلی روبین ) در کودکی ک ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
brittle cornea syndrome [ˈbrɪt. əl kɔːˈni. ə ˈsindrəʊm] نشانگان قرنیه شکننده {ا}: یک سندرم اتوزومال مغلوب نادر که با قرنیه های شکننده، صلبیه آبی، افز ...
Bristowe syndrome [ˈbrɪstəʊ ˈsindrəʊm] نشانگان بریستو {ا}: مجموعه ای از نشانه ها ( از جمله فلج ناقص دست و پا و کنش پریشی ) که ناشی از تومور جسم پینه ...