پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٤٠)
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختن ...
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختن ...
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختن ...
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختن ...
واهی. ( ع ص ) سست. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ) . واهن. ( مهذب الاسماء ) . ضعیف. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : تدبیری دیگر ساختن ...
واهی اساس
روزبازی . ( اِ مرکب ) بازی روز. کنایه ازانقلاب زمانه و تحول روزگار. ( آنندراج ) : ز خاک ره آن طفل را برگرفت فروماند زان روزبازی شگفت . نظامی ( از آن ...
روزبازی . ( اِ مرکب ) بازی روز. کنایه ازانقلاب زمانه و تحول روزگار. ( آنندراج ) : ز خاک ره آن طفل را برگرفت فروماند زان روزبازی شگفت . نظامی ( از آن ...
سر خوردن. [ س َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) باعث مردن کسان خود شدن. به شآمت و شومی باعث مرگ کسان نزدیک شدن. ( یادداشت مؤلف ) . || مأیوس شدن از کا ...
سر خوردن. [ س َ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) باعث مردن کسان خود شدن. به شآمت و شومی باعث مرگ کسان نزدیک شدن. ( یادداشت مؤلف ) . || مأیوس شدن از کا ...
نظر برگشتن. [ ن َ ظَ ب َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) تغییر عقیده و روش دادن. عدول کردن. || به خشم آمدن. راندن : یارب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار سهل است.
نظر برگشتن. [ ن َ ظَ ب َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) تغییر عقیده و روش دادن. عدول کردن. || به خشم آمدن. راندن : یارب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار سهل است.
نظر برگشتن. [ ن َ ظَ ب َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) تغییر عقیده و روش دادن. عدول کردن. || به خشم آمدن. راندن : یارب نظر تو برنگردد برگشتن روزگار سهل است.
تا جان باسعادت غلطان همی رود چوگان دو زلف و گوی دل و دشت لامکان کرسی عدل نه تو به تبریز شمس دین تا عرش نور گیرد و حیران شود جهان مولانا
بوحنیفه شعار ؛ که طریقه و مذهب بوحنیفه دارد : رکن خوی حبر شافعی توفیق رکن ری بحر بوحنیفه شعار. خاقانی.
جنایت شعار ؛ جانی. جنایت پیشه.
جنایت شعار ؛ جانی. جنایت پیشه.
جنایت شعار ؛ جانی. جنایت پیشه.
نباش. [ ن َب ْ با ] ( ع ص ) صیغه مبالغه ازنبش است. رجوع به نبش شود. || کفن دزد. کفن کش. ( غیاث اللغات ) ( منتخب اللغات ) ( آنندراج ) . کفن آهنج. ( ده ...
جامه ٔ آخرت . [ م َ / م ِ ی ِ خ ِ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کفن . ( ناظم الاطباء ) . کنایه از کفن . جامه ٔ مرگ . [ م َ / م ِ ی ِ م َ ] ( ترکیب ...
تکفین
نرم گردن . [ ن َ گ َ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از مطیع. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . فرمانبردار. ( برهان قاطع ) ( ناظم ال ...
نرم گردن . [ ن َ گ َ دَ ] ( ص مرکب ) کنایه از مطیع. ( برهان قاطع ) ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . فرمانبردار. ( برهان قاطع ) ( ناظم ال ...
مریخ سلب . [ م ِرْری س َ ل َ ] ( ص مرکب ) کنایه از لباس سرخ . || کنایه از سرخ پوش . ( برهان ) ( آنندراج ) : مه مرکب و مشتری شمایل مریخ سلب ، زحل حمای ...
دو مرتبه
دو مرتبه
دو مرتبه
دو مرتبه
monkey - juice ( n. ) semen
monkey - juice ( n. ) semen
brother of the quill ( n. ) [SE quill] a writer, an author; cite 1825 refers to a clerk
brother of the quill ( n. ) [SE quill] a writer, an author; cite 1825 refers to a clerk
banana filler ( n. ) ( US ) a cheap cigar
potato - finger ( n. ) [the shape the supposed aphrodisiac quality of the sweet potato] the penis
potato - finger ( n. ) [the shape the supposed aphrodisiac quality of the sweet potato] the penis
potato - finger ( n. ) [the shape the supposed aphrodisiac quality of the sweet potato] the penis
potato - eater ( n. ) ( also potato - consumer, - eater, - head, pratie - machine, spud - eater, tater - eater ) [stereotyping; - head sfx ( 2 ) /pra ...
potato bag ( n. ) ( Anglo - Irish ) the stomach
( also spud ) a large hole in a sock or stocking through which the flesh shows [? the shape the dirt that accrues to the bare flesh]
beauty spot ( n. ) the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
beauty spot ( n. ) the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
beauty spot ( n. ) the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
beauty spot ( n. ) the vagina; one of a number of terms linking the female genital area with nature.
ممیز. [ م ُ م َی ْ ی َ ] ( ع ص ) تمیز داده شده و تشخیص داده شده. ( ناظم الاطباء ) : آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانید. ( ...
rhino - fat ( adj. ) ( US ) wealthy
lioness n. a prostitute
wood butcher ( n. ) a carpenter.
wood butcher ( n. ) a carpenter.
morning wood ( n. ) ( US ) an erection of the penis first thing in the morning.
morning wood ( n. ) ( US ) an erection of the penis first thing in the morning.