پیشنهاد‌های سیدحسین اخوان بهابادی (٢,٤٩٩)

بازدید
١,٠٦٦
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گره:گِرِند ( گویش کرمانی ) ، گِرِنج ( گویش یزدی ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[ گویش مازنی، یزدی] /jif/ جیب در بعضی گویش ها بجای جیب یا جیف از لفظ کیسه به همین معنا استفاده می کنند. مثال، یه ده هزار تومانی از تو کیسم وردار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تَسمِه:کمربند در زمان فعلی هم در استان یزد این کلمه استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَشی ( گویش یزدی ) ، ویار.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخَش :در گویش یزدی در معانی بد مزه، ناپسند و بد اخلاق و غیر قابل تحمل بکار می رود. چه غذای ناخشی، چه کار ( شغل ) ناخشی، چه ادم ناخشی. ناخُش:مریض، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بعضی از شهرستانهای یزد به دستگیره به معنای تکه پارچه ای که با آن ظرف غذا یا هر چیز دیگر را می گیرند جل دستگیر ( jole dastgir ) می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کچه. [ ک ُچ ْ چ ِ]دهان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به بزغاله، کَعْرِه و نوع نر آن را کعره نر و ماده آن را کعره مایه می گویند و کعره مایه با رشد به بز و کعره نر با رشد به چَبُش ( ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

امروزه نام گوسفند بر تمام گوسفندان اهلی نر و ماده که دارای پشم یا مو هستند اطلاق می شود به بچه گوسفند بر اساس داشتن مو یا پشم به ترتیب بزغاله یا بره ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Wild: وحشی برای یادسپاری بهترمی توان از تکنیک هایی چون کشف کلمات اشنا درون کلمه و سپس ارتباط سازی با معنی استفاده نمود طبق گفته ی کارشناسان یادگیری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون برقرار کردن رابطه بین کلمه جدید با کلمه ی آشنا قبلی استفاده کرد مانند، ندرتا نسفع، نفع می دهد ( ایجاد ارت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نَسفَع ( از ریشه ی سَفْع ) ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻭ ﺳﻴﻠﻲ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﺩﻥ. کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ( العلق١٥ ) ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

pro ( پرو ) همون کوتا ه شده کلمه professional ( حرفه ای ) است .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

Commodity: کالا طبق فرمایش کارشناسان یادگیری برای جا گرفتن بهتر کلمات در ذهن، مسائلی مؤثر است ازقبیل ساخت جمله، داستان سازی ، تصویر سازی و اضافه کردن ...

پیشنهاد

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیره خیره دیدن کسی را، بربر نگاه کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زل زل نگاه کردن . [ زُ زُ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) :خیره خیره نگاه کردن، بربر نگاه کردن. در گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت زق زق نگاه کردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای آن از واژه ی نِق نِقو استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زق زق /zegh zegh/در گویش شهرستان بهاباد زق زق نگاه کردن یعنی خیره خیره نگاه کردن، زل زدن زیاد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیلَنگ یا شِلَنگ:لوله ی توخالی و انعطاف پذیر است که برای انتقال مایعات بکار گرفته می شود. در گویش شهرستان بهاباد به جای گفتن شیلَنگ یا شِلَنگ به همی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شِلِنگ، در گویش شهرستان بهاباد به معنای شیلَنگ یا شِلَنگ همان لوله ی توخالی و انعطاف پذیر است که برای انتقال مایعات بکار گرفته می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

لِک لِک، در گویش شهرستان بهابادحکایت صوت به هم خوردن دندانها یا تصور بهم خوردن استخوانهای بدن از سرماست. لِک لِک لرزیدن:سخت لرزیدن. گویا این کلمه د ...

پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش شهرستان بهاباد به جای[ دیک دیک لرزیدن] از[ لِک لِک لرزیدن] استفاده می شود و به همان معنای لرزیدن از سرماست و حکایت صوت به هم خوردن دندانها یا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَغَل در گویش یزدی یعنی سفت و محکم . مثال، چغل شدن برگ های انگور برگ انگور بعداز بزرگ شدن و مناسب شدن برای دلمه، کم کم بر ضخامت برگ افزوده می شود ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زنفت/zeneft/در گویش شهرستان بهاباد به معنای سفت و محکم است. معمولا این کلمه همراه با کلمه ی سفت استفاده می شود؛ سفت و زنفت، مثلا چه کیسه ی حمام سفت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

راه چینه ( استفاده در قدیم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام راه پله در قدیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به پشت بام یا بام، بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون گفته می شود. در این شهرستان ، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بون/bun/یا روبون/robun/یا پشت بون: بام، پشت بام. در گویش شهرستان بهاباد، عبارت کسی بخاطر پشه ترک بون نمی کند یعنی کسی بخاطر یک چیز کوچک و بی اهمیتی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو رفتن:لِیْ لِیْ کردن، لِنگو جِکیدَن. در گویش شهرستان بهاباد، یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یَه لِنگو/ya lengu /یا لِنگو/ lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و یَه لِنگو رفتن یا لنِگو جِکیدَن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِیْ لِیْ:لِنگو جِکیدَن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش و جه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جِکیدَن یعنی پرش، جهش. مثال، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن در گویش شهرستان بهاباد، یعنی لِیْ لِیْ کردن، مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو جِکیدَن:لِیْ لِیْ کردن، یَه لِنگو رفتن. در گویش شهرستان بهاباد، لِنگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی مسافتی را با یک لِنگ ( پا ) پیمودن با پرش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل مَثَلِ قسم مخور که باوره، لنگ خروس برابره در گویش شهرستان بهاباد : قَسَمونُت بُوْاَرِه لِنگِ خروس بَرابَرِه قَسَمونُت:قسم هایت بُوْاَرِ: باور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

لِنگو/lengu/یا یَه لِنگو/ ya lengu/در گویش شهرستان بهاباد، به حالت یک پا و روی یک پا ایستادن گفته می شود و لنِگو جِکیدَن یا یَه لِنگو رفتن یعنی لِیْ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در گویش شهرستان بهاباد به آدمی گفته می شود که زود جوش می اورد یعنی زود خشمگین می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشاب، ادرار، بول، جیش، زهراب. متضاد پس آب.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش یزدی اَپیشُو یعنی عطسه و اَپیشُو کِردَن یعنی عطسه کردن.