پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
چرخ زدن :کنایه از دوره گردی ، آوارگی. ( ( گرد سر دولتیان چرخ ساز تا شوی از چرخ زدن بی نیاز ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ...
در زبان ترکی به جان کندن " جان کَنیشلیک " گفته می شود .
چرب ریا :تظاهری مفید ( ( بخشش تو چرب ربائی که هست نیست فدائی به جدائی که هست ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 404 . )
دعوی شمشیر خطیبی کردن :صفات ظاهری چیزی را داشتن و معنویت آن را نداشتن . ( ( پیش مغی دست صلیبی مکن دعوی شمشیر خطیبی مکن ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظا ...
شمشیر خطیب :شمشیری که برای جنگ نبود و خطیب هنگام خطبه خواندن به کمر می بست و جو تشریفات در آمده بود ( ( پیش مغی دست صلیبی مکن دعوی شمشیر خطیبی مکن ...
دست صلیبی کردن :دست بر سینه گذاشتن سعدی گفته : به دست آهک تفته کردن خمیر / به از دست بر سینه پیش امیر ( ( پیش مغی دست صلیبی مکن دعوی شمشیر خطیبی مک ...
تهی خیز بودن:کنایه از قناعت و خرسندی و خودساختگی ( ( چون دهن تیغ درم ریز باش چون شکم کوس تهی خیز باش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجان ...
دهن ِتیغ :لبه ی شمشیر ( ( چون دهن تیغ درم ریز باش چون شکم کوس تهی خیز باش ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 404 . )
علم انداخنن :تسلیم شدن ( ( ای بنسیمی علم افراخته پیش غباری علم انداخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 404 . )
علم افراختن :اظهار وجود کردن ( ( ای بنسیمی علم افراخته پیش غباری علم انداخته ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 404 . )
نوعی ماده طبیعی برای شستشو، چیزی مثل پودر لباسشویی کنونی . از نوعی علف که در مناطق شور رشد می کند به دست می آمد در زبان ترکی به آن چؤغان ( چوغان زرد ...
تاس :ظرف آب حمام تاس/طاس: این واژه فارسی است و طبعاً املای آن بایستی تاس باشد. اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن طاس آمده است. البته هر دو صورت ...
در زبان ترکی به داس اوراق یا اوراقی گفته می شود .
کتقچق : چوبی که برای شستن لباس به کار می رفته است . ( واژه ی قدیمی )
یَل در زبان ترکی نوعی لباس روی زنانه بود تقریبا شبیه" کت " معمولاً جنس آن از مخمل بوده . ( ( پنج ساله که زمستونا خودم با یه دونه یل رنگ و رو رفته م ...
واژه ی گوگوش که تغییر یافته ی قوقوش است یک واژه ی ترکی است . قو همان پرنده ی معروف و قوش هم در زبان ترکی یعنی پرنده، که روی هم رفته "پرنده ی قو "معنی ...
تخصیص اعتبار: ( Allotment ) [اصطلاح امورمالی]عبارت است از تجویز استفاده از مبالغ معینی از اعتبارات مصوب سالانه در دوره های زمانی مشخص ( سه ماهه، چهار ...
اعتبار : ( Appropriate ) [اصطلاح امورمالی]اعتبار عبارت از مبلغی است که برای مصرف یا مصارف معین به منظور نیل به اهداف و اجرای برنامه های دولت به تصویب ...
علی الحساب سنواتی: ( On Account - Prior years ) [اصطلاح امورمالی]علی الحسابهایی که تا پایان سال مالی مورد عمل تسویه نشوند در حساب فوق منظور و به سال ...
علی الحساب : ( On Account ) [اصطلاح امورمالی]علی الحساب عبارت است از پرداختی که بمنظور ادای قسمتی از تعهد با رعایت مقررات صورت می گیرد .
پیش پرداخت سنواتی: ( Prepayment Prior years ) [اصطلاح امورمالی]پیش پرداختهایی که تا پایان هر سال مالی مستهلک نشود و در سال بعد در حساب جداگانه ای تحت ...
پیش پرداخت : ( Prepayment ) [اصطلاح امورمالی]پیش پرداخت عبارت است از پرداختی که محل اعتبارات مربوط بر اساس احکام و قراردادها طبق مقررات پیش از انجام ...
هزینه : ( Expense ) [اصطلاح امورمالی]هزینه عبارت از پرداختهائی است که بطور قطعی به ذینفع در قبال تعهد یا تحت عنوان کمک یا عناوین مشابه با رعایت قوانی ...
هزینه های سرمایه ای: ( Capital Expenditures ) [اصطلاح امورمالی]هزینه های سرمایه ای مخارجی هستند که انجام آنها موجب ایجاد یا افزایش اموال و داراییهای ...
تنخواه گردان حسابداری : ( Revolving Fund of Accounting ) [اصطلاح امورمالی]تنخواه گردان حسابداری عبارت است از وجهی که خزانه و یا نمایندگی خزانه در است ...
تنخواه گردان پرداخت : ( Revolving Fund of Payment ) [اصطلاح امورمالی]تنخواه گردان پرداخت عبارت است از وجهی که از محل تنخواه گردان حسابداری از طرف ذیح ...
هزینه های جاری: ( Revenue Expenditures ) [اصطلاح امورمالی]هزینه های سرمایه ای دارای جنبه جاری، عادی و تکراری می - باشند و در مقابل دریافت کالا و خدما ...
تفویض اختیار : ( Delegation Of Authority ) [اصطلاح امورمالی]اختیارات و مسئولیت تشخیص ، انجام تعهد ، تسجیل و حواله که به عهده وزیر یا رئیس مؤسسه می با ...
درخواست وجه: [اصطلاح امورمالی]درخواست وجه سندی است که ذیحساب برای دریافت وجه بمنظور پرداخت حواله های صادر شده موضوع ماده ۲۱ این قانون و سایر پرداختها ...
کار پرداز: [اصطلاح امورمالی]مأموری است که از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت دستگاه ذیربط به این سمت منصوب میشود و نسبت به خرید و تدارک کالاها و خدمات ...
عامل ذیحساب : [اصطلاح امورمالی]مأموری است که با موافقت ذیحساب و به موجب حکم دستگاه اجرائی مربوط از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت در مواردی که بموجب آ ...
امین اموال: [اصطلاح امورمالی]مأموری است که از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت و امانتدار با موافقت ذیحساب و بموجب حکم وزارتخانه یا مؤسسه ذیربط به این س ...
صدور حواله: [اصطلاح امورمالی]حواله اجازه ای است که کتباً وسیله مقامات مجاز وزارتخانه یا مؤسسه دولتی و یا شرکت دولتی و یا دستگاه اجرائی محلی و یا نهاد ...
تسجیل : ( Authentication ) [اصطلاح امورمالی]تسجیل عبارت است از تعیین میزان بدهی قابل پرداخت به موجب اسناد و مدارک اثبات کننده بدهی .
تعهد : ( Commitment ) [اصطلاح امورمالی]تعهد از نظر قانون محاسبات عمومی عبارت است از ایجاد دین برذمه دولت ناشی از : الف – تحویل کالا یا انجام دادن خدم ...
تأمین اعتبار : ( Financing ) [اصطلاح امورمالی]عبارت است از اختصاص دادن تمام یا قسمتی از اعتبار مصوب برای هزینه معین .
تشخیص: [اصطلاح امورمالی]تشخیص، عبارت است از تعیین و انتخاب کالا و خدمات و سایر پرداختهائی که تحصیل یا انجام آنها برای نیل به اجرای برنامه های دستگاهه ...
معاون ذیحساب: [اصطلاح امورمالی]مأموریست که با حکم وزارت امور اقتصادی و دارائی از بین کارکنان رسمی واجد صلاحیت به این سمت منصوب می شود.
سایر منابع تأمین اعتبار : ( Other Financing Sources ) [اصطلاح امورمالی]سایر منابع تامین اعتبار عبارتند از منابعی که تحت عنوان وام ، انتشار اوراق قرضه ...
وجوه عمومی : ( General Cash ) [اصطلاح امورمالی]وجوه عمومی عبارت است از نقدینه های مربوط به وزارتخانه ها و موسسات دولتی و شرکتهای دولتی و نهادها و موس ...
مازاد : ( Surplus ) [اصطلاح امورمالی]در حسابداری دولتی و سازمانهای غیرتجاری مبلغ فزونی درآمد بر هزینه در صورتحساب درآمد و هزینه .
در آمد اختصاصی: ( Especial Revenue ) [اصطلاح امورمالی]درآمد اختصاصی عبارت است از درآمدهائی که بموجب قانون برای مصرف یا مصارف خاص در بودجه کل کشور تحت ...
دیون بلا محل: [اصطلاح امورمالی]دیون بلامحل عبارتست از بدهیهای قابل پرداخت سنوات گذشته که در بودجه مربوط اعتباری برای آنها منظور نشده و یا زائد بر اعت ...
تفریغ بودجه : ( Settlement Of Budget ) [اصطلاح امورمالی]تفریغ از نظر لغوی فارغ ساختن است و تفریغ بودجه در اصطلاح مالی یعنی فراغت از بودجه و یا نتیجه ...
صورتحساب عملکرد بودجه:در واقع مقایسه هزینه های واقعی و هزینه های پیش بینی شده ( اعتبارات مصوب ) از یکسو و مقایسه درآمدهای واقعی و درآمدهای پیش بینی ش ...
بودجه کل کشور : ( Budget ) [اصطلاح امورمالی]برنامه مالی دولت است که برای یکسال مالی تهیه و حاوی پیش بینی درآمدها و سایر منابع تأمین اعتبار و برآورد ه ...
سال مالی : ( Financial Year ) [اصطلاح امورمالی]یکسال هجری شمسی است که از اول فروردین ماه آغاز و به پایان اسفند ماه ختم می شود.
حسابداری نقدی تعدیل شده : ( Adjusted Cash Accounting ) [اصطلاح امورمالی]در این مبنا ، ثبت درآمدها در دوره دریافت وجوه نقد و ثبت هزینه ها در دوره پردا ...
حسابداری تعهدی تعدیل شده : ( Adjusted Accrual Accounting ) [اصطلاح امورمالی]در حسابداری تعهدی تعدیل شده ، شناخت و ثبت درآمدها در حسابها در دوره مالی ...
حسابداری تعهدی : ( Accrual Accounting ) [اصطلاح امورمالی]در حسابداری تعهدی ، درآمدها در سال انجام خدمات یا فروش کالاها به حساب منظور میشود ( اگرچه وج ...