پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
قیام و قعود : برخاستن و نشستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 314 ) .
قیام قیامت : برخاستن قیامت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 384 ) .
قیام ساعت : برخاستن قیامت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 18 ) .
قیام الساعه : برخاستن قیامت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 154 ) .
قیاس کردن : سنجیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 200 ) .
قیاس باز گرفتن : بر سنجیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص387 ) .
قوی کردن : زورمند ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 250 ) .
قوی حال : نیکو حال ، زورمند . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 53 ) .
قوقه ی لعل : تکمه ی لعل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 330 ) .
قول مجرد : کلام مجرد . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 257 ) .
قول و فعل : گفتار و کردار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 76 ) .
قوت های ارادی : نیرو های ارادی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 197 ) .
قوت ممیزه : نیروی تشخیص . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 182 ) .
قوت نامیه : نیروی نمو دهنده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص182 ) .
قوّت محرکه : نیروی حرکت دهنده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 285 ) .
قوت ممیز : نیروی تشخیص . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 182 ) .
قوت غاذیه : نیروی غذا دهنده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 182 ) .
قوت تماسک : نیروی خویشتن داری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص279 ) .
قوت تناسل : نیروی پدید آوردن نسل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 538 ) .
قواعد اخوت : قاعده های برادری . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 24 ) .
قلم کشیدن : باطل ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 381 ) .
قلم . . . راندن : نوشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 208 ) .
قلم کردن انگشت : قطع کردن آن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 75 ) .
قلم در . . . کشیدن : باطل کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص220 ) .
قلم . . . برگرفتن : معاف داشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص196 ) .
قلت مبالات : کمی پروا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 49 ) .
قلب الشتا : وسط زمستان ، آتش . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص162 ) .
قلب المجن : دگرگونی سپر ، کنایه از بی حیایی ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
قلب در قلب : وسط در وسط . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص410 ) .
قطع کلی : بریدن تمام , جدایی کلی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص102 ) .
قطع مهالک : طی کردن مهلکه ها . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 530 ) .
قضیه ی فکرت : موضوع اندیشه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 25 ) .
قضیه ی وفاق : موضوع موافقت دوستی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 105 ) .
قضای مبرم : تقدیر قطعی , کنایه از مرگ . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 374 ) .
قضیه ی شرع : موضوع شرع . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص273 ) .
قضای شهوت : رفع شهوت . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 51 ) .
قصه کردن : داستان گفتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 78 ) .
قصه نوشتن : ماجرا گفتن ، عرض حال کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 90 ) .
قصد پیوستن : آهنگ کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 420 ) .
قصد جان کردن : سوءقصد نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 479 ) .
قصد در پیوستن : آهنگ کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 420 ) .
قصب السبق ربودن : نی پیشی جستن را بردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 8 ) .
قصد اندیشیدن : سوءقصد کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 319 ) .
قصاران : شویندگان ، گازران . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 223 ) .
قریب العهد : نزدیک به زمان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص5 ) .
قرعه افتادن : اصابت کردن قرعه ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
قرة عین : روشنی چشم ، فرزند . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 519 ) .
قربان کردن : ذبح کردن ، فدا نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص100 ) .
قربت جوار : نزدیکی همسایگی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 476 ) .
قرب جوار : نزدیکی همسایگی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص538 ) .