پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٢٩,٦٦٠
پیشنهاد
٠

تیر از کمان بدررفتن ؛ تیر از شست بدر رفتن. تیر از شست شدن. کار از کار گذشتن : چون برفت تیر از شست بدر رفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 320 ) . اما تیر از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- مثل آهو ؛ تند در تک. - || با چشمانی نیکو.

پیشنهاد
٠

به آهو گوید دو بتازی گوید گیر ؛دو تن را بر یکدیگر برآغالد. شاخ آهو میوه نیارد : ز شاخ آهو هرگز مدار چشم ثمر. قاآنی. نظیر این ضرب المثل در زبان ترک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهوی مانده ( آهوی لنگ ) گرفتن ؛ زبون گیری کردن. زور با ناتوان. جنگ با افتاده : زهی سوار که آهوی مانده می گیرد! بود مصاف تو ای چرخ با شکسته دلان همیشه ...

پیشنهاد
٠

آهوی ناگرفته بخشیدن ؛ چیز را که در تصرف وملکیت ندارد بعطا دادن : فرستاده گفت ای خداوند رخش بدشت آهوی ناگرفته مبخش. فردوسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهو شدن ؛ در تداول عوام ، برای یافتن مطلوب یا معشوقی سر به بیابان نهاده رفتن چنانکه کس او را بازیافتن نتواند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهوی سپید ؛ رئم. ج ، اَرْآم ، آرام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماده آهو ؛ظبیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آهوَکان ؛ آهوان خُرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استعداد داشتن در زبان ترکی می شود" چیخاری اولماق " وقتی در زبان ترکی می خواهند بگویند فلانی در فلان کار استعداد ندارد می گویند: بو ایشده " چیخاری یوخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان کردی به سنگ ( Kevir ) گفته می شود . کپبر در زبان ترکی به گمان تغییر یافته ی همان کویر می باشد. یک نوع سنگ رسوبی از جنس خاک رس با ذرات ریز که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب حصرم ؛در اصطلاح اطباء فشرده آن است نه رب آن. و فرق میان آن دو آنکه شرابش با شکر باشد و رب آن بدون شکر. ( بحرالجواهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شراب سفرجل ؛ شراب به ْ. || نام قسمی گل است. درختکی است با گلی سرخ تیره رنگ که گل برگهای خشبی شکننده دارد که آن گل بوی شراب دهد. ( یادداشت مؤلف ) . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- شراب اصول ؛ شربتی که ازچند ریشه ترتیب داده اند. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شراب افسنتین ؛ بگیرند افسنیتن رومی پنج درم سنگ ، گل سرخ پانزده درم سنگ ، سنبل دودرم سنگ ، تربد سپید نیم کوفته دو درم سنگ ، همه را اندردو من آب بپزند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب توحید ؛ در اصطلاح عرفا، محو شدن در ذات و مبرا گشتن از شواغل دنیا. ( فرهنگ مصطلحات عرفا ) ( کشاف اصطلاحات الفنون ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب خام ؛ نزدصوفیه عیش ممزوجی است که مقارن عبودیت بود و شراب پخته عیش صرف را گویند که مجرد از اعتبار عبودیت بود. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب عشق ؛ کنایه از آنچه مایه تعلق ودلدادگی شود : از شراب عشق جانان مست شو کآنچه عقلت میبرد شرست و آب. سعدی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب ارزن ؛ غبیراء. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب یهود ؛ باده ای که پنهان و کم خورند چه یهودان از ترس مسلمانان شراب را پنهان و کم خورند. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد شراب ؛ دوستدار باده. حریف میخواری. که باده نوشد. باده پرست : نه مرد شرابی که مرد ضرابی نه مرد طعامی که مرد طعانی. منوچهری.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب اجاص ؛ در اصطلاح اطباء فشرده اجاص است نه رب آن و فرق میان آن دو آنکه شرابش با شکر است و رب آن عصاره آن است بدون شکر. ( بحرالجواهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب موصل ؛ شرابی که در یک من آن چهار من آب داخل کنند. ( آنندراج ) .

پیشنهاد
٠

شراب نوش گوار ؛ شراب عسل. شراب بی خمار. ( ناظم الاطباء ) . باده نوشین گوار.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب یک منی ؛ شراب که در ظرف یک منی خورند به دلالت حال و اراده محل. رجوع به نبید یک منی شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب مغسول ؛ سیکی. شراب مثلث. ( بحرالجواهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب ممزوج ؛ در طب ، شراب به آب آمیخته است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب مثلث ؛ سیکی. شراب مغسول. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب مروق ؛ شرابی است که خبز کعک را در آن خیسانیده و بعد از شش ساعت صاف نموده باشند. ( فهرست مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب معسل ؛ پنج جزء از آن و یک جزء از عسل را در ظرفی بزرگ گذارند که بجوشد و مقدار کمی نمک بر آن ریزند تا کف آن بالا آید و چون جوشش آن فرونشست در خمها ...

پیشنهاد
٠

شراب لب شیرین ؛ شرابی که تلخ و تند نباشد. - || باده شیرین. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- شراب متوسط؛ شراب که شش ماه بر او گذشته باشد و از یک سال تجاوز نکند و آن را شراب عتیق نیز گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) ( بحرالجواهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب گذشته ؛ باده بی مزه از کیف افتاده. ( ناظم الاطباء ) . شراب بی مزه از کیفیت افتاده. ( غیاث اللغات ) . شراب که از حالت اصلی خود گذشته. ( از آنندرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب گور ؛ این رایج هندوستان است و گور در عرف این دیار قند را گویند. ( از آنندراج ) : باده انگور و آب خضر از یک چشمه است مرد دل در سینه اش هر کس شراب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب کهنه ؛ خندریس. ( یادداشت مؤلف ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب کهربائی ؛ نوعی از شراب که رنگش به زردی زند. ( آنندراج ) : ارغوان گل میکند در باغ من از زعفران چهره لعلی از شراب کهربائی میکنم. سلیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب کدو ؛ ظاهراً شرابی که از کدو می ساخته اند، یا در کدو می کرده اند : گفتند که شراب کدو بسیاردادندش با نبیذ آن روز که بدان باغ مهمان بود. ( تاریخ ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب قندی ؛ مرادف شراب شکر. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- شراب قورق ؛ شرابی که بجهت منع سلاطین و حکام کمتر بهم رسد. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب عسل ؛ آن است که دو جزء از شراب عتیق قابض و یک جزء از عسل نیکو برگیرند و در ظروف گذارند تا برسد، و گفته اند که آن انگور فشرده آفتاب دیده و آنگه پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب قابض ؛ شراب غلیظ دبش یا ترش. ( از بحرالجواهر ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب قدیم ؛ شراب که چهار سال بر اوگذشته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب صبح ؛ عبارت از شراب که بدان صبوح می کنند. ( آنندراج ) : روان شو چون شراب صبح از رگهای مخموران گره تا چند در یک جای چون آب گهر باشی. صائب.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب عتیق ؛ شراب است میان شراب قدیم و متوسط. ( یادداشت مؤلف ) . شراب چهارساله است. ( فهرست مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب طهور ؛ شراب پاک که در بهشت نصیب بهشتیان خواهد شد. ( غیاث اللغات ) : و سقاهم ربهم شراباً طهوراً. ( قرآن 21/76 ) . سخن در اطعمه بسحاق پاک کرد چو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب شکر ؛ و این رایج هندوستان است. ( آنندراج ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب شیراز ؛ نوعی از شراب انگوری سرخ رنگ که بهتر از اقسام شرابهای ایران است. ( غیاث اللغات ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شراب ریحانی ؛ شراب خالص خوشبوی. و گفته شده است که شراب رقیق سبزرنگ و خوشبوی است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . خمر صاف خوشبوی معتدل القوام سرخ یا زرد است. ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب سوسن ؛ می سوسن. ( فهرست مخزن الادویه ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شراب سه منی ؛ مرادف می سه منی و ظاهراً همان است که سه من می را بر آتش جوش دهند تا یک من بسوزد و باقی به کار دارند و آن را سیکی خوانند. ( آنندراج ) .