علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باز نگریستن: باز نگریستن: نگاه کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با سر بخشایش امدن: با سر بخشایش آمدن: عفو کردن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باسقات اغصان: باسقات اغصان: شاخه های بالیده. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باسقات خلد: باسقات خلد: شاخه های بهشت. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باطل جویان: باطل جویان: یاوه کاران. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باطل داشتن: باطل داشتن: مهمل گذاشتن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باطل شنو: باطل شنو: ناروا شنونده. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باعث امدن بر چیزی: باعث آمدن بر چیزی: تحریک کردن بر آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باعثه عداوت: باعثه ی عداوت: انگیزه ی دشمنی. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغبان ابداع: باغبان ابداع: آفریدگار. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باغچه قدسی: باغچه ی قدسی: بهشت. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بافرح: با فرح: شادی بخش. ( مرزبان نامه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بافصاحت: با فصاحت: فصیح، رسا. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باقعه القوم: باقعة القوم: برجسته ی گروه. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با کسی ساختن: با کسی ساختن: سازش کردن با وی. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با کفایت و درایت: با کفایت و درایت: لایق و آگاه. ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالا گرفتن: بالا گرفتن: زبانه کشیدن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالغ نظران: بالغ نظر ان: خبرگان. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام اسمان: بام آسمان: بالاترین جای فلک. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بام لاژورد اندود: بام لاژورد اندود: آسمان. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با میان امدن: با میان آمدن: به میان آمدن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باهراس: با هراس: ترسان. ( مرزبان نامه، مح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بپرسیدن: بپرسیدن: تفقد کردن. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بتری افتادن: بتری افتادن: سختی پیش آمدن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بث شکوی: بث شکوی: گله کردن، درد دل نمودن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچه زاغ: بچه ی زاغ: جوجه ی زاغ. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحث فرمودن: بحث فرمودن: جستجو کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بحث کردن: بحث کردن: جستجو کردن. ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحرکت: بحرکت: حرکت کننده. ( مرزبان نامه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحر مایج: بحر مایج: دریای موج زننده. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بحر و بر: بحر و بر: دریا و خشکی. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخت بد: بخت بد: طالع ناخوش. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخت رمیده: بخت رمیده: اقبال فراری. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخل نمودن: بخل نمودن: تنگ چشمی کردن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بد ایینی: بد آیینی: زشت روشی. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بداهت گفتار: بداهت گفتار: سخن بی تامل. ( مرزبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بد باز: بد باز: بازیگر بد. ( مرزبان نامه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بد گویان: بدگویان: زشت گویی ها، نمّامان. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بذل مال: بذل مال: بخشیدن مال. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بذل و امساک: بذل و امساک: بخشیدن و خست. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بذله پرداز: بذله پرداز: لطیفه گو. ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر امدن باد: بر آمدن باد: پدید شدن آن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر امدن با کسی: بر آمدن با کسی: برابری کردن با وی. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر امدن سال: بر آمدن سال: به سر رسیدن آن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر امدن مقصود: برآمدن مقصود: حاصل گشت آن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر اوردن بنا: بر آوردن بنا: بالا بردن آن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر اوردن دمار: بر آوردن دمار: هلاک کردن وی. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر اوردن سفر: برآوردن سفر: انجام دادن آن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر اوردن فریاد: بر آوردن فریاد: فریاد کشیدن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر اءت ساحت: براءت ساحت: پاکی درگاه. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر ابر داشتن: برابر داشتن: معادل، متناسب. ( مرز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برابر کردن: برابر کردن :هم سنگی داشتن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برابر نهادن: برابر نهادن :هم ردیف ساختن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برادر خواندگان: برادر خواندگان :مردمی که با وی پیما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برادر صلبی: برادر صلبی :برادر هم پشت. ( مرزبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بران داشتن: برآن داشتن :وادار کردن به. ( مرزب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بران داشتن: برآن داشتن :وادار کردن به. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

براهین حکمت: براهین حکمت: دلیل های حکمت. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر پشت گرفتن: بر پشت گرفتن : حمل کردن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر پشت نهادن: بر پشت نهادن : بارکردن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر تافتن توانی: بر تافتن توانی:تاب آوردن سستی ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر تافتن عنان: بر تافتن عنان: برگرداندن دهنه ( مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برجای: برجای: بر فور ، درجا ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر جای ایستادن: بر جای ایستادن: توقف کردن ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر جای سرد شدن: بر جای سرد شدن: برفور مردن ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر جای سرد گردانیدن: بر جای سرد گردانیدن: برفور کشتن ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در چشم نهادن انگشت: در چشم نهادن انگشت: پذیرفتن، اطاعت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر چیزی باعث امدن: بر چیزی باعث آمدن: تحریک کردن بر آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر چیزی قرار دادن: بر چیزی قرار دادن: تصمیم گرفتن برآن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برحذر بودن: برحذر بودن: دوری گزیدن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برحذر بودن: برحذر بودن: دوری گزیدن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخاستن از پیش خاطر: برخاستن از پیش خاطر: زایل شدن از چش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخاستن حکم از کسی: برخاستن حکم از کسی: ساقط شدن آن . ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخاستن دوستی: برخاستن دوستی: از بین رفتن آن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برخاستن موانع: برخاستن موانع: برطرف شدن آن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر خاطر داشتن: بر خاطر داشتن: حفظ بودن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر خاک غلتیدن: بر خاک غلتیدن :تمرغ کردن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دادن به باد: بر دادن به باد: از بین بردن . ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برداشتن به کفر: برداشتن به کفر: تلقی کردن به کافری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برداشتن دست دعا: برداشتن دست دعا: دعا کردن . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر در کسی زدن: بر در کسی زدن: جویا شدن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ بر دل بستن: سنگ بر دل بستن: کنایه از تحمل سختی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دل گذشتن: بر دل گذشتن: خطورکردن بر. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر دل نهادن رنج: بر دل نهادن رنج: غصه دارشدن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر دل نهادن: رنج بر دل نهادن: غصه دارشدن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر زبان راندن نام کسی: بر زبان راندن نام کسی: یاد کردن اسم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر زبان گذشتن: بر زبان گذشتن: نقل کردن ، بازگفتن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر زمین زدن: برزمین زدن: افکندن ، انداختن. ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر طعام نشستن: بر سر طعام نشستن: خوردن گرفتن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر سنگ نشستن: بر سر سنگ نشستن: کوه نشین شدن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر شدن اندیشه: برشدن اندیشه: اوج گرفتن آن. ( مرز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بر طاق نهادن: برطاق نهادن: فراموش کردن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر عادت: برعادت: حسب المعمول. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برف دی مهی: برف دی مهی: برف ماه دی. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر قرار اصل: بر قرار اصل : برطبق معمول. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برکات انفاس: برکات انفاس: برکت های نفس ها. ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کار رفتن: بر کار رفتن: موثر بودن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کار گرفتن: بر کار گرفتن: معمول داشتن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کاروان زدن: بر کاروان زدن: غارت بردن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کسی افتادن: بر کسی افتادن:حمله کردن به وی . ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشیدن بیخ: کشیدن بیخ: ریشه کن کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بیخ کشیدن: از بیخ کشیدن: ریشه کن کردن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برکشیدن جامه: برکشیدن جامه: کندن لباس. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برکشیدن دندان: برکشیدن دندان :کندن آن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گذرانیدن: برگذرانیدن: برتری دادن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن از پیش: بر گرفتن از پیش : دفع کردن آن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن شکوه کسی: بر گرفتن شکوه کسی :زایل ساختن حشمت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن طمع: بر گرفتن طمع: ترک امید کردن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن قلم: بر گرفتن قلم: معذور داشتن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن گام: بر گرفتن گام: راه افتادن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر گرفتن نظر: بر گرفتن نظر: صرف نظر کردن. ( مرز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معسر: معَسّر:چیزی دشوار کرده ، دشوار دکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معسر: معَسّر:چیزی دشوار کرده ، دشوار دکتر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بو نداشتن: بونداشتن:خبر نداشتن "او ز یک رنگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خو نداشتن: خو نداشتن:واقف نبودن "او ز یک رنگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرغ زیرک: مرغ زیرک : دکتر فروزان فر درمورد " ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکر بستن: مکر بستن : حیله کردن ، طرح ریختن حی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنبه در گوش کردن: پنبه در گوش کردن :عملی است که برای ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگ ریزان امل: برگ ریزان ا مل: خزان آرزو. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگشتگی حال: برگشتگی حال: تغییر وضع. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر محک زدن: برمحک زدن: آزمایش کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر وجه اجمال: بروجه اجمال: به اختصار. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر هم امیختن: برهم آمیختن: مخلوط کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر هم تافتن: برهم تافتن: تابیدن، به هم پیچیدن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر هم پیچیدن: برهم پیچیدن: حلقه زدن، بافتن. ( م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر هم پیچیده: برهم پیچیده: حلقه زده. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برهم نهادن: برهم نهادن: روی هم گذاشتن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر هنگان: برهنگان: لخت ، عریان . ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بری الساحه: بری الساحه: بی گناه . ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزرگ نمودن: بزرگ نمودن:کلان و بزرگ جلوه دادن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بزغالگان: بزغالگان:بچه های بز. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط اغبر: بساط اغبر:زمین ، به کنایه. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط در بساط: بساط در بساط:فرش در فرش. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط جلال: بساط جلال: دستگاه حشمت. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط خافقین: بساط خافقین: زمین به کنایه. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بساط غیرا: بساط غیرا: آسمان ، به کنایه. ( مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مژده: مژده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتش برزین: آتش بُرزین: دکتر کزازی در مورد واژه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بستان در بستان: بستان در بستان: باغ در باغ. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بستن دل: بستن دل: عاشق شدن . ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسته گردانیدن: بسته گردانیدن: مقید کردن . ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسته گفتار: بسته ی گفتار: مقید به کلام. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار عقار: بسیار عقار: دارا. ( مرزبان نامه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیط جهان: بسیط جهان:گستره ی عالم. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیط هامون: بسیط هامون:پهنه دشت. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بصارت بینش: بصارت بینش:بینایی نظر. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بصر بصیرت: بصر بصیرت:دیده بینایی. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بضاعت مزجاه: بضاعت مزجاة:متاع اندک. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بعد الیوم: بعد الیوم:پس از امروز. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بعیدالمال: بعیدالمآل:دور از آرزو. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بغته فجاه: بغتة فجأة:نا گهانی. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بغل زنان: بغل زنان:شماتت زنان. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بغلطاق: بغلطاق:قبا، بغل بند. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بقای جاودانی: بقای جاودانی:زیستن همیشگی . ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلبله وار: بلبله وار:مانند کوزه شراب. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلبل صفت: بلبل صفت:بلبل مانند. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلند رایان: بلند رایان:والامنشان. ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلوغ پرواز: بلوغ ِ پرواز: رسایی پریدن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنای خانه: بنای خانه:اساس و بنیاد خانه. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنده از: بنده ی آز:آزمند. ( مرزبان نامه، م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنده شهوت: بنده ی شهوت: شهوتران. ( مرزبان نا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنده قدیم: بنده ی قدیم: خدمتکار دیرین. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنیاد بر اب داشتن: بنیاد بر آب داشتن:نا استوار بودن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوادر قول: بوادر قول:سخن های بی اندیشه ی گفتار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بواعث تحرض: بواعث تحرض:انگیزه های تشویق. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بواعث رغبت: بواعث رغبت:انگیزه های میل. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بواعث نیکو عهدی: بواعث نیکو عهدی:انگیزه های درست پیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوستان اخلاف: بوم صفت:آنکه صفت بوم دارد، شوم. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اب شستن: به آب شستن:پاک کردن. ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ارزو خواستن: به آرزو خواستن:پاک کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهای جمال: بهای جمال:ارزش حسن. ( مرزبان نامه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اتمام پیوستن: به اتمام پیوستن:تمام شدن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اجابت پیوستن: به اجابت پیوستن:برآورده شدن. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ادا رسانیدن: به ادا رسانیدن:انجام دادن. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهار نوروزی: بهار نوروزی:منسوب به نوروز. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ابرام: به ابرام:استوار ، محکم. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به استحقاق: به استحقاق:شایان , سزاوار. ( مرزب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به استقبال امدن: به استقبال آمدن:پیشواز کردن. ( مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به افراط: به افراط:بیش از اندازه. ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اقامت رسانیدن: به اقامت رسانیدن:به جای آوردن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به امضا رساندن: به امضا رساندن:اجرا کردن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به انجاز پیوستن: به انجاز پیوستن:روا گشتن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به انجاز رساندن: به انجاز رساندن:روا کردن. ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به انفصام انجامیدن: به انفصام انجامیدن:گسیخته شدن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهائم گونه: بهائم گونه:حیوان گونه. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به باد بردادن: به باد . . . بردادن:پراکندن، نابود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بار امدن: به بار آمدن:میوه دادن ، مثمر شدن، ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به بار امدن: به بار آمدن:میوه دادن ، مثمر شدن، ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بار امده: به بار آمده:میوه دار ، مثمر. ( مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به بازی: به بازی:نیک بازی کردن. ( مرزبان ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به پایان بردن: به پایان بردن:به آخر رساندن . ( م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به پایان رسیدن: به پایان رسیدن:تمام شدن . ( مرزبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تاراج شدن: به تاراج شدن:غارت شدن . ( مرزبان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تازه: به تازه:نو . ( مرزبان نامه، محمد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تحقیق: به تحقیق :به حقیقت . ( مرزبان نام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ترک گفتن: به ترک. . . گفتن : جدا شدن. ( مرز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تطویل انجامیدن: به تطویل انجامیدن : طولانی شدن. ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تعدی برخاستن: به تعدی برخاستن : تجاوز آغاز کردن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تماشا نشستن: به تماشا نشستن : مشغول تماشا شدن. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تیر زدن: به تیر زدن : شکار کردن. ( مرزبان ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری