پیشنهاد‌های آرش کیانی (٨,٥٢٠)

بازدید
٤,٩٩٦
تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید این واژه پارسی ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید این واژه پارسی اس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

در پاسخ تورک اوغلان به تو چه به تو ربطی نداره چه طور ارسال می کنم درضمن من چقدر می فرستم دوست دارم این طور می فرستم به توچه محتوای من مند مفید هستند ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خورشت چغرتمه یا چخرتمه یکی از غذاهای شناسنامه دار و قدیمی استان گیلان است که در مناطق مختلف این استان به روش های متفاوتی تهیه می شود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی چغر تمه از ریشه ی چهار واژه ی چه و غر ته مه فارسی هست خود واژه ی غر ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنده چنین واژه چغرماق و چیغیر در کتاب دیوان لغات الترک ندیدم نبود و نخواهد بود یه صفحه همین طور قرار می دهم صفحه ۵۷۲

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی چغرمه از ریشه ی سه واژه ی چه و غر و مه فارسی هست خود واژه ی غر از ریش ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چنین واژه ی به اسم چغر در کتاب منبع. عکس فرهنگ لغت ترکی به فارسی شاهمرسی نبود و نخواهد بود بنده یه صفحه ۴۷۳ طور قرار می دهم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی واژه ی چغر از ریشه ی دو واژه ی چه و غر فارسی هست خود واژه ی غر از ریشه ی واژ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا واژه ی دادگاه از ریشه ی واژه ی دات اوستایی هست. لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوس ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید واژه ی دات. [ ت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا در کتاب این کتاب فرهنگ واژه های اوستا واژه ی پسر از ریشه ی واژه ی پیسر فارسی هست لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید زبان های ترکی�در ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ق حرف بیست وچهارم در الفبای فارسی، حرف بیست ویکم در الفبای عربی ( قاف ق ) و نوزدهمین حرف از حروف الفبای عبری ( کوف ק ) است. در اغلب گویش های زبان فا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

یورتمه. [ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) نوعی از رفتار اسب ( ظاهراً از یورمق یا یورتمق ترکی به معنی اعیاء و خسته کردن ) . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . یرتمه. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاکوتی. ( اِ ) آویشن. گیاهی است که آن را به عربی سعتر خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . هدایت گوید: �کاکوتی بر وزن یاقوتی � در برهان و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قوچ. ( ترکی ، اِ ) گوسفند شاخ دار جنگی را گویند. ( آنندراج ) ( برهان ) . میش شاخ دار نر. ( فرهنگ نظام ) . قچ. کبش ( معرب آن ) . ( حاشیه برهان چ معین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قشلاق. [ ق ِ ] ( ترکی - مغولی ، اِ ) جاهای گرم که زمستان در آن به سر برند، و آن را به عربی مشتاة خوانند. و ییلاق ضدقشلاق است. ( آنندراج از غیاث اللغا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرمساق. [ ق ُ رَ ] ( ترکی ، ص ) هرکه زن خود را به دیگران بدهد. ( آنندراج ) . آنکه دلالی نامشروع زنان کند. جاکش. و در تداول امروز به ضم راء است منبع. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قبرغه. [ ق َ رُ غ َ / غ ِ ] ( ترکی ، اِ ) دنده. پهلو. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( لغت محلی شوشتر ذیل کلمه ریگ ) . ضلع. || استخوان پهلو و دنده. ( ن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابوق. ( ترکی ، اِ ) قاپوق. قشر. پوست. منبع. لغت نامه دهخدا فرهنگ معین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قاپو. ( ترکی ، اِ ) دروازه. ( آنندراج ) . منبع. لغت نامه دهخدا فرهنگ معین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سقلمه. [ س ُ ق ُ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) ضربه ای که با نوک ابهام زنند آنگاه که انگشتان را فراهم آرند. مشت گره کرده برای زدن کسی. ( یادداشت مؤلف ) ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیلماج. ( ترکی ، ص ، اِ ) ترجمان. مترجم. سخن گزار. تیلماجی. ( یادداشت مؤلف ) . کسی که از زبانی بزبان دیگر ترجمه کند. ظاهراً ترکی است و اصل آن �دیلیم ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چمباتمه. [ چ ُ م َ / م ِ ] ( ترکی ، اِ ) در تداول تهرانیان ، به معنی نوعی و شکلی از نشستن است روی دو پا. و بیشتر با فعل زدن و نشستن ترکیب شود. چندک. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوماق. ( ترکی ، اِ ) رجوع به چماق شود. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چماق. [ چ ُ ] ( ترکی ، اِ ) گرز آهنین شش پره را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) . گرز آهنی شش پهلو. ( غیاث ) . گرز آهنین شش پره. ( ناظم الاطباء ) . شش پ ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چولاق. ( ترکی ، ص ) صورتی از چلاق. رجوع به چلاق شود. ( صفت ) کسی که دست یاپای شکسته یا بریده دارد ( و بیشتر در پا مستعمل است ) . صورتی از چلاق من ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چلاق. [ چ ُ ] ( ترکی ، ص ) آدمی شل. ( آنندراج ) . چلاغ. در ترکی �چولاق � به معنی دست شکسته است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) . ترکی است ، به معنی اشل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چقر. [ چ َ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) شرابخانه. ( آنندراج ) . میخانه و شرابخانه و میکده. ( ناظم الاطباء ) : ز واقفان چو نداند که یار در چقر است بسوی مدرسه س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

باجناق. [ ج َ ] ( ترکی ، اِ ) رجوع به باجناغ شود. [ تر. ] ( ص . اِ. ) = باجناغ : دو مردی که با دو خواهر ازدواج کرده باشند، هم ریش . منبع. لغت نامه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( آیل ) آیل. [ ی ِ ] ( ع ص ) آب ستبر چرکین. || شیر ستبر. || هر چیز ستبر از روغن و عسل و جز آن. ج ، اُیَّل. و آیل صورت فارسی ِ آئل است. آیل. [ ی ِ ] ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوماج. ( ترکی ، اِ ) اماج. ( شرفنامه منیری ) . خمیرهای خرد به اندازه ماشی یا عدسی که از آن آش اماج کنند. ( یادداشت مؤلف ) . آرد هاله. ( صراح ) . سخی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اردو. [ اُ ] ( ترکی ، اِ ) مجموع سپاهیان با تمام لوازم آن که بجانبی گسیل دارند. مجموعه قشون و لوازم او در سفر. ( شعوری ) . لشکر پادشاهی. ( غیاث اللغا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چخماق. [ چ َ ] ( ترکی ، اِ ) آتش زنه ، و آن را به ترکی �چقماق � گویند. ( آنندراج ) . چخماغ. بمعنی آتش زنه. ( از ناظم الاطباء ) . آتش باره. ( فرهنگ نع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باتلاق. ( ترکی ، اِ ) کلمه ترکیست ، بمعنی زمینی که آب بسیار همیشه آنرا گلناک دارد بدان حد که پای یا تن آدمی و ستور در آن فروشود. لجن زار. مرداب. زمین ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عکس نمی توانم بفرستم لطفا آبادیس را درستش کنید چقدر خراب می شود چرا خیلی سرعت آبادیس گنده لطفا درستش کنید.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخته از ریشه ی واژه ی تیشه به گفت کتاب فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی فارسی هست تاباق همین طور فارسی هست. طهران، ته ران تهران فارسی اطو، �ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخته از ریشه ی واژه ی تیشه به گفت کتاب فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی فارسی هست تاباق همین طور فارسی هست. طهران، ته ران تهران فارسی اطو، �ا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهران، ته ران تهران فارسی اطو، �اتو و اتون فارسی اطاق، اتاق ترکی طاق، تاق فارسی اصلان اسلان ترکی ( شیر بیشه در ضرب المثل فارسی ) ، صابون سابون سابید ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهران، ته ران تهران فارسی اطو، �اتو و اتون فارسی اطاق، اتاق ترکی طاق، تاق فارسی اصلان اسلان ترکی ( شیر بیشه در ضرب المثل فارسی ) ، صابون سابون سابید ...