پیشنهادهای جدیری (٣٥٢)
قَبَله ( به ترکی آذربایجانی: Qəbələ ) شهری در کشور جمهوری آذربایجان است. اسم فامیلی بعضی آدمها قبلعلی است. آنها اهل این روستا هستند. و باید بصورت قبل ...
قَبَله ( به ترکی آذربایجانی: Qəbələ ) شهری در شهرستان قبله کشور جمهوری آذربایجان است. اسم فامیلی بعضی آدمها قبلعلی است. آنها اهل این روستا هستند. و ب ...
دزداب، همان دزد آب نیست دزداب ( دز داب ) است. دز مثل سد دز، دزفول، داب مثل، خنداب، شاداب، زرداب، مرداب. . .
دزداب، همان دزد آب نیست دزداب ( دز داب ) است. دز مثل سد دز، دزفول، داب مثل، خنداب، شاداب، زرداب، مرداب. . .
گورابجیر ( گو راب جیر ) راب مثل سهراب، شهراب، مهراب، کهراب، اهراب، داراب، ساراب، فاراب. . . . . .
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، آندراب ( ...
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، . . .
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، . . .
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، . . .
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، میزراب، فاراب، داراب، ساراب ( سراب ) ، . . .
مهراب ( مه راب ) مه مثل مهتاب، مهرام، مهمان، مهلان، راب مثل سهراب، اهراب، مهراب، کهراب، شهراب، زهراب، . . .
روستای مین ائولر یعنی روستایی که هزار تا خانه در آن است. در صوفیان آذربایجان شرقی است. که طبق دستور رضاخان به خاطر تورکی زدایی به روستاضی منور تغییر ...
عدسی چشم= مرجومک چشم= مرجومک با زیرکی شده مردمک چشم
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
گیلان ( گی لان ) گی مثل گیسوم، گیسو، گیس، گیاه لان مثل بغلان ( در افغانستان ) مارآلان ( در تبریز ) کاتالان ( در اسپانیا ) گیلانغرب در کرمانشاه، گیلان ...
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
کهرام ( که رام ) که مثل کهریز، کهریزک، کهلان، کهنوج، کهنمویی رام مثل بایرام، پارام، پارام پارچا، شهرام، مهرام ، بهرام، رام شیر، رام هرمز، رامسر کهرام ...
دیشلمه از فعل دیشلماق ( گاز گرفتن ) است. دیش لمه همان معنای دیش لمه لی ( گاز گرفتنی ) است. چایی که با دندان گرفتن قند خورده می شود. چای دیش لمه نامید ...
دیشلمه از فعل دیشلماق ( گاز گرفتن ) است. دیش لمه همان معنای دیش لمه لی ( گاز گرفتنی ) است. چایی که با دندان گرفتن قند خورده می شود. چای دیش لمه نامید ...
دیشلمه از فعل دیشلماق ( گاز گرفتن ) است. دیش لمه همان معنای دیش لمه لی ( گاز گرفتنی ) است. چایی که با دندان گرفتن قند خورده می شود. چای دیش لمه نامید ...
دیشلمه از فعل دیشلماق ( گاز گرفتن ) است. دیش لمه همان معنای دیش لمه لی ( گاز گرفتنی ) است. چایی که با دندان گرفتن قند خورده می شود. چای دیش لمه نامید ...
دیشلمه از فعل دیشلماق ( گاز گرفتن ) است. دیش لمه همان معنای دیش لمه لی ( گاز گرفتنی ) است. چایی که با دندان گرفتن قند خورده می شود. چای دیش لمه هست. ...
گراوان ( سردشت ) یا قارا وان؟؟چون در زبان فارسی حرف قاف نیست به خاطر آن به قاف می گویند . گاف مثلا به قوقوش ( پرنده قو در تورکی ) می گویند. گوگوش به ...
گراوان ( سردشت ) یا قارا وان؟؟چون در زبان فارسی حرف قاف نیست به خاطر آن به قاف می گویند . گاف مثلا به قوقوش ( پرنده قو در تورکی ) می گویند. گوگوش به ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
مقصودلو ( مقصود لو ) ، تتلو ( تات لو ) هر کلمه ایی که آخرش لو. ویا. لی داشته باشد. تورکی است. مثل خمارلو. آیدینلو. اینانلو. رجب لو. قره قویونلو، آغ ...
هولاسو ( هولا سو ) سو در زبان تورکی یعنی آب مثل قارا سو، آغ سو، شیرین سو، شور سو، دوزلی سو ( نمک آبرود ) هولا هم از اول کلمه هولاکو خان گرفته شده اس ...
هولاسو ( هولا سو ) سو در زبان تورکی یعنی آب مثل قارا سو، آغ سو، شیرین سو، شور سو، دوزلی سو ( نمک آبرود ) هولا هم از اول کلمه هولاکو خان گرفته شده اس ...
هولاسو ( هولا سو ) سو در زبان تورکی یعنی آب مثل قارا سو، آغ سو، شیرین سو، شور سو، دوزلی سو ( نمک آبرود )
هولا سو ( هولا سو ) ، سو در تورکی یعنی آب مثل شیرین سو، شور سو
چاشنی از چاشلیک می باشد و تورکی است.
من خیلح غذا پیشیرمیشم. ( یعنی من خیلی غذا پخته ام. خیلی یک کلمه تورکی است. )
چمباتمه از فعل چونبلنتی قورماق و تورکی است.
شام اسبی، شام در تورکی چمن زار و مئشه؛ و آس هم قوم آس که روی هم رفته می شود. زمین های سبز قوم آس
سسطلان ( سس تالان ) یا سسطلان ( سسط لان ) لان مثل گی لان ( گیلان ) . ساوالان ( اردبیل ) ، سهلان ( آذربایجان شرقی ) ایسفهلان ( آذربایجان شرقی ) ، مارا ...
سسطلان ( سس تالان ) یا سسطلان ( سسط لان ) لان مثل گی لان ( گیلان ) . ساوالان ( اردبیل ) ، سهلان ( آذربایجان شرقی ) ایسفهلان ( آذربایجان شرقی ) ، مارا ...
سسطلان ( سسط لان ) لان مثل گی لان ( گیلان ) . ساوالان ( اردبیل ) ، سهلان ( آذربایجان شرقی ) ایسفهلان ( آذربایجان شرقی ) ، مارالان, ( تبریز ) کاتالان ...
سسطلان ( سسط لان ) لان مثل گی لان ( گیلان ) . ساوالان ( اردبیل ) ، سهلان ( آذربایجان شرقی ) ایسفهلان ( آذربایجان شرقی ) ، مارالان, ( تبریز ) کاتالان ...