پیشنهاد‌های اُمید خوزستان (٦٢)

بازدید
٢٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بخش کِهتر؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به گویش لری بویراحمدی یعنی نوعروس. بِهیگ یعنی عروس و بِهیگَک یعنی عروسک.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لری جنوب خوزستان، طوایف بویراحمدی، به ادویه می گوئیم "داریگرم" که همان "داروگرم" است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به لری بویراحمدی می گوییم "چوخَه".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیمان بسته؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به لری جنوبی ( جنوب خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد ) به عطسه می گویند و وَخشَنیدِن یعنی عطسه کردن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

برخی ایرانی ها در مکالمه ی روزانه به ایزار سردکننده ی freezer می گویند "یخ بندون".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در زبان پارسی میانه یا پهلوی ساسانی واژه ی "مادَگوَر" یا همان "ماده ور" به چم "مهم" و "برجسته" بکار میرود. این واژه برساخته از "مادَگ" بچم ماده یا در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به لری جنوب خوزستان، طوایف بویراحمدی، به آماس می گوییم "پَندوم"، و به سدهایی که در جوی های آبیاری زمین های کشاورزی می سازند می گوییم "پَدُم".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به پارسی میانه "نَپیگ" یا "نَبیگ" بچم "کتاب" است؛ نه کتاب ویژه ای بلکه پدیده ی کتاب. برای نمونه به "ادبیات" میگفتند "خوب نَبیگ".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به گویش لُریِ طوایف جنوب خوزستان این واژه یعنی "عوض"، برای نمونه در ترکیبات آلش کردن یا آلش وابیدن ( شدن ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

به پهلوی یعنی بیضی، در بُن دهش به ریخت خایگ دیس آمده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دُز، برای نمونه دُز دارو.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بَربَسته واژه ای ست موجود در فارسی به معنی مصنوعی، ساختگی و همچنین جامد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در فقه زردشتی در دادگاه های ساسانی و به زبان پارسی میانه یا پهلوی، هِلیشن یا همان هِلِش به چم طلاق است و هِلیشن نامَگ یا هلش نامه بچم طلاق نامه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پهلوی به چم پاسداشت، حفاظت، موتضبت، مراقبت، نگاه داشتن، آمده. برای نمان "داریشنی تَن" یعنی "نگاه داری از تن و سلامتی".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه گزینی؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گذشته؟ گذشته ی این شهر به هزاران سال پیش برمیگردد. دیرینه شناسی؟ او دانش آموخته ی رشته ی دیرینه شناسی ست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

"هَنگیرد" در پهلوی ساسانی به همین چم" مجموعه" آمده، و نیز واژه ی "هَنگیردیگ" برساخته از همین واژه، به چم "در مجموع" یا "در کل" یا "خلاصه" بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در پهلوی به معنی گُهر و اصل و کیفیت ذاتی هر چیزی بکار میرود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در متون پهلوی واژه ی "آوام" بسیار بکار میرود و چم آن "زمانه"، "دوره" و "عصر" است. شاید این واژه ی پارسی، یعنی "آوام" یا گاهی "اُوام"، با واژه ی" ایام ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به پارسی میانه یا پهلوی یعنی آزمایش ایزدی/دینی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شگفتکاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سه گودی؟ گودی، گودگاه = بعد؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در پارسی میانه دقیقاً بمعنی "ممکن" است، و "نشایدبود" یعنی "غیرممکن".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به پهلوی مِئنوگی ( مینویی ) یعنی روحانی، دربرابر گیتیگی به معنی دنیوی یا گیتی ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

در ایران باستان چیزی همانند مانترا بود که به آن می گفتند مانثَر ( همریشه به همان مانترا ) و بیشتر واژه هایی بودند که برای درمان بیماری تکرار می کردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زبان لری بویراحمدی هناسه یعنی نَفَس.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در گویش لری جنوب خوزستان این واژه "اِریات" تلفظ می شود.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

زمانی که اسلام به ایران آمد ایرانیان به قرآن می گفتند نَبیگ یا نُبیگ که واژه ی پهلوی برای کتاب است، و در گفتار می شد نُبی. برای نمونه واژه ی نُبی پژو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به پهلوی اِئبارَگ که همان ایواره ی کنونی ست، به معنی، بعد از ظهر، پسین یا غروب است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به لری جنوبی، میان طوایف بویراحمدی خوزستان کهگیلویه، به رخت خواب می گوئیم "پوشِن".

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در پهلوی یا پارسی میانه ( بُن ئو بَر ) به معنی اصطلاح فلسفی ( علت و معلول ) آمده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در فقه زمان ساسانیان واژه ای که برابر واژه ی مالکیت بکار می بردند "پادشاهی" یا "خویشبودی" بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دُش بهره وری، کج بهره وری، دُش یا کج بهره برداری یا سودبَری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به پهلوی ساسانی یا پارسی میانه بچم وکیل آمده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بَررُسته واژه ی پارسی ای ست که در واژه نامه ها به معنی واقعی، طبیعی و نباتات آمده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه در برخی گویش های ایرانی، بویژه در نیمروز کشور، به چم " زعفران" به کار میرود. " زعفران" در واقع معرب "زرپران" است، و" زرپران" چهره ی آغازین و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به پارسی میانه "خْرَد دُئشَگیهْ" بوده که همان خرددوستی می باشد. البته واژه ی فیلُسُفا یا همان فیلُسُفای یونانی را هم بکار می بردند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به لُریِ جنوب خوزستان و استان کهگیلویه و بویراحمد واژه ی وَرس بمعنی فصل سال است. اکنون کمتر بکار می رود اما پیشتر رایج بود. به کُردی هم این واژه به ش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به لُری خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد رْود یعنی عزیز، ولی تنها برای کسانی بکار می رود که بسیار عزیز باشند و نه به شیوه ی همگانی "عزیزمی" در فارسی. بر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

"رایاتار" اساساً غلط است چون واژه ی رایانه از ریشه ی رایا نیامده بلکه از ریشه رایِن یا رایان در زبان پارسی میانه. برای نمونه راینیدن بمعنی بنظم درآور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در لری جنوبی ( جنوب خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد ) به نعنا پیشتر می گفتیم نانا.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

می شود گفت تور، برای نمونه. البته زدودن زبان از همه ی وام واژگان عربی هم پسندیده و کارآمد نیست، اما بسیار مهم است تا جایی که می توانیم از واژگان هم چ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در متون پهلوی ساسانی به معنی" سمت راست" است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تا جایی که من در متون ساسانی خوانده ام این واژه ایرانی ست، هم خانواده با دوزخ. نامی دیگر برای برزخ در متون دینی ساسانی "هَمیستَگان" میباشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

میلیون یک واژه ی ایتالیایی ست از ریشه ی mille به چم "هزار" و پسوند one که نشان بسیاری یا پرشماری ست. به فارسی می توان گفت "هزارگان" مترادف "واژه به و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به پارسی میانه بچم شهوت آمده. برای نمونه گرایش های جنسی ای را که در آن زمان پذیرفته نبودند در شریعت زرتشتی ساسانی ( اَبارون وَرَنی ) می گفتند که همان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به فارسی میانه یا همان پهلوی ساسانی واژه ی "مْیخگاه" بجای قطب استفاده می شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در پارسی میانه یا پهلوی ساسانی واژه ی همچم با ( منطق ) واژه ی ( چیم گوگایی ) بود که به زبان امروز می شود ( چَم گویایی، برساخته از ( چیم ) بچم ( معنی ...

١