پیشنهادهای نیک (١٦٦)
دانایی و خرد به خرج دادن، تعقل کردن، هوش به خرج دادن، عاقل بودن
جای آماده شدن یا آماده کردن، مکانی برای پشتیبانی و آماده سازی ( از کارواژه ( فعل ) آماده شدن یا آماییدن ) جایی برای آماده شدن برای انجام کاری پادگ ...
۱. طبیعت ( جهان، گیتی ) ۲. طبیعت ( سرسبزی، باغ و گلشن، دشت و دمن ) ۳. طبیعت ( نهاد، سرشت، خو، منش )
درست، بی کم و کاست
برابر پارسی پهلوی: فراوند
فعل به معنی عمل - برابرهای پارسی: کار، کردار فعل به معنی ( verb ) در دستور زبان - برابر پارسی: کار واژه
برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه
واژه ( ریال ) یک واژه هندواروپایی است که از واژه ( reg ) در زبان نیا هندو اروپایی سرچشمه گرفته است. این واژه ( reg ) به معنای ( حرکت در راه راست یا م ...
نتیجه، دنباله، ادامه، متعاقب
برابر پارسی: نگارگری
برابر پارسی: دنباله
به معنی دارای مرز: کراندار، اندازه دار، دارای چهارچوب به معنی کوچک: اندک، کوچک، کم
کشش پذیری، گسترش پذیری
�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانو ...
برابر فارسی: پژوهش نامه ( پژوهه )
دورنما ( بهترین برابر فارسی ) ، تلویزیون