تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاک کردن ( از یک نوشته ) یا خط زدن ( از یک لیست ) زدودن ( از حافظه و یاد ) She has been unable to expunge the details of the accident from her memo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

illustrious reputable impressive

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثل و مانند و امثال نمونه: I'm not interested in talking about that man and his ilk علاقه ای به صحبت با این مرد و امثالش ندارم Halo, Doom, and other ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

همانطور که می دونید integrate یعنی مکمل چیزی شدن و در چیزی ادغام و عجین شدن. پس integral یعنی جدایی ناپذیز و بسیار مهم. games are an integral part o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

غلیان یه احساس - دقت کنید مشابه مترادفات همین معنی با of می آید a paroxysm of anger a surge of anger a fit of anger an outburst of anger an eruptio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

drive out eject remove

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

perceptive perspicacious keen astute

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چوب دندان. چوبی که به عنوان مسواک استفاده می شده Arabs were pioneer in using small polishing stick as a toothbrush as early as 100 BC

پیشنهاد
٢

یعنی ورق ( برای کسی ) کاملاً بر گشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

erratic capricious

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

thwart prevent stymie prevent hinder hamper

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

deleterious detrimental harmful pernicious damaging

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

داشتن معیارهای اخلاقی ضعیف ( low moral standards ) رو برای این کلمه معنی کرده کمبریج؛ یعنی همون فساد و انحطاط. . . . . دوستان نوشتند زوال؟ یعنی نابود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

obsolete obsolescent obsolescence همه رو یکجا در ذهنت جا بده بره Gas lamps became obsolete when electric lighting was invented این چراغ نفتی ها با ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

فضله، فضولات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عشق و علاقه مشروط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

confer on bestow on/upon donate give

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

culprit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

faint به شکل کلی به معنای کم رنگ شدن و پایین آمدن کیفیت چیزی است به همین خاطر faint در معنای فعل همان کم شدن هشیاری یا غش کردن است faint در معنای adj ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

واحد شمارش برای ذرت یک بلال ذرت an ear of corn

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

He does not deserve the vitriolic criticism he has received سزاوار این انتقاد تند و گزنده نبود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

عزیزان Heritage را با Inheritance اشتباه نگیرید. هر دو میراث هستند ولی اولی میراثی هست که از گذشته فرهنگی مان به جا مانده مانند traditions, languages ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

نزاع و ستیز و کشمکش What are the prospects for overcoming "the strife" between the Christian minority and Muslim majority?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خشنودی و رضایت. به شکل verb همیشه passive بکار میره. sexual gratification رضایت جنسی ( در روانشناسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

ته مانده غذا We give all our scraps to our cat ما ته مانده غداهایمان را به گربه مان میدهیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خیالپردازی کردن - رویا بافتن ( درمورد چیز خوشایندی که حسرتش رو داریم و اتفاق نمیوفته ) He fantasized about winning the Nobel Prize

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

foundation stone هم میگن. سنگ بنا یا رکن اساسی چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بقایا، ضایعات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پر ریزی - پوست اندازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم به معنی لایه زمین یا لایه ای از هر چیز چند لایه و هم به معنی طبقه و قشر اجتماعی در طبقه بندی جامعه است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خزانه داری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی حرمتی، هتاکی، توهین ( در معنای اسم و فعل هر دو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زناء کردن