• (1)تعریف: to cross out or erase. • مشابه: blot out, cross, deface, edit, efface, erase, remove, rub, scratch
- His name is expunged in every place where it appeared in the document.
[ترجمه گوگل] نام او در هر جایی که در سند آمده است حذف شده است [ترجمه ترگمان] نام او در هر جایی که در سند ظاهر می شود حذف می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to destroy all trace of; obliterate. • مشابه: abolish, blot out, deface, efface, eradicate, obliterate
- The record of his committing this crime will eventually be expunged.
[ترجمه گوگل] سوابق ارتکاب این جنایت در نهایت پاک خواهد شد [ترجمه ترگمان] سابقه ارتکاب به این جرم در نهایت حذف خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He could not expunge the incident from his memory.
[ترجمه سینا] نتوانست این حادثه را از حافظه اش پاک کند
|
[ترجمه بهنام] نتوانست آن حادثه را از حافظه خودپاک کند.
|
[ترجمه گوگل]او نتوانست این حادثه را از حافظه خود پاک کند [ترجمه ترگمان]نمی توانست موضوع را از حافظه اش بیرون بکشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She has been unable to expunge the details of the accident from her memory.
[ترجمه گوگل]او نتوانسته جزئیات این حادثه را از حافظه خود حذف کند [ترجمه ترگمان]او نتوانسته است جزئیات حادثه را از حافظه اش پاک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The experience was something he had tried to expunge from his memory.
[ترجمه گوگل]این تجربه چیزی بود که او سعی کرده بود آن را از حافظه اش محو کند [ترجمه ترگمان]این تجربه چیزی بود که او سعی کرده بود از حافظه اش یاری کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I wanted to expunge the memory of that first race from my mind.
[ترجمه گوگل]می خواستم خاطره آن مسابقه اول را از ذهنم پاک کنم [ترجمه ترگمان]می خواستم خاطره اولین نژاد را از ذهنم پاک کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Howard tried to expunge the whole episode from his memory.
[ترجمه گوگل]هاوارد سعی کرد کل قسمت را از حافظه اش پاک کند [ترجمه ترگمان]هاوارد سعی کرد کل ماجرا رو از حافظه اش پاک کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My karma was to help her expunge her personal devils by being smaller than she was when she was angry.
[ترجمه گوگل]کارمای من این بود که به او کمک کنم با کوچکتر بودن از زمانی که عصبانی بود، شیاطین شخصی خود را از بین ببرد [ترجمه ترگمان]سرنوشت من این بود که به او کمک کنم که او را بیشتر از موقعی که او عصبانی بود کوچک تر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Remember that you can expunge anything you find undesirable. You need only the will.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که می توانید هر چیزی را که نامطلوب می بینید پاک کنید شما فقط به اراده نیاز دارید [ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که می تونی هر کاری که دلت می خواد بکنی تو فقط وصیت نامه رو می خوای [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The juvenile court may expunge or destroy the records of a juvenile at any time.
[ترجمه گوگل]دادگاه اطفال و نوجوانان می تواند سوابق یک نوجوان را در هر زمان حذف یا از بین ببرد [ترجمه ترگمان]دادگاه نوجوانان ممکن است اسناد یک نوجوان را در هر زمان پاک سازی کرده یا نابود کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Remember that you can expunge anything you find undesirable.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که می توانید هر چیزی را که نامطلوب می بینید پاک کنید [ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که می تونی هر کاری که دلت می خواد بکنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Wonder when to expunge that kitchen sponge from your life?
[ترجمه گوگل]نمی دانید چه زمانی آن اسفنج آشپزخانه را از زندگی خود حذف کنید؟ [ترجمه ترگمان]نمی دونم کی می خواد اون اسفنج رو از زندگیت باز کنه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The juvenile court may expunge or destroy the records a juvenile at any time.
[ترجمه گوگل]دادگاه اطفال و نوجوانان می تواند سوابق یک نوجوان را در هر زمان حذف یا از بین ببرد [ترجمه ترگمان]دادگاه نوجوانان ممکن است سوابق نوجوانان را در هر زمان پاک سازی کرده یا نابود کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Jun. 80 where his Lordship dismissed a petition to expunge the proof of a surety against the estate of a co-surety.
[ترجمه گوگل]ژوئن 80 جایی که ربوبیت او دادخواستی را برای ابطال دلیل ضمان علیه دارایی ضامن رد کرد [ترجمه ترگمان]جون ۸۰ در جایی که سرور درخواستی را رد کرد تا اثبات بی گناهی در برابر ملک ضمانتی را از بین ببرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He knew about several vacations I had taken with my family, where I lived, and other more personal items that I am now trying to expunge from my cyber file.
[ترجمه گوگل]او از چندین تعطیلات من با خانواده ام، جایی که در آن زندگی می کردم، و سایر موارد شخصی تر که اکنون سعی می کنم آنها را از پرونده سایبری خود پاک کنم، می دانست [ترجمه ترگمان]او در مورد چندین تعطیلات که با خانواده ام گرفته بودم، جایی که من زندگی می کردم و دیگر موارد شخصی دیگر که اکنون در تلاش برای پاک سازی از پرونده سایبری خود هستم، آگاه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In a culture where knockoffs are normal, from sportswear to DVDs, it will not be easy to expunge deep-rooted academic habits, they warn.
[ترجمه گوگل]آنها هشدار میدهند که در فرهنگی که ضربه زدنها طبیعی است، از لباسهای ورزشی گرفته تا دیویدی، از بین بردن عادات علمی ریشهدار آسان نخواهد بود [ترجمه ترگمان]در فرهنگی که در آن knockoffs طبیعی هستند، از لباس های ورزشی تا دی وی دی، آسان نخواهد بود که عادات تحصیلی عمیق را از بین ببریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نابود کردن (فعل)
destroy, annihilate, expunge, perish, fordo
محو کردن (فعل)
erase, eliminate, annihilate, expunge, obliterate, blur, wipe out, deface, blot out, disfeature, cause to disappear, raze, efface, rase
[حقوق] محو کردن (سابقه)، حذف کردن، باطل کردن، زدودن، معدوم کردن
انگلیسی به انگلیسی
• obliterate, erase, strike out to expunge something means to remove it completely, for example from a piece of writing or from your memory, because it causes problems or bad feelings; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To erase or remove completely 🗑️ 🔍 مترادف: Delete ✅ مثال: The editor decided to expunge the irrelevant information from the manuscript
۱. حذف کردن ۲. پاک کردن. محو کردن. زدودن مثال: His name is expunged in every place where it appeared in the document. اسم او از هر جای سند که وارد شده بود حذف شده است.
( فوتبال ) حذف کردن/شدن تیم از لیگ بطوری که اصلا از ابتدا نبوده. to render all matches played by a given team up to a certain point in a league season null and void and remove them from the league table, recalculating all other teams' records accordingly. This usually occurs when a team is expelled or resigns from the league in mid - season. ... [مشاهده متن کامل]
پاک کردن ( از یک نوشته ) یا خط زدن ( از یک لیست ) زدودن ( از حافظه و یاد ) She has been unable to expunge the details of the accident from her memory قادر نبوده که جزییات تصادف رو از حافظه اش پاک کنه ( بزداید ) expunge sth from sb memory یک کالوکیشن هست
پاک شدن پاک کردن
خط زدن
موجب فراموشی چیزی شدن To cause s, th to be forgotten