پیشنهاد‌های منا جهانبخشی (١٥٠)

بازدید
٣٤
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Evaporative cooler

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

چالش برانگیز نمونه: Tackling aspects of this theory ترجمه: جنبه های چالش برانگیز این نظریه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

داشتن تجربه در یک حوزه خاص یا به طور کلی در زندگی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تکامل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قانون اساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

جمعی سازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برنامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی نقص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دست کسی را رو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسالمت آمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عملی که در آن پلیس شخص را متوقف می کند تا او را مورد بازرسی قرار دهد، و چک کند که آیا سلاح یا موارد ممنوعه به همرا دارد یا خیر.

پیشنهاد
٠

A Get Out of Jail Free card is an element of the board game Monopoly which has become a popular metaphor for something that will get one out of an ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( in the US ) a right - wing ideological movement characterized by a rejection of mainstream politics and by the use of online media to disseminate ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

pull up بالا کشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

lightwell

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نورگیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

the elderly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غیرمنطقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آرام و قرار نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پل اتصال هواپیما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

متصدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

I was getting really fired up now : خونم به جوش آمده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصبانی شدن ( بخاطر حرف یا عمل دیگران ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ای بابا!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنزل رتبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرسخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

difficult people افراد کله شق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بحرانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تحریک کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نا کارآمد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم زودجوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

زورگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جرائم خشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به خودی خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

1. صفتی برای شدت دادن به یک مشکل کوچک. 2. فرم دیگر کلمه damned .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

حرف رو مزمزه کردن، با ملاحظه صحبت کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیشروی کردن، جلوتر رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دردسر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تثبیت کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تأمل برانگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تداعی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

این عبارت به معنی انجام کاری می باشدکه شخص شما آن را انجام می دهید و نه شخص دیگر، و با عبارت ( do It myself ) که به معنی انجام کاری به تنهایی می باشد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

نکته سنج

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بالا بردن سن، پیرتر از سن واقعی نشان دادن ( I just dated myself : من خودم را پیرتر نشان دادم ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سررشته داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

چند جانبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چند وجهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمونه، الگو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

منظم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زبان نیش دار ( کسی که با نیش و کنایه صحبت می کند ) .