پیشنهادهای NiMA (٢٤٩)
زمختی، کژی، عیب، نقص، ناهمواری، درشتی، زفتی، ستبری
[در نقش صفت] محققانه، دانشمندانه، عالمانه، فاضلانه، پژوهشگرانه، منتج ازپژوهش
همدوش کسی بودن/ شانه به شانه ی کسی قرار گرفتن
همدوش کسی بودن/ شانه به شانه ی کسی قرار گرفتن
توفنده، تندوتیز، نیشدار، گزنده، زننده، جگرسوز، جانگداز، دردناک، سوزناک، حاد، بُرنده، سوزآور، سوزان، سخت، شدید، آتشین، نافذ
[فلسفه] نویسا
[نقاشی] سه لت/سه لتی/سه لته
[جامعه] طبقه ی حرفه ای - مدیریتی
[کتاب] فروش متوسط
معاشرت، مراوده، آمیزش، اختلاط، ارتباط، تماس، حشر و نشر، نشست وبرخاست
دخمه، غار، مغاک، مغار، کهف
قمار کردن، در قمار باختن، باختن، با قمار از دست دادن
لاجرعه نوشیدن
بکر، خام، درحالت فطری و اولیه، اصیل
گشت و گذار، گردش کردن
وامانده، مستأصل، کم آورده، درمانده، فرومانده
وانهادن، وانهادگی
زیست تعویقی، اغما، کما حالت تعلیق، پادرهوایی، بلاتکلیفی
اندوخته، توشه توش و توان ابتکار، تدبیر
امکانات، قابلیت ها، توانایی ها، چنته
تبعیدی، بیرون گذاشته شده، طردشده، مطرود، رانده، اخراجی، حذف شده، برکنار، کنارگذاشته شده، ایزوله، محدود، محروم
خودی نشان دادن
شکوفا شدن
شکوفا شدن
فرع، چیز فرعی، شاخ وبرگ
( در مورد گیاهِ کاشته شده ) : ریشه کردن، ریشه راندن، ریشه دواندن
گسستن، گسیختن، بریدن
( در مورد زمان ) آزگار
ملازمه ی چیزی بودن
مأمن، بَست، پناهگاه، خلوتگاه، کنج عزلت، گوشۀ خلوت، گوشۀ انزوا، گوشۀ دنج؛ جای تحصن، ملجأ، مأوا، حرم، حریم مقدس، محراب
[معنای مثبت] پرسه زن
( عامیانه ) آسّه رفتن و آسّه آمدن، پوشیده ماندن، دور از انظار ماندن، ناشناخته ماندن، پنهان کاری
چشم بسته، با چشم بسته، ازخداخواسته
چشم بسته، با چشم بسته
توفنده، غران
پنجره ی بیرون نشسته/سه بر
بزن بهادر
خار و خفیف
مبهم/نامشخص/محو شدن
چارچوب ذهنی
[حرف] چرندیات، مهملات، ترهات، مزخرفات، چرند و پرند و. . .
[در مورد غذا] حاضری، آماده
خشک شدن سرچشمه [ی خلاقیت]، خالی شدن چنته
مشکل از جای دیگری آب می خورد، این فقط بخشی/بخش کوچکی از مسئله است، قضیه بودارتر از این هاست، فقط ظاهر داستان است
این تمام داستان/قضیه نیست مشکل/مسئله ی دیگری هم هست قضیه/کار به همین جا ختم نمی شود ماجرا به این سادگی ها هم نیست
بی جانی، بی رمقی، بی حالی، بی روحی
باکفایت
زن باکفایت
( مجازی ) خاشاک، موضوعات فرعی و کم اهمیت