تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی محابا و بی هیچ غایتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل مشغول کردن، موجبات دل مشغولی/تفنن/سرگرمی را فراهم کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به شور و وجد آوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی پروا، بی التفات، بی اعتنا، سربه هوا، بی محابا، پردل، متهور، نترس، بی پرده، بی دریغ، بی کله، بی باک، پرجگر، بی آزرم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

احیاناً

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرگذشت، فراز و نشیب زندگی، شرح حال، حکایت زندگی، حسب حال

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام حاکم بر امور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش شخصی سازی

پیشنهاد
٠

زبان شناسی ریاضیاتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم چیزی/حسی را در دل کسی کاشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد

دست دو، استوک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون اراده، ازخودبیخود، شوریده، درحالت خلسه، شیفته، شیدا، واله، مدهوش، حیران، سرگشته، بی خبرازخود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون اراده، ازخودبیخود، شوریده، درحالت خلسه، شیفته، شیدا، واله، مدهوش، حیران، سرگشته، بی خبرازخود

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثل همینی که مردم دیگه محصولات شرکت میهن رو نمی خرن و ناله شون رو درآوردن : ) )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که معیارهای دوگانه دارد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موهبت ها، نعمات، هدایا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشبرد مثال: progress on targets: پیشبرد اهداف

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

[تردید، فکر، شک] آزارنده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از چیزی عبور/گذر کردن/گذشتن، چیزی را پشت سر گذاشتن، دورانی را گذراندن/طی کردن مثلاً می گن: مردم از اصطلاح طلب ها عبور کرده اند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرابت، خویشی، تقارب، تقرب، مؤانست، مودت، علقه، بستگی، آمیزش، انس، الفت، موالفت، مانوس شدن، انس گرفتن، دمساز شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

[استعاری] زنجیره، سریال، کاروان، قطار، قافله، ستون، ریسمان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

پیاپی، پی درپی، دمادم، متواتر، متوالی، مداوم، مستمر، علی الاتصال، علی الدوام، لاینقطع، متصل، یکریز، یک بند، مسلسل، دم به دم، لحظه به لحظه، هماره، همو ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گیاه شناسی] شپشک

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

System and Organization Controls ضوابط کنترل خدمات سازمان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[شلوار] دمپاگشاد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[قید] تازه مثال: من که راه افتادم، تازه تصمیم گرفت به من زنگ بزند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

X is about Y ترجمه ی صحیح: اصل و اساس "الف"، "ب" است. "الف" در اصل یعنی "ب". ترجمه ی اشتباه ( گرته برداری بی معنا از انگلیسی ) : "الف" درباره ی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Gross Written Premium حق بیمه ی ناخالص صادره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ازآب وگل درآمده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلوی چشم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریزناپذیر، هوس انگیز، دلربا، فریبنده، وسوسه گر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آسباد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[تجارت] مشارکتی، قرابتی، وابسته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی بافت ها به معنای "نظرسنجی" هم هست. مثال: Celent took the temperature of eight leading executives in digital insurance.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با لحن/صدای یکنواخت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کهنه، قدیمی، زهواردررفته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پشت سر گذاشتن [مشکلات]

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

گل از گلش شکفت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوراندن [داده در سیستم]

پیشنهاد
١

[هوش مصنوعی] تولید تقویت شده با بازیابی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سکه روی سکه گذاشتن، به سختی پول جمع کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکل مو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

صحت سنجی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیمه پذیری

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرشکن کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

آروغ بچه را گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنی، لحظه به لحظه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عرصه، ساحت، گستره، پهنه، بستر، مدار، حیطه، افق، میدان