پیشنهادهای صالح (٦٣٩)
در آن سوی/ طرف
من اینقدرها هم گیج نیستم.
تحویل دادن ( تکلیف، گزارش ) - > مثال : we gotta have a report on gravity to drop on her by tomorrow morning.
باعث افتخاره.
بالون هوایی
آویزان بودن / ماندن.
بیرون رفتن، خارج شدن.
داور
به فنا ( گا ) رفت.
شعار تبلیغاتی
پولی تو جیبی ها، پس اندازها
از دردسر/بحران خارج شدن، قصر در رفتن.
شغل پیش خدمتی
با کمال میل.
چرت و پرت، مزخرف
احمق درجه یک
عزیزم
ماچ و بوسه کردن، لب گرفتن.
از بالا تا پایین.
کسی رو طلسم/جادو کردن
ایش، اه
رفقا، دوستان
برترین، بهترین، فوق العاده ترین
حواس پرت
جنایتکار خشن و بی پروا.
بی مصرف، بی خود، کثافت.
تیپ زدن، به خود رسیدن
آفرین به کار خوبت.
فراری دادن، وادار به فرار کردن.
تازه کار، کم تجربه.
در افتادن با . . . ، درگیرشدن با.
مرد/آدم خوب، تحسین برانگیز.
مرتبط بودن، در ارتباط بودن.
به معنی : ها ها ها، خیلی خنده دار بود!
باند برای فرود آماده است.
لذت/تفریح کسی رو خراب کردن.
برای بیان تعجب، مثلاً : Oh, my golly - gosh. اوه خدای بزرگ.
آدم ابله، احمق
منظورت رو گرفتم ( متوجه شدم ) .
( ابزار/وسیله ای که ) دقیقاً در آن لحظه یا موقعیت به خصوص ایده آل، مطلوب یا مفید باشه.
صدای جیغ، جیغ زدن
من حرفم رو زدم، من سر حرفم هستم.
جلوتو به پا.
بذار برم.
ریز، فوق العاده کوچک
نروژ
قاپیدن، دزدیدن
دزدیدن اسب، اسب دزدی
تو متفاوت/خاص هستی.
متجاوز به مال دیگری، کسی که به طور غیرقانونی ملکی را تصرف کند که دیگری نسبت به آن ادعای قانونی دارد