پیشنهاد‌های مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٦١٥)

بازدید
٣,١٤٩
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان بالنده در حال رشد و نمو نباتات و گیاهان و اشجار استو به انسان و حیوانات واحشام هرگز تلقی نگردیده و واژه پارسیالاصل است چون به بذر زعفران که از پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی سر وسامان سر گردان بیقرار گیج وحیران حیرت زده و شگفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاسو کسیکه چاه قنات را به سمت مظهر آن سو میزند از آن جهت کانال را سو گفته اند چون در مظهر با نار و خورشید روبرو می شود. ولذا وزارت نیرو در سفره های آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دِرچه همانا درب کوچک است ولی به پنجره چون درب کوچک دارد. و به خاطر ااینکه مخفف و بدون باز شدن دهان ادا شود لذا با کسره خرف اول دِ و سکون حرف دوم ر و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَرَسَه در خراسان زمین. خصوصا بلاد بیهق به مترسک هَرَسَه میگویند لذا اولا محمود دولت آبادی یک بازیگر سینمااز یک راهزن وشبروقطاع الطریق دزد قهرمان ساز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شبیه بی تا و در عربی، چیز تاق و فرد هم بی نظیر میگویند ولی این واژه برای ذات اقدس الهی جلت عظمته کار برد ندارد بی همتا کاربرد دارد ولی بی نظیر کار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وقت نگار در دفتر نیروهای های انتظامی عهد پهلوی بود که رایانه ساعت نگار نبود و افسر نگهبان با دست آنرا می نوشت و اگر کسی میخواست پارتی بازی کند میگفت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انبیایعنی افرادی که نباتات تازهرسیده و نباء بزرگ و عظیم را به بشر می رسانند و بگیاه هم نبات و هم نجم میگویند چون هردو رویش دارند ستاره هم که عرب نجم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آقای قهرمانی با سلام شما شعر را خراب خوانده اید و را، ، را متصل به وق خوانده اید اگر واکه بزرگ آ متصل به ر خوانده نشود فاتحه شعر شاعر و هزاران حافظ خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بله آقای پدرام وق نامدیگر قور باغه است و چون در فرهنگ ها همه آمده من از ذکر نامش خود داری کردم و لذا شایدچون این جانور با همه بازیگوشی فاقد زیبایی اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سلام را خود قران مجید در آیه سلام یا آیه 56سوره مبارکه احزاب تفسیر کرده و لذا باز خود نبی مکرم هم در پرسش عربها که گفتند چگونه باید سلام کنیم لذا است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسیکه هرشب چر میکند و نمتواند چر خودرا در مشکانه خود که همان مثانه عربی است نگهدارد بیماری تکرر ادرار شب ادراری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادرار = باچُر پارسی حال ماچه بد بختیم که محاورات یک قبیله عقب افتاده و جاهل خود را زبان محاوره کل امپراطوری صفوی و افشاریه خصوصا با انقلابمشروطیه هم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان بِلرند است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همان بیل رند است قاشک چوبی کوچک به شکل پارو است که یک سوراخ در آخر دسته خود دارد تا بتوان با یک نخ یک و سی سانت کشاورزان به تسمه کمر خود ببندند چون ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قور گردی بیرون زده محدب و به بیرون زدگی فتق میگویند قور و قوری چون دور تا دور محدب است این نام را گرفته و قور معرب یا مغولی گور است چون هنوز در سبزوا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگان جنگده رزمنده ودلیر که نام روستایی در مرز شرقی کشور که از بلاد خواف و ازحرف ن آخر آن میفهمیم کهقدیمی و قبلاز اسلام است و یک جنگان هم در آن سوی م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

تکوین در عربی همان کن فیکون است تا حضرت پرورگار جل و جلاله بفرماید کن که در پارسی به معنی میشود است و فیکون ف در اوال هر واژه عربی تاکید است مانند ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جناب در عربی به کسی گویند که در جنب و کنارش و گردادش کسی همتا ندارد و این واژه در پارسی بزرگوار است. . لذا همسادگان را هم جناب و جمعشان را اجانب میگو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

متِّرِنگ= چلپاسه، کلپاسه سوسمار آفتاب پرست آن چلپاسه هایی که دمشان سم کشنده سیناور خالص است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

شکی در نامهای نکوی بهمن نیست و همهدر بالا توصیف آمدهولی متاسفانه هیچکدام بر لرزه و تزلزل برف و بوهمن که یا فاجعه و نام پارسی زلزله است اشاره نکردهاند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با سلام و ارادت سپاسگزاری مرا پذیراگردید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

چرا نام مصیب مهرآشیان را از بالای پیشه نامه حذف کرده اید تا کنون چندین بار این عمل را تکرار کرده اید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تن بی جان پیکر بی جان وبدون علامت حیات که مشخصه آن تنفس و ضربان قلب است انسان مرده نعش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی چیز، مهره شکسته ( کمرشکسته زندگی ) درویش، صافی، صوفی، عابد عاقبت طلب کسیکه ستون فقراتش زیر بارزندگی خمیده واین نام مقدس فقرا و دراویش نعمت الهی وچ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

پیشه نامه چون پیشه و فن آوری شخص درآن گویا است و کارنامک نه پارسی است ونه درست است چون یک واژه من درآوردی است و کار رنجبری برای رفاه و حاجت و نیاز را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سئوال کننده نیاز، نیاز مند، متکدی، و گدا، ، ، در فرهنگ ایران زمین برای انسان حرمت و احترام قائل بودند و لذا برای حفظ آبروی نیازمند واژگان را در لفافه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سایل سیلان کننده سیال وآن واژه سئوال کننده سائل است که با عین کوچک روی ی باینگونه ئ نوشته میشود پس ماده سیال وروان است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سویعنی نور و هنوز در خراسان رایج است و نیا یعنی نیاکان و اجداو پدری و مادری در پارسی اصلا فعل و مصدر مونث نداریم و برای مادران هم به اندازه پدارن ارز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمله با منجنیق آتش افکنی و حریق افکنی و اجاق افکنی به دشمن بامنجیق یک ساقینامه مخمسی در نسخه های میر عزا برای مخلف خوانی داریم شاعری گم نام چند بیت ش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اولا هرنام که به حرف نون پایان پذیرد آن نام پارسی است و روستاهاوشهرهای بلاد خراسان خصوصا نیشابور و سبزوار از این نام زیاد دارد که مشخصه پیش از اسلام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خمپاره ازنامش پیداست که یک سلاح آتشین پارسی می باشد واز قرن هشتم عملا وارد جنگهاشد و در اوایل عهد صفوی باضرب فنر ارتجاعی و چکشی بر چاشنی منفجرمیشد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیروز، پرتوان و شکست ناپذیر پابرجا پایدار پویا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تفنگ= توفنگ توفنگ= داخلش مانند فنگ خون خوار است، این واژه پارسی است در عهد صفوی سلاح انفرادی آتشین ساخته شد والی خمپاره از اواخرقرن هشتم هجری برای ان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجرم = گناه پیشه = که درپارسی واژه کار غلط است چون کار معادل حاجت است اگر بکسی بگوییم کارت چیه یعنی چه حاجت داری ولی تمدن میترائیان و مهرپرستان اگر ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متهم= در پارسی گناه ور یا رسم الخط عثمان طاها گنَه ور که مانند کتاب مبین عثمان طاها کتَب مبین نوشته ولی کتاب قرائت میشود ولی ما پارسیان الف مقصوره عر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سورنا = نامی پسرانه است که از نام سردار بزرگ پارت که همان پارس است ولی مثل حرف سینن ناسیونال ادوار مختلف تاریخ خصوصا دوره قوم پارت یا پارس مردم از شو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناگزیر = ناچار و یا مجبور عربی است و نا گزیر در فارسی یک گزینش تک انتخابی است یعنی گزینه دومی و یا سوم و چهارمی وجود نداردو یک انتخابجبری و قهری است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تصعید هما صعود به قلل کوه است و لذا بالا رفتن تیم در لیگ ها مدارج علمی و دانشگاهی و نظامی را هم شامل میشود. ولی از سوی دیگر بالا رفتن تنش و شورش وناه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بار= با بارگاه و دربار مثلا حضرت باری تعالی جل و جلاله که با صنعت استعاره مصرحه بدون بکار بردن نام حضرت پروردگار همه میدانند که غیراز حضرت پروردگار ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بار، بارگفتم که بارِ بار، و، بَر، بردار برو، بارفروشان میروی هروقت که بارِ ماوباران میرسد بیتی از اشعار خودم مصیب مهرآشیان در صنعت جناس وقتی واژه ای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لجنزار مرداب لوش زاز لایزار لای مرده وفاسدشده در آب ومعمولا آب های شیرین مانده فاسدشده خاک رامیکشد و ته نشین گِلِ مرده باتلاق میسازد و آب شور و مثل آ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی زلزله عربی بوهمن است و فروریزی بهمن را از بوهمن گرفته اندوالا به زلزله بهمن هم میتوان گفت واین نام از برهمن موکل زلزله گرفته شده استوبیت ذیل از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلمبه از واژه تلمب که مشکسر گشاد آویزان بر سه پایه است وباچوب چهارپره دسته دار داخل آن میزنند تا کره بدهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییرات شیمیایی را هم بدل میگویند مانند آب میوه ترش اگر درون. شیر بریزد بدل به ماست یا گرماست که همان شیر است ولی فوری تبدیل به ماست رقیق و نازک شده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

متبادرمفعول فعلتبادر است که از تبادر صادر و مقتبس شده است تب را اگر قیاس بگیریم تمام صیقه های فعل تب جاری و ساری میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عناوین پر تاب و تب موضوعات سیاسی اقتصادی و نظامی که بر تمام عنوان ها پیشیگرفته و جهان را سرگرم خود نموده استتیتر بزرگ رسانه ها و مطبوعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

سوژه بسیار داغ عنوان وتیتر پر تب و تاب موضوعات روز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجرم مفعول جرم است وقتی جِرم تمام منافذ و مجاری مفید را بپوشاند مجرم است گاهی جرم بر روی سیم زر و طلا و یا صفحه و کلید رایانه و یا هرچیز مفیدمی نشیند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخفف آغل است و در خراسان به شکاف کوه غار میگویند و جایگاه عبادت عابد و زاهد را مغّاره گویند و واژه غار پارسی الاصل است و در اصل عبادتگاه مغان زردشتی ...