پیشنهادهای محمد رومزی (٥٠٣)
غیر قابل لمس نا مشهود غیر قابل دیدن
Rhetorical question: استفهام انکاری به این معنی که گوینده معنی سوال خود را میداند اما برای کنایه آن را به کار می برد.
به فروش گذاشتن ، برای فروش گذاشتن برای مزایده گذاشتن. . . up for sale از این عبارت بیشتر آمریکایی ها و کانادایی ها استفاده میکنند. عبارت بریتیش آن ب ...
هدر دادن پول
Becoming modern در حال مدرن شدن
کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا تجاری )
به معنی گونه هایی از انواع غذا یا سایر محصولات که خاص هستند
به یاد داشته باشید
میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده
پر طرفدار
عناصر داستان عناصر قصه
در فوتبال : بین دو نیمه
در حال حاضر
attentive listener : شنونده خوب ، شنونده ی با دقت
صورتحساب
صورتحساب غلطه همون" منو" درسته یا فهرست غذاهای موجود
گرم پرشور
یه ذره ، یکم ، کمی
دلچسب ملیح دل نشین
با حواس پرتی از روی غفلت
بخشودنی
بدخواهانه Malign activities : اقدامات بدخواهانه
با دوام
مقابله به مثل کردن
منحوس
یکجا نشستن تکون نخوردن بدون حرکت باقی ماندن
سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رفتن
اصرار داشتن
تاسف ( noun )
برده داری
خاتمه پایان اتمام
یابو الاغ
خندیدن
پسا کمونیستی دوران بعد از تفکرات کمونیستی
با سرعت رفتن ( زمان ) به سرعت سپری شدن Life is flashing by
از کشور خود فرار کردن ترک کردن پناهنده ی سیاسی شدن
تزویر
پاک سازی یک منطقه از نیروهای نظامی خارج کردن نیروهای نظامی ( در راستای صلح )
سرنگون شدن
به عنوان اسم : مهار
ستایش شده تحسین شده
ورودی
از نظر هندسی
در باطن عمیقا
ماندگار
کم شنوا
ریشه ای اساسی ضروری
علت و معلولی
شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل باتری ، ترقه ، بمب و . . .
نت برداری کردن