پیشنهادهای محمد صالح چگینی (٢١)
از عرض و وسط چیزی عبور کردن از میان از بین
مختصر. کوتاه. کوچک. کم
کار. کار کردن. موثر و کارساز بود
درد. تیر کشیدن. احساس رنج عامیانه: تنبیه مجازات تاوان
اسم. نام. انواع آن: aprson an animal aplace athing an idea کلمات مرتبت. : verbفعل. adverdقید.
گذشته hear هستش ـــــــــــ� شنیدن
گذشته ride به معنی ماشین راندن. سوار. کاری با اسب عامینه معنی سواری دادن دختر در رابطه. جنسی هم میشه
معادل فارسی پریودی ( عادت ماهانه در بانوان )
کوسه محاوره: کلاه بردار متقلب
بی قاعده lrregular verbs: افعال بی قاعده
جنگ؛ پرخاش
پل دادن گذذشته. payبه معنی پول دادن پرداخت کردن پول
طرفین. دو طرف مثال look both ways when you cross the street معنیـ: به دو طرف نگاه کن وقتی از عرض خیابان عبور میکنی
بقیوشو بخون تاج محله یا مخفف تاج محله
علاوه بر کوچه و خیابانو. . . عامیانه به مردم خیابان گرد و بیخانمان هم میگن
هم سلول زندان هم سلول. یاخته. معنی گروه و اکیپ هم میده. یگان نظامی
معنی ناراحتی و دلگیر شدن و دل سیاه کردن هم میده همچنین معنی کردن کار
هم معنی ماه پنجم سال رو میده وهم معنی ممکن بودن میده اینا معانی پر کاربردشه