پیشنهاد‌های مظاهر بابائی سیاهکلرودی (١٧٦)

بازدید
١٥٣
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

to become completely known, felt, or understood به طور کامل شناخته، احساس یا درک شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تب استخوان شکن/ سوز

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با یک دندگی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با انجام کارهای بیهوده وقت را به بطالت گذراندن و هدر دادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگاه کردن به ویترین مغازه ها بدون قصد خرید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

احساس میکنم مورد سوء استفاده/ استثمار/ بهره برداری قرار گرفتم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

از روی عادت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همینی که هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

باز ماندن، زنده ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یک روز به یاد ماندنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پتوی اطفای حریق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سامانه پاششی اطفاء حریق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

احساس گناه و تاسف از کار بدی که انجام داده اید، ندامت ، پشیمانی، عذاب وجدان داشتن = ( formal ) – feeling guilty and sorry for something bad that yo ...

پیشنهاد
٢

پیش کسی که ز تو خیلی سر است این همه پررو نشوی بهتر است.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هر چی تو بگی

پیشنهاد
١

پیش از آنی که به بی عقلی خود پی ببرد مال و سرمایۀ بی عقل ز دستش بپرد.

پیشنهاد
٠

تو اول بگو با کیان زیستی، پس آن گه بگویم که تو کیستی

پیشنهاد
٠

عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل.

پیشنهاد
٠

فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه.

پیشنهاد
٠

بی پولی بد دردیه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه یا رقابت شنا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کدام کلمه با بقیه ناهماهنگ است. ( از نظر معنایی یا گرامری )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دانشجوی مهمان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) something stupid or not true ( غیررسمی ) چیزی احمقانه یا نادرست

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهالی/ ساکنین / تبعه های

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

مرحله ای از یادگیری زبان که در آن کودک سخنان نامفهومی را می گوید. / سخنان نامفهوم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اهل همکاری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بینوا ، فقیر، تهیدست، بیچاره، ضعیف، مفلس

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شغلی که خالی هست و شما میخواهید آن را تصاحب کنید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حرفه ای

پیشنهاد
٢

بسیار آسان، راحت مثل آب خوردن، بدون هیچ زحمتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکر کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اصلا مهم نیست. بیخیال

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم در آغوش گرفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گل و بلبل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گوشت سنگینه؟ نمیشنوی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مور تپه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حیات وحش برگرداندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

صرفا ، به تنهایی، منحصرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نان بیات، نان مانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

که از آن، که از آنجا، که از آن طریق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

girly - girlie

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نا ملموس، نامرئی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

burn your ˈ‍bridges British English also burn your ˈ‍boats to do something that makes it impossible to return to the previous situation later • ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

To make sb angry= باعث عصبانیت شدید کسی شدن So you did it just to burn me?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

شایع شدن ( formal ) being talked about or felt by many people •There was news abroad that a change was coming.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کار نشد نداره

پیشنهاد
٧

what is somebody playing at? ​used to ask in an angry way about what somebody is doing What do you think you are playing at? معلومه چه غلطی داری میکن ...

پیشنهاد
١١

تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

از نظر گرامری صفت هست. سزاوار سرزنش / مستحق سرزنش / لایق سرزنش