پیشنهادهای مظاهر بابائی سیاهکلرودی (١٨٩)
چند معنی مختلف از come on: 1. Come on, we are going to be late. عجله کن ( بجنب ) ، داره دیرمان میشه. 2. Come on, try once more. آفرین ( بارک الل ...
فکر کردن
خشک شده ، سوخته
قیمت منصفانه
مسابقه یا رقابت شنا
ذهن خود را برگردانید ( به چیزی )
بی پولی بد دردیه.
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه.
تو اول بگو با کیان زیستی، پس آن گه بگویم که تو کیستی
( informal ) something stupid or not true ( غیررسمی ) چیزی احمقانه یا نادرست
to make a quick or sudden escape به سرعت در رفتن ، سریعا فرار کردن ، فلنگ را بستن ، زدن به چاک
to become completely known, felt, or understood به طور کامل شناخته، احساس یا درک شود.
شکایت نامه ، شکواییه
با انجام کارهای بیهوده وقت را به بطالت گذراندن و هدر دادن
محکم در آغوش گرفتن
عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل.
گوشت سنگینه؟ نمیشنوی؟
بینوا ، فقیر، تهیدست، بیچاره، ضعیف، مفلس
تب استخوان شکن/ سوز
کشور های جهان سوم
گردش علمی a short trip that a school organizes for schoolchildren, usually during the school day, to a place of interest such as museum or art galle ...
( also not by a long shot ) not nearly; not at all It's not over yet—not by a long chalk. اصلاً و ابداً
پولی که میهمان بابت تعمیرات وسایل هتل بدهکار است ( به دلیل انجام اعمال خشونت آمیز یا بی دقتی )
دستگاه یخ ساز
اصلا مهم نیست. بیخیال
با یک دندگی
شخصی که شغلش درمان درختانی است که آسیب دیده یا بیماری دارند، به ویژه با قطع شاخه ها، برای حفظ آنها.
شغلی که خالی هست و شما میخواهید آن را تصاحب کنید.
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
به محض اینکه نفسم سر جاش بیاد بهت می گم
می تونم روت حساب کنم؟
رزرو کردن میز پذیرایی
اهالی/ ساکنین / تبعه های
اهل همکاری
به طور اساسی
از روی عادت
احیاناً
girly - girlie
دوباره سالم و سر پا بودن
حواس پرتی - پریشان خاطری
مور تپه
نگاه کردن به ویترین مغازه ها بدون قصد خرید
هر چی تو بگی
دانشجوی مهمان
پیش از آنی که به بی عقلی خود پی ببرد مال و سرمایۀ بی عقل ز دستش بپرد.
نان بیات، نان مانده
گل و بلبل
بسیار آسان، راحت مثل آب خوردن، بدون هیچ زحمتی
پیش کسی که ز تو خیلی سر است این همه پررو نشوی بهتر است.
احساس میکنم مورد سوء استفاده/ استثمار/ بهره برداری قرار گرفتم.