تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

زل زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با خوشحالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پخش بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به قسمتی از بلیط که بعد از کندن میدن دست مشتری بعنوان رسید گاهی برای مثال کارت پرواز که دو تیکس موقع سوار شدن جدا میکنن و یگ تیکه پیش خودشون میمونه و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

روانی دیوانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

صدای لامپ های مهتابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مهتابی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سبک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

باز کردن دست ها My mother stood before me and held her arms out .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

گوی کره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ژر لب قرمز ماتیک قرمز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شلوار چسبان لگ ساپورت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

With a detergent that reeked of artificial springtime and cottony cloudy. رایحه شوینده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

blend into somewhere اخت شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

adhesive sides =چسب پوشک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مدفوع کردن خودشو خراب کردن بچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

جمع کردن لب