پیشنهاد
٠

چاره ای برای خود اندیشیدن، تدبیری برای خود اندیشیدن، فکر به حال خود کردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی: دستشو: ۱. کسی که در مجالس و محافل دست دیگران را بعد و قبل از غذا خوردن، می شوید۲. ظرفی است که در مجلس و محافل، قبل و بعد از غذا خوردن، ...

پیشنهاد
٠

به گویش کتیچی از زبان بلوچی جَهکُلی jahkoli می گویند

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

اندکی، مقداری ناچیز،

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

ملاحظه کاری،

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

درکاری هوشیار بودن، جمع کردن حواس، ملاحظه کردن، دوراندیشی نمودن، محتاط بودن

پیشنهاد
٠

بر عهده گرفتن، وظیفه خود دانستن، خود را موظف به انجام کاری کردن

پیشنهاد
٠

برعهده کسی بودن، کسی موظف بودن،

پیشنهاد
٠

۱. کاری را بر عهده کسی گذاشتن، کاری را به کسی محول کردن ۲. کسی را مقصر جلوه دادن کوتاهی در کاری را به کسی نسبت دادن

پیشنهاد
٠

وظیفه خود دانستن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی بلوچی به آن دندان گریشتک dandān gerištak می کویند.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

توگوشی به معنی حرفی که در گوش کسی گفته میشود نیز هست.

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
١

ریخت و پاش به معنی اسباب و اثاث خونه یا جایی را درهم و برهم زدن، بدون حساب و کتاب خرج کردن، شلختگی، بی نظمی. ریخت و پاش کردن: اسباب و اثاثیه را برهم ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

راه تنفس کسی مسدود شدن، بر اثر فشردگی گلو مردن، سکوت کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی از گویش های بلوچی کنف را هُپَّک hoppak می گویند.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

کنف به معنی خجل، شرمنده و شرمسار است.

پیشنهاد
٠

اشتهای کسی تحریک شدن

پیشنهاد
٠

اشتهای کسی را تحریک کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به معنای اجازه گرفتن و اختیار داشتن برای انجام کاری است. وقتی ۳ نفر از شاهدان که از نزدیکان عروس هستند برای بله گرفتن، پیش عروس می روند ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دادن، اذن دادن، در زبان بلوچی رخصت دادن یا رکست دادن به بله گفتن عروس می گویند. وقتی ۳ نفر مرد از اقوام و نزدیکان عروس برای بله گرفتن پیش عروس ...

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
١

رخصت در بلوچی رکست می گویند. به معنای اجازه، خداحافظی، وداع رکست کردن: خداحافظی کردن، وداع کردن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به معنای خداحافظی کردن، وداع کردن است.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

قبلا، سابقا، جلوتر، مدت زیادی قبل، چندسال قبل.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

به خنده واداشتن، با لمس نقاط حساسی بدن به وسیله نوک انگشت یا چیزی نرم، کسی را تحریک کردن و موجب خنده او شدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کُتیچی از زبان بلوچی، کِلکِلی می گویند.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

قلقلک دادن یعنی جای حساس از بدن کسی را با نوک انگشتان یا چیزی نرم، لمس کردن و باعث خنده زدن او شدن

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

از کسی حمایت کردن، پشتیبانی کردن، هواخواه کسی بودن،

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی وال به معنی نوعی پارچه نازک که نسبت به سایر پارچه ها قیمت کمتری دارد و کم ارزش تر است.

تاریخ
٤ روز پیش
پیشنهاد
٠

یک یا چندبار در هوا دور خود چرخیدن و به زمین فرود آمدن،

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

نادان، کودن، سفیه

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

عجله، عجله ای که از روی حرص و طمع باشد

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

هول شدن یا هول بودن یعنی؛ از روی حرص و طمع، عجول بودن برای به دست آوردن چیزی

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی و گویش کتیچی، هول شدن به معنای دستپاچه شدن؛ حریص بودن، طمعکار بودن است

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی هول به معنی دستپاچه، دستپاچگی و نیز به معنای حرص و طمع است

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

در گویش کتیچی از کویش های زبان بلوچی هم چهمی می گویند. به معنی رقابت، رقابتی که از روی حسادت باشد؛ تقلید، تقلیدی که از روی حس حسادت باشد؛ وقتی شخصی د ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

متورم کردن، با بوی غذا یا خوراکی خوشمزه کسی را متورم کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

سروصدای بیهوده ایجاد کردن، ولوله بیهوده برپا کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

اختلاس کردن

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
١

بدبخت کردن، فقیر کردن، در فشار و تنگنا قرار دادن

پیشنهاد
٠

لُدّ: در زبان بلوچی به معنی تکان خوردن به جلو و عقب است. در حالت نشسته به جلو و عقب تکان خوردن. گاهی از شدت ناراحتی به سبب مرگ عزیزی، به حالت نشسته، ...

پیشنهاد
٠

لُدّانْتِن:در زبان بلوچی به معنی تکان دادن نوزاد است. به این نحو که به حالت نشسته پاها را دراز کرده و نوزاد را روی دو ران خود میگذارند، یک دست روی سی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی از گویش های زبان بلوچی به هسته و دانه میوه، اِسْتَک می گویند. مثل استک خرما، استک هلو و. . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بلوچیبه استخوان، اِسْتَک و هَدّک می گویند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی به آهو، آهوگ می گویند. در زبان پهلوی نیز آهوگ گفته اند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان بلوچی سِل به معنی کثیف و ناپاک است. هرچیزی که تماس آن با لباس باعث ناپاکی لباس می شود.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پگاه به معنی صبح زوداست هنگامی که هوا کاملاروشن شده، قبل از طلوع آفتاب. در بلوچی با فتحه ب و تشدید گاف تلفظ می شود. پَگّاه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بلوچی یوار می گویند، زمان بعد از عصر وقتی که هوا رو به خنکی می رود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خاصا برای میوه ها بکار می رود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

له و په

١