پیشنهادهای مسعود رئیسی (٢٨٧)
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی چیزی را بین چند نفر بصورت مساوی تقسیم کردن است. جزءجزء کردن و بخش بخش کردن است.
واژگان کتیچی جا جا در گویش کتیچی به معنی تقسیم کردن، بخش بخش، جزءجزء است.
واژگان کتیچی درگویش کتیچی، تیگ tēg به معنی جلو و پیش است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، تیربَن می گویند به معنای دعا و تعویذی که از اصابت گلوله به فرد جلوگیری میکند.
واژگان کتیچی تیر کشّیرن: در گویش کتیچی به معنی درد کشیدن عضوی از بدن است به نحوی که عضله و اندامی در یک لحظه شدید درد کند و سپس درد آن کم شود.
تیا در زبان بلوچی به معنی آماده و مهیا است و نیز به معنی سلامت و تندرستی است
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَیار به معنی سلامتی و تندرستی است.
واژگان کتیچی تَکـــُل در گویش کتیچی نوعی پاپوش است که از برگ درخت داز یا همان نخل وحشی بافته می شود.
واژگان کتیچی تُوار درگویش کتیچی به معنی صدا و آواز است. توار کرتن: صدا زدن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تُهم می گویند. به معنای تخم، بذر، دانه
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تَهنا tahnā و نیز تَک tak می گویند. تک تهنا نیز میگویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی پاره کردن و دونیم کردن است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، تَل به معنای تَرک، شکاف و قاچ و نیز به معنای دونیم بودن و پاره شدن است. تل بورن: ترک برداشتن، پاره شدن تل کرتن: قاچ کردن ...
واژگان کتیچی تَگ در گویش کتیچی به معنای شاخ درختان، تگ مُگ: شاخه درخت خرما
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، پاپائوک می گویند. پاپائوک کرتن: تعلل کردن، درنگ کردن، مردد بودن
واژگان کتیچی تُس tos در گویش کتیچی به معنی باد بویی و بیصدایی که از شکم خارج میشود، است.
واژگان کتیچی تِرَکِستِن در گویش کتیچی به معنی ترکیدن و منفجر شدن است.
واژگان کتیچی تِرنگ tereng در گویش کتیچی به معنی، محکم و سفت است. ترنگ کرتن: محکم کردن، سفت کردن، چیزی را محکم بستن.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی تِرسِستِن به معنای ترسیدن است.
واژگان کتیچی پَکّا pakkā در گویش کتیچی به معنی مطمئن، اطمینان است. پکا بورن: مطمئن بودن
واژگان کتیچی پُرچِل در گویش کتیچی به معنی کثیف و کسی که ظاهری کثیف وآلوده دارد، است.
واژگان کتیچی پتیر در گویش کتیچی به آردی گفته میشود که خوب ورز نداده باشند و خوب خمیر نشده باشد
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، پَچ پَچ به معنای له له، خرد خرد، له و لورده است پچ پچ کرتن: له له کردن، خرد خرد کردن
واژگان کتیچی پّچ درگویش کتیچی به معنی له، خرد است پچ کِرْتِن: له کردن، خرد کردن
واژگان کتیچی پِتار به معنی پنهان، مخفی و قائم است. پتار دارِن: پنهان کردن، مخفی کردن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی پاکار به معنی میراب است. کسی که وظیفه دارد جوی آب را تمیز کند.
واژگان کتیچی پابیل pā - bēl در گویش کتیچی به معنی زدن پا بر بیل برای برداشتن خاک، خاک زمین را با بیل جابجا کردن.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی مرحوم، به رحمت خدا رفته است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی: بُن بار به معنی: نابود، نیست و نابود، نیست شدن، نیست و نابود شدن.
واژگان کتیچی بِل bel در گویش کتیچی به معنی یار و جفت است. در بازی های محلی، بِل به معنی یار و یارگیری است
واژگان کتیچی بُگمَه bogma در گویش کتیچی به معنی بُغض است. بگمه گرتن: بغض کردن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی حیک hayk می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی چرانتن čarānte� می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی چَرِسْتِن čareste� می گویند
واژگان کتیچی چَتّوک čattōk در گویش کتیچی: ۱. به انگشت اشاره می گویند که با آن طعم چیزی را می چشند ۲. کسی که طعم و مزه چیزی را با انگشت اشاره می چشد
واژگان کتیچی چاییده ای به معنی سرماخوردگی است.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، چپسستن čapsesten می گویند
واژگان کتیچی در گویش کتیچی دُزّیرِن dozziren می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی دُزّی dozzi می گویند.
واژگان کتیچی در گویش کتیچی دُزّ dozz می گویند.
واژگان کتیچی بوش bowš در گویش کتیچی به معنی گیج و منگ است، بوش بورِن: گیج بودن سر بوش بورن: سرگیجه گرفتن
واژگان کتیچی: در گویش کتیچی حوش howš به معنی حیاط و دورتا دور خانه است
خودخواه بودن، نسبت به دیگران بی توجه بودن، فقط به فکر خود بودن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی نپسی نپسی napsi napsi می گویند. به معنی خودخواهی، بی توجهی به دیگران
به معنی خودخواهی است. بی توجهی کردن به دیگران
واژگان کتیچی در گویش کتیچی به معنی: کار اشتباه و نادرست، راه غلط و اشتباه هست.
یعنی کسی کاری انجام میدهد یا حرفی میزند، طرف مقابل هم در جوابش همان کار را انجام میدهد و همان حرف را انجام میزند. سر به سر کسی گذاشتن یعنی ول کن کسی ...
کسی را دست انداختن،
واژگان کتیچی در گویش کتیچی راه به راه به معنی سر به سر کسی دادن، کسی را دست انداختن است راه به راه کسی دادن: سر به سر کسی گذاشتن
واژگان کتیچی در گویش کتیچی، نِشار nešār می گویند. عروس